منابع مقاله:
کتاب :
1- تفسير و شرح صحيفه سجاديه ج 5
2- ايمان و آثار آن
3- معرفت دينى
نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان
فرازى از دعاى عرفه
حضرت سيّدالشهداء عليه السلام در دعاى عرفه عرضه مى دارد:
يا مَنْ كَبَسَ الأْرْضَ عَلَى الْماءِ، وَ سَدَّ الْهَواءَ بِالسَّماءِ، يا مَنْ لَهُ أكْرَمُ الأْسْماءِ، يا ذا الْمَعْرُوفِ الَّذى لا يَنْقَطِعُ أبداً، يا مُقَيِّضَ الرَّكْبِ لِيُوسُفَ فِى الْبَلَدِ الْقَفْرِ وَ مُخْرِجَهُ مِنَ الْجُبِّ وَ جاعِلَهُ بَعْدَ الْعُبُودِيَّةِ مَلِكاً، يا رادَّهُ عَلى يَعْقُوبَ بَعْدَ أنِ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُو كَظيمٌ، يا كاشِفَ الضُّرِّ وَ البَلْوى عَنْ أيُّوبَ، وَ مُمْسِكَ يَدَىْ إبْراهيمَ عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ بَعْدَ كِبَرِ سِنِّهِ وَ فَناءِ عُمُرِهِ، يا مَنِ اسْتَجابَ لِزَكَرِيّا فَوَهَبَ لَهُ يَحْيى وَ لَمْ يَدَعْهُ فَرْداً وَحيداً، يا مَنْ أخْرَجَ يُونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ، يا مَنْ فَلَقَ الْبَحْرَ لِبَنى إسْرائيلَ فَأنْجاهُمْ وَ جَعَلَ فِرْعَوْنَ وَ جُنُودَهُ مِنْ الْمُغْرَقينَ، يا مَنْ أَرْسَلَ الرّياحَ مُبَشِّراتٍ بَيْنَ يَدَىْ رَحْمَتِهِ، يا مَنْ لَمْ يَجْعَلْ عَلى مَنْ عَصاهُ مِنْ خَلْقِهِ، يا مَنْ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَةَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ وَ قَدْ غَدَوْا فى نِعْمَتِهِ يَأْكُلُونَ رِزْقَةُ وَ يَعْبُدُونَ غَيْرَهُ وَ قَدْ حادُّوهُ وَ نادُّوهُ وَ كَذَّبُوا رُسُلَهُ، يا اللَّهُ .... «1»
اى آن كه زمين را بر آب انباشتى و هوا را به آسمان مسدود كردى، اى آن كه تو را گرامى ترين نام هاست. اى داراى آن چنان معروف و خوبى و احسانى كه بريده نشود. اى برانگيزنده همّتِ سواران براى نجات يوسف در بيابان بى آب و گياه و برآورنده اش از تاريكى چاه و قراردهنده اش پس از بندگى، فرمانروا. اى بازگرداننده او بر يعقوب پس از آن كه چشمانش از شدّت مصيبت فراق، سفيدى آورد. اى برطرف كننده بدحالى و بلا از ايّوب و جلودار ابراهيم از بريدن سر فرزندش بعد از پيرى و فناشدن عمرش. اى مستجاب كننده دعاى زكريّا و بخشنده يحيى به او تا از تك و تنهايى درآيد.
اى آن كه يونس را از شكم ماهى بيرون آوردى و دل دريا را براى نجات بنى اسرائيل شكافتى و دشمن آنان، فرعون را، با ارتشش غرق نمودى.
اى آن كه بادها را مژده دهنده هايى در پيشاپيش باران رحمت خويش فرستاده اى. اى آن كه بر مجازات عاصيان از آفريدگانت شتاب نكردى. اى آن كه ساحران عصر موسى را از ورطه هلاكت رهانيدى پس از آن انكار طولانى نسبت به حقّ و حقيقت، در حالى كه در نعمت حق بودند و روزىِ او را مى خوردند و غير او را مى پرستيدند، با حق مخالفت مى كردند و با جنابش رقابت مى نمودند و فرستادگانش را تكذيب مى كردند. اى خدا ...
دعاى عرفه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به امام على عليه السلام فرمود: آيا دعاى روز عرفه را به تو بياموزم كه دعاى پيامبران پيش از من است، سپس فرمود: مى خوانى؛
لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيى وَ يُميتُ وَ هُوَ حَىٌّ لايَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَى ءٍ قَدِيرٌ.
اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ كَالَّذى تَقُولُ وَ خَيْراً مِمَّا نَقُولُ وَ فَوْقَ ما يَقُولُ الْقائِلُونَ.
اللَّهُمَّ لَكَ صَلاتى وَ نُسُكى وَ مَحْياىَ وَ مَماتى وَ لَكَ بَراءَتى وَ لَكَ حَوْلى وَ مِنْكَ قُوَّتِى .
اللَّهُمَّ إِنِّى اعُوذُ بِكَ مِنَ الْفَقْرِ وَ مِنْ وَسْواسِ الصَّدْرِ وَ مِنْ شَتاتِ الْأَمْرِ وَ مِنْ عَذابِ الْقَبْرِ.
اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ خَيْرَ الرِّياحِ وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ ما تَجِى ءُ بِهِ الرِّياحُ وَ أَسْأَلُكَ خَيْرَ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْ فى قَلْبِى نُوراً وَ فى سَمْعِى وَ بَصَرى نُوراً وَ فى لَحْمى وَ عِظامى وَ فِى عُرُوقى وَ مَقْعَدى وَ مَقامى وَ مَدْخَلى وَ مَخْرَجى نُورَاً وَ أَعْظِمْ لى نُورَاً يا رَبِّ يَوْمِ أَلْقاكَ، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَى ءٍ قَديرٌ. «2»
جز خداى يكتاى بى شريك معبودى نيست. سلطنت و ستايش از آن اوست.
زنده مى كند و مى ميراند و او زنده اى است كه نمى ميرد. خير در دست اوست و او بر هر چيز تواناست.
خدايا! حمد براى توست با آنگونه كه خود مى ستايى و بهتر از آنچه ما مى گوييم و بالاتر از آنچه گويندگان مى گويند.
خدايا! نماز و عبادتم، زندگى و مرگم و بيزارى جستنم براى توست، توان و نيرويم از توست.
خدايا! از فقر و وسوسه هاى درون و پراكندگى كار و عذاب قبر به تو پناه مى برم.
خدايا! بهترين نسيم ها را از تو مى طلبم و از شرّ آنچه طوفان ها مى آورد به تو پناه مى برم و از تو خير شب و روز را مى خواهم.
خدايا! در دل و گوش و چشمم و در گوشت و استخوان ها و رگ هايم، در جايگاه نشستن و ايستادنم و در ورود و خروجم، نور و روشنايى قراربده و روزى كه تو را ديدار مى كنم، فروغ مرا بزرگ بدار كه تو بر هر چيز توانايى.
دعاى عرفه امام حسين عليه السلام
امام حسين عليه السلام در روز عرفه بسيار خاشعانه در حالى كه اشك از ديده هاى مباركش جارى بود، زمزمه نمود:
اللَّهُمَّ اجْعَلْنى اخْشاكَ كَانّى اراكَ وَ اسْعِدْنى بِتَقْواكَ وَ لاتُشْقِنِى بِمَعْصِيَتِكَ وَخِرْ لى فى قَضائِكَ وَ بارِكْ لى فى قَدَرِكَ حَتَّى لا احِبُّ تَعْجيلَ ما اخَّرْتَ وَ لا تَأْخيرَ ما عَجَّلْتَ ... «3»
خدايا! چنانم كن كه از تو بترسم، گويا كه تو را مى بينم و با پرهيزگارى مرا خوشبخت گردان و به نافرمانى ات بدبختم مكن و خير در قضايت را برايم اختيار كن و به من در تقديرت بركت ده، تا تعجيل آنچه را تو تأخير انداختى نخواهم و به تأخير آنچه را تو پيش انداختى، ميل نكنم ...
و سرانجام در شامگاه عرفه به عفو از گذشته و تدبير در آينده، بشارت داده مى شود. حضرت صادق عليه السلام در اين زمينه مى فرمايد:
حج گزار بار سفرش و ضمانت آن بر خداست. هر گاه وارد مسجد الحرام شود، خداوند دو فرشته بر او مى گمارد كه طواف و نماز و سعى او را نگهدارند، شامگاه عرفه بر شانه راست او مى زنند و به او مى گويند: فلانى! از آنچه گذشته است كفايت شدى، ببين در آينده چگونه خواهى بود؟ «4»
امام حسين، عليه السلام، و دعاى عرفه
يكى ديگر از معجزات ابى عبدالله، عليه السلام، دعاى عرفه است، زيرا اگر كسى دو صفحه اول دعاى عرفه را كه متعلق به 1500 سال پيش است به كسى بدهد كه معناى آن را مى فهمد و بگويد اين اثر از كيست؟ مى گويد نوشته يك استاد بزرگ دانشگاه علوم پزشكى است كه بدن انسان را تشريح كرده و اجزاى مختلف جمجمه و چشم و گوش و ... را ثبت كرده است.
آرى، منبع نخست كسب معرفت قرآن است. خاسه اگر انس با قرآن با وضو و با گريه همراه باشد و از تفسيرهاى معتبر نيز براى فهم آن استفاده شود، بهتر و موثرتر است. قرآن نور است و همواره حرف نو و تازه دارد. از اين رو، حتى متخصصين قرآن نيز وقتى به آيه اى مى رسند كه سى سال است با آن سر و كار دارند و آن را بارها تحليل علمى كرده اند، باز احساس مى كنند آن آيه تازه نازل شده و سخن تازه اى در خود دارد. «5» منبع دوم كسب معرفت روايات معصومين و ادعيه مأثوره است كه تا كسى در آن ها دقت نكند ارزششان را نمى فهمد. بيهوده نيست كه مرحوم آيت الله العظمى بروجردى از اول طلبگى تا روزى كه در نود سالگى از دنيا رفتند يك بار هم در جايى كه يك كتاب روايى بود نخوابيدند و دراز نكشيدند، زيرا مى فرمودند در اين اتاق كتابى هست كه در آن قال الصادق و قال الباقر نوشته شده و خوابيدن در اين اتاق بى ادبى است!
تازه معلوم مى شود كه چرا بعضى فقها بى وضو دست روى جلد اين كتاب ها نمى گذاشتند و چرا بعضى از بزرگان در بيمارى هاى سخت كتاب اصول كافى را به بدن خود مى ماليدند و خوب مى شدند!
مقايس قسمتى از سخن امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه با يك رباعى باباطاهر
«انْتَ الَّذِى غَفَرْتَ »، حالا امام حسين عليه السلام نمى گويد، خدايا! اين كارها را مى خواهم در حق من انجام بدهى؛ بلكه او مى گويد، خدايا! اين كارها را در حقّ من انجام دادى، و تويى آن خدايى كه گناهان مرا بخشيدى.
چقدر امام حسين عليه السلام زيبا دارد مى گويد كه خداوند اين كار كرده. امّا باباطاهر مى گويد، خدايا! اين كار را بكن؛ امام حسين عليه السلام مى گويد، خدا اين كار را كرده، امّا باباطاهر درخواست انجام آن را داده. امام حسين عليه السلام مى گويد، چنين كارى انجام گرفته. باباطاهر مى گويد:
از آن روزى كه ما را آفريدى به غير از معصيت چيزى نديدى
حالا ما چرا گناه كرديم؟ آيا واقعاً ما مخالف خدا بوديم؟ زين العابدين عليه السلام به ما ياد داده كه به خداوند بگوييم، خدايا! تو مى دانى، نه ما با تو جنگ داشتيم، و نه ما با تو مخالف بوديم، بلكه فريب خورديم. ما گناه را به عنوان مخالفت با تو انجام نداديم. يادمان رفت و غفلت كرديم؛ اشتباه نموديم. «6»
از آن روزى كه ما را آفريدى به غير از معصيت چيزى نديدى
آخر من مى ترسم، اين نمازهاى ما هم گناه باشد؛ اين كارهاى خوب ما هم گناه باشد؛ يعنى فرداى روز قيامت، آن ها را هم مورد اشكال قرار دهند كه بابا طاهر مى گويد: به غير از معصيت، چيزى نديدى
مقايس زيباترين شعر سعدى با سخن حضرت در دعاى عرفه
سعدى شعرى دارد كه به عقيد من، اين شعر از نظر معنا، از زيباترين شعرهاى عالم است. اين شعر خيلى زيباست. من گاهى اين شعر را در قنوت نمازهاى مستحبى خوانده ام. وقتى كه اين شعر را مى خواندم، طاقتم را از دست مى دادم و گرى بسيارى مى كردم و مى گفتم: خدايا!
اين كار را انجام مى دهى؟ بعد ديدم امام حسين عليه السلام مى گويد، اين كار را انجام داده است، حالا تو مى گويى انجام مى دهى. خيلى شعر با حالى است. اگر سعدى، غير از اين رباعى را در كلّ عمرش نداشت، به خدا بس بود كه بگوييم او حرف اول و آخر را در قالب شعر زده است:
بر در كعبه سائلى ديدم
كلم «سايل» در اين جا، به معناى گدا نيست؛ بلكه به معناى درخواست كننده از خدا است:
بر در كعبه سايلى ديدم
اين ها را خود سعدى ديده است. او خيلى از مسافرت ها و ديده هايش را نوشته است:
بر در كعبه سايلى ديدم كه همى گفت و مى گريستى خَش
در غير از شعر، كلم «خَش» «خوش» گفته مى شود، به معناى خوب. به خاطر وزن شعرى اين كلمه بايد «خش» خوانده شود:
بر در كعبه سايلى ديدم كه همى گفت و مى گريستى خَش
من نگويم كه طاعتم بپذير ..........
اصلًا من نيامدم كه پرده كعبه را بگيرم و بگويم، نمازم را قبول كن؛ روزه ام را قبول كن؛ حجم را قبول كن. اصلًا من اين حرف را نمى زنم؛ من كارى به عباداتم ندارم:
بر در كعبه سايلى ديدم كه همى گفت و مى گريستى خَش
من نگويم كه طاعتم بپذير قلم عفو بر گناهم كش
نمى خواهم نمازهايم را قبول كنى؛ نمى خواهم روزه هايم را قبول بكنى؛ بلكه گناهانم را ببخش كه فرداى قيامت، من با اين پرونده پيشت نيايم تا تو به ملائكه بگويى كه او را پيش ابى عبدالله ببريد و پرونده اش را جلوى حسين باز كنيد تا حسابى خجالت زده بشود و آب گردد تا حسين برگردد و بگويد، من ديگر از تو توقّع گناه نداشتم.
براى فهم اين شعر و مقايس آن با سخن امام حسين عليه السلام بايد يكبار ديگر آن را خواند. سعدى مى گويد، خدايا چنين كارى را بكن، ولى امام حسين عليه السلام با اين سخن خود مى گويد: «انْتَ الَّذِى غَفَرْتَ»، خدايا! تو اين كار را كردى و گناهان مرا بخشيدى:
بر در كعبه سايلى ديدم كه همى گفت و مى گريستى خَش
من نگويم كه طاعتم بپذير قلم عفو بر گناهم كش
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- بحار الأنوار: 95/ 220، باب 2، ذيل حديث 3؛ إقبال الأعمال: 343- 344.
(2)- بحار الأنوار: 95/ 215، باب 2، حديث 3؛ إقبال الأعمال: 338.
(3)- بحار الأنوار: 95/ 218، باب 2، ذيل حديث 3؛ البلد الأمين: 253.
(4)- بحار الأنوار: 96/ 8، باب 2، حديث 18؛ المحاسن: 1/ 63، حديث 112.
(5) - روزى، مرا دعوت كردند كتاب تفسير قرآنى را كه هنوز خطى بود ببينم. ابعاد كتاب هاى قديمى اغلب بزرگ و قطر آن ها هم زياد است. اين تفسير فارسى بود و شامل همه قرآن از سوره حمد تا سوره ناس مى شد و در هفتاد جلد قديمى بزرگ گرد آمده بود. (در مقام قياس، تفسير الميزان علامه طباطبايى كه بهترين تفسير قرن ماست 20 جلد و در قطع وزيرى است).
به آن بزرگواران گفتم: چرا اين تفسير را چاپ نمى كنيد؟ گفتند: سرمايه زيادى مى خواهد و اگر بخواهيم مانند كتاب هاى امروزى به چاپش برسانيم حدود 500 جلد مى شود!
با اين همه، شايد آنچه در اين 500 جلد از معارف قرآن استنباط شده نيم درصد كل معارف قرآن نيز نباشد. زيرا قرآن همواره حرف نو دارد و هميشه معانى تازه اى از آن بر مى آيد. (مولف(
(6) -16. اشاره به قسمتى از دعاى ابوحمزه ثمالى، مفاتيح الجنان، ص 192. متن دعا چنين است:
إِلَهِى لَمْ أَعْصِكَ حِينَ عَصَيْتُكَ وَ أَنَا بِرُبُوبِيَّتِكَ جَاحِدٌ وَ لا بِأَمْرِكَ مُسْتَخِفٌّ وَ لا لِعُقُوبَتِكَ مُتَعَرِّضٌ وَ لا لِوَعِيدِكَ مُتَهَاوِنٌ لَكِنْ خَطِيئَهٌ عَرَضَتْ وَ سَوَّلَتْ لِى نَفْسِى وَ غَلَبَنِى هَوَاىَ وَ أَعَانَنِى عَلَيْهَا شِقْوَتِى وَ غَرَّنِى سِتْرُكَ الْمُرْخَى عَلَى.
منبع : پایگاه عرفان