مسئله خطر شيطان و اعوان و انصار جنى و انسى و درونى و برونى او را قرآن مجيد به طور مكرر تذكر داده و انبياى الهى و امامان معصوم عليهم السلام و اولياى خدا، در تمام فرصت ها، انسان را از شرور او و يارانش برحذر داشته اند!
(دليل دشمنى با شيطان)
غزالى مى گويد:
بر تو باد اى برادر! كه به محاربت شيطان كنى و در قهر كردن او باشى از براى دو خصلت:
يكى آن كه او دشمنى است كه هيچ طمع مصالحت با او نتوان داشت، پس بايد كه بر او ابقا نكنى كه او به غير از هلاك تو قانع نشود، پس از مثل چنين دشمنى ايمن نشايد بود و از تدبير دفع او غافل نتوان بود، در اين دو آيت تأمل كن كه حق جل جلاله مى فرمايد:
[أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ] .
اى فرزندان آدم! آيا به شما سفارش نكردم كه شيطان را مپرستيد كه او بى ترديد دشمن آشكارى براى شماست؟
و آيت دوم:
[إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّما يَدْعُوا حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعِيرِ] .
بى ترديد شيطان، دشمن شماست، پس او را دشمن خود بگيريد. [او] گروهش را فقط [به اين سبب به فسق و فجور] دعوت مى كند كه اهل آتش سوزان گردند.
و اين غايت پرهيز فرمودن است از شيطان.
خصلت دوم آن كه چون او را بر دشمنى تو آفريده اند ، پيوسته به محاربت تو ميان در بسته است و او تير در تو مى اندازد و تو غافل، پس بنگر كه حال چگونه باشد.
پس اين جايگه نكته اى ديگر هست و آن آنست كه تو روز در عبادت مى گذرانى و خلق را با در خداى مى خوانى به فعل و به قول و اين معنى ضد پيشه و خلاف كار شيطان است.
پس تو ميان بسته اى و پيوسته او را به خشم مى آرى و او نيز هم چنين به قصد هلاك تو ميان بسته است و او خود با دوستان خويش از كافران و اهل ضلال و راغبان دنيا قصد هلاك دارد و دشمنى مى كند فكيف با تو كه مخالفت او را نمى كنى و او را به خشم مى آرى چگونه دشمنى نكند؟
پس او را با مردم دشمنى و عداوت عام هست و با تو كه مجتهدى در عبادت عداوت خاص.
و او عظيم كار تو را مهم گرفته است و او را ياران هستند بر قصد تو قوى تر از همه، نفس تو و هوا؛ او اسباب و مداخل بسيار دارد و تو از آن غافل.
راست گفت يحيى بن معاذ:
تو مشغولى و شيطان فارغ و او تو را مى بيند و تو او را نمى بينى و تو شيطان را فراموش مى كنى و او تو را فراموش نمى كند و از نفس تو شيطان را به تو يار و ياور.
اگر گويند: به چه چيز محاربت شيطان كنيم و دفع و قهر او به چه كنيم؟ بدان كه اهل اين صناعت را در اين صدرت دو طريق است:
بعضى گفته اند:
تدبير دفع شيطان استعانت است از خدا و هيچ ديگر نه، براى آن كه شيطان سگى است كه خداى تعالى او را سگ مى داند، اگر تو به محاربت او مشغول شوى و به معالجت او متوجه گردى، وقت بر تو ضايع شود و خود را به رنج آورده باشى و وقت باشد كه او بر تو ظفر يابد و تو را مجروح كند، پس رجوع با خدا كردن تا او را از تو دفع كند اولى بود.
و بعضى ديگر گفته اند:
تدبير او طريق مجاهدت است و به رد و دفع او برخاستن.
گفتم: آنچه در خاطر من مى آيد آن است كه ميان هر دو طريق جمع كند پناه گيرد به خدا از شر او چنانكه فرموده است، تا اگر بر ما غلبه كند بدانيم كه ابتلا است از خداى تعالى، تا صدق ما در مجاهدت معلوم فرمايد و قوت ما در دفع او و صبر ما در محاربه با او ببيند، هم چنان كه كفار بر ما مسلط شوند، با آن كه خداوند قدرت دارد كه شرّ ايشان را از ما كفايت كند، مى خواهد تا ما را از جهاد و صبر و تمحيص و شهادت بهره حاصل شود چنانكه فرمود:
[وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَداءَ].
و خدا كسانى را كه [از روى حقيقت و خلوص ] ايمان آورده اند، مشخص كند و از ميان شما گواهانى [نسبت به پيروزى ها كه نتيجه طاعت و تقواست، و شكست ها كه محصول نافرمانى و بى تقوايى است ] بگيرد.
و هم چنين فرمود:
[أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِينَ ] .
آيا پنداشته ايد [با ايمانِ بدون عمل ] وارد بهشت مى شويد، در حالى كه هنوز خدا كسانى از شما را كه در راه خدا جهاد كرده اند وشكيبايان را [از ديگران ] مشخص و معلوم نكرده است؟!
منبع : پایگاه عرفان