دستور حضرت حق و صد و بيست و چهار هزار پيامبر و دوازده امام و اولياى مقرب الهى است كه انسان به وسيله نماز در برابر عظمت حضرت رب الارباب به تواضع و خضوع قيام كند؛ كسى كه اين حكم با عظمت را سبك بشمارد، انسان بسيار سبك و بى قدرى است، انسان پست و زبونى است، موجود پليد و كثيفى است؛ كسى كه با اين ناچيزى و كوچكى اش، حاضر نباشد در برابر بزرگى حضرت اللّه، با اين همه لطف و محبت و احسانى كه نسبت به او مبذول داشته، سر تواضع فرود آورد، البته كثيف و پست و از هر موجودى بدبخت تر و زبون تر است.
سبك شمردن بزرگ ترين و عرفانى ترين حكم الهى، دليل بر جهل و ذلّت و شقاوت و كوردلى است.
اهل معرفت و عاشقان حضرت حق و اولياى كامل و دلباختگان به مقصود واقعى عالم با چشمى غير از همه چشم ها به نماز مى نگريستند.
آنان با نماز رفتارى عاشقانه و ربطى عارفانه و پيوندى آگاهانه داشتند؛ نماز چشم و چراغ آنان و روشنى قلب و دل آن سرباختگان كوى محبوب بود؛ آنان بدون نماز زندگى نمى كردند و بى نماز زنده نبودند و منهاى نماز حركت نداشتند.
جهان را بى نماز نمى خواستند و براى ره بردن به عالم ملكوت راهى جز نماز نمى دانستند و محصول و ميوه هستى را در نماز مى ديدند.
در برابر نماز از خود بى خود مى شدند و به هنگام ورود به نماز سر و جان نمى شناختند و تنها مستى و وجد و شور و سماع آنان از نماز بود.
آنان با نماز جان و دل مى آراستند و نفس خود با نماز از رذايل پاك مى كردند و وقت نماز از خود بى خود مى شدند و در مقدمه نماز به مستى كامل فرو مى رفته و با زبان حال به محضر حضرت جانان عرضه مى داشتند:
ما را سفرى فتاد بى ما |
آنجا دل ما گشاد بى ما |
|
آن مه كه ز ما نهان همى شد |
رخ بر رخ ما نهاد بى ما |
|
ماييم هميشه مست بى مى |
ماييم هميشه شاد بى ما |
|
درها همه بسته بود بر ما |
بگشود چو راه داد بى ما |
|
ماييم ز نيك و بد رهيده |
از طاعت و از فساد بى ما |
|
بياييد آن طور كه قرآن مجيد فرموده به نماز بنگريم، يعنى نماز را در رأس تمام احكام حضرت دوست ببينيم.
دوست به ما اجازه داده تا به وسيله نماز به محضر مبارك او و پيشگاه قدس و كوى پاكش مهمان شويم و گرنه ما كه بى نهايت در بى نهايت كوچكيم كجا و پيشگاه آن جناب كه بى نهايت در بى نهايت عظيم است كجا؟!
اين كه حضرت ذوالجلال از ما انسان ها نماز خواسته، دليل بر كمال عشق و محبت او نسبت به ماست.
اگر عشق خالق به مخلوق نبود، مسئله اى به نام نماز مطرح نمى شد؛ نماز، فريادى عاشقانه و راهى عارفانه به سوى جناب اوست؛ اگر نماز را آن چنان كه هست و به آن نحوى كه دستور داده اند به جاى آرى، آنچه حجاب بين قلب و روح تو و حضرت محبوب است برداشته شود و به مشاهده عظمت او نايل گردى.
منبع : پایگاه عرفان