فخر رازی میگوید: من در تفسیر قرآن به این سوره که رسیدم نمیدانستم که «لفی خسر» را چگونه معنا کنم. از بس فکر کردم خسته شدم و گفتم این سوره را بگذارم و برویم سراغ سورههای دیگر تا فرجی شود. گفت: گرمم بود و آتش از آسمان میبارید. گذرم به نزدیک بازار افتاد و دیدم کسی با التماس فراوان به مردم میگوید: مردم جنس مرا بخرید که اگر نخرید سرمایهام را از دست میدهم و همهاش نابود میشود. نگاه کردم دیدم او یخ فروش است. یک قالب یخ آورده، هوا هم گرم است و یخ هم در حال آب شدن، و او التماس میکند که از من بخرید. من معنای «لفی خسر» را از این یخ فروش فهمیدم. گروهی هستند که یخ عمرشان در آفتاب دنیا آب میشود و آخرش هم هیچ چیزی دریافت نمیکنند و این معنای خسران است. برای فهمیدن معنای خسران باید حساب کنیم که هفتهای که بر ما گذشت از چند مریض عیادت کردیم و به دیدن چند مجروح جنگی رفتیم و چند نماز خالصانه خواندیم، از چند غیبت که پیش آمد کناره جستیم و چند نفر را با خدا آشتی دادیم، همچنین چقدر از آنهایی را که میخواستند به خاطر سختیهایی که بر ما تحمیل میشود از کوره دربروند نصیحتشان کردیم و گفتیم صبر کنید که از پس صبر، شیرینی است، و نیز چند بار به زیارت پدر و مادر رفتیم و چند صله رحم انجام دادیم. بنابراین، این سرمایه را نباید برایگان از دست بدهیم.
امیرمؤمنان (ع) میفرماید: «ان الیل و النهار مُسرعان فی هدم الاعمار». این شب و روز مانند دو لبه قیچی تیزند که ریشههای درخت عمرت را میزنند و اکنون که سرمایه را از دستت میگیرند با صاحب اصلی این سرمایه معامله کن تا عوض کاملی بگیری.
امروز فقط با او پیمان ببندید و به او بگویید که ای خدا شبم و روزم برای تو و در مقابلش، رضایت و بهشت تو را میخواهم. اگر هم تا الان مقداری از عمرتان را با غفلت معامله کردهاید از این به بعد همهاش را بیدار باشید و از الگوها و قهرمانهای دین، یعنی انبیاء و ائمه طاهرین (ع) و اولیای خدا الگو بگیرید و راهی را که آنها رفتهاند بروید. البته انسان، ابراهیم و اسماعیل و موسی و عیسی و یعقوب و هود و شعیب و امیرمؤمنان (ع) را نمیگذارد و به دنبال لنین و استالین برود و با آنها معامله کند. چون آنها که چیزی ندارند به شما بدهند و پنجاه سال معامله کردهها با آنها هم پشیماناند.
منبع : پایگاه عرفان