فارسی
سه شنبه 30 مرداد 1403 - الثلاثاء 13 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

حکایت سزاى توهين به بلال‏

مردى به بلال توهين كرد، بعد مارى او را گزيد. اميرالمؤمنين عليه السلام به ديدنش آمد، حالش خيلى بد بود. اميرالمؤمنين عليه السلام اشك در چشمش جمع شد، فرمود: تو شيعه منى، انسانى مؤمن و خوب هستى، اما مى دانى چرا اين مار تو را گزيد؟ فقط به دليل توهينى كه به بلال كردى، خدا نمى پسندد كه تو با زبانت به يك عاشق خدا توهين كنى. ولى زود آگاه و بيدارت كرد.


منبع : پایگاه عرفان
0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

حضرت ابراهيم عليه السلام و نماز
بردبارى پسر ادهم
حکایتی از بازگوی‏ عجايب
دامادی که شب عروسی غذایش را بخشید!
اينان اولياى حقند
حکایت سزاى توهين به بلال‏
خوبان چرا؟
نگاه انداختن به خانه همسایه
داستان شگفت انگيز سعد بن معاذ
شاید عمل‌های من هم مثل این پارچه پر از عیب باشد!

بیشترین بازدید این مجموعه

دامادی که شب عروسی غذایش را بخشید!
توبه مرد آتش پرست
اثر شوم خودپسندى
وقف صد هزار درخت خرما توسّط حضرت على عليه السلام‏
حکایتی از بازگوی‏ عجايب
حکایت خدمت به پدر و مادر
حضرت ابراهيم عليه السلام و نماز
تو را چگونه ببينم‏
حكايتى از مرحوم شيخ عباس قمى‏ (صاحب مفاتیح ...
اهالی قرآن!

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^