
پيامهاي اعتقادي عاشورا از زبان عاشوراییان

توحيد و ايمان به مبدأ و معاد
عقيده به مبدأ و معاد مهمترين عامل جهاد و فداكاري در راه خداست، چنيناعتقادي در كلمات امام حسين(ع) و اشعار و رجزهاي او و يارانش نقش محوري دارد.وقتي سپاه حكومت حرّ راه را بر كاروان امام بست، حضرت ضمن خطابهاي كه ايراد كرد،فرمود:
«تكيهگاهم خداست و او مرا از شما بينياز ميكند.» روز عاشورا وقتي بيتابيخواهرش را ميبيند، ميفرمايد: «خواهرم خدا را در نظر داشته باش، بدان كه همةزمينيان ميميرند، آسمانيان هم نميمانند، هرچيزي جز وجه خدا كه آفريدگار هستياست از بين رفتني است».
صبح عاشورا نيز وقتي سپاه كوفه با همهمه رو به اردوگاه تاختند با خدا چنينمناجات ميكند: خدايا! در هر گرفتاري و شدت تكيهگاه و اميدم تويي و در هر حادثهاي كهبرايم پيش آيد پشتوانة مني».
باور به معاد رشتههاي علقة انسان را از دنيا ميگسلد و به او ياري ميرساند تابتواند در مسير عمل به تكليف راحت از جان خود بگذرد. امام(ع) در اشعاري كه بعد ازشهادت مسلم انشا فرمود، به اين مسئله مهم اشاره ميكند و ميفرمايد:
«اگر دنيا ارزشمند بهحساب آيد، سراي آخرت كه خانة پاداش الهي است برتر ونيكوتر است و اگر بدنها براي مرگ پديد آمدهاند، پس شهادت در راه خدا برتر است».
در رجزهاي ياران امام نيز اين نكته كاملاً مشهود است؛ بهعنوان نمونه وقتي«عمروبن خالد» ازدي به ميدان رفت، در رجز خويش چنين گفت:
«اي جان! امروز بهسوي خداي رحمان و روح و ريحان ميروي و آنچه را كه در لوحتقديرت از پاداشهاي الهي نوشته شده درمييابي، پس بيتابي مكن كه هر زندهايمردني است».
اعتقاد به رسالت پيامبر
در عصر پس از پيامبر، امت دچار تجزيه شدند، برخي به سنت و دين او وفادارماندند، ولي اكثر مردم دچار ضلالت و بدعت شدند. در مكه حضرت سيدالشهداء(ع) باابنعباس دربارة امويان حاكم صحبت ميكرد و از وي پرسيد: «نظر تو دربارة كساني كهپسر دختر پيامبر را از خانه و وطن و زادگاهش بيرون كرده و او را آوارة دشت و بيابان كردندو در پي كشتن وي و ريختن خونش هستند، چيست؟ در حالي كه اين پسر پيامبر، نه برايخدا شريكي قائل شده، نه غير خدا را سرپرست خويش گرفته و نه از آيين پيامبر خدافاصله گرفته است». ابنعباس در جواب عرض كرد: «درباره آنان چيزي نميگويم، جزاين آية قرآن كه: (آنان بهخدا و پيامبرش كافر شدند...) و بعد حضرت فرمود: خدايا!شاهد باش ابنعباس به صراحت به كفر آنان نسبت به خدا و رسول گواهيداد».
در طول سفر نيز امام و خاندانش پيوسته از رسول خدا(ص) ياد ميكردند و خود را ازنسل آن حضرت معرفي ميكردند و به آن افتخار كرده و كرامت و شرافت خود را در آنميدانستند.
امامت
فلسفه سياسي اسلام براي مديريت جامعه بر مبناي دين در قالب و شكل امامتتجلّي ميكند. اهل بيت پيامبر بهلحاظ صلاحيتهاي ذاتي شايستهتر از ديگران برايتصدّي زمامداري مسلميناند، آنچه كه در غدير خم اتفاق افتاد، تأكيد مجدّد برايچندمين بار بود كه رسالت پيشوايي امت پس از رسول خدا(ص) را به عهدة شايستهترينفرد پس از او؛ يعني اميرالمؤمنين(ع) ميانداخت؛ هرچند كه عدّهاي رياستطلب وزورمدار با راهاندازي غوغاي سقيفه مسير امامت مسلمين را در بستري ديگر انداختند وامت را از امامت علي(ع) محروم كردند، ولي اين حق ازآنِ امام بود و خود او پيش ازرسيدن به خلافت و پس از آن در درگيري و مناقشاتي كه با خلفا و معاويه داشت، و پس ازشهادتش، امامان ديگر شيعه پيوسته بر اين حق مسلّم تأكيد كردند و آن را حق خويش وديگران را غاصب دانستند.
قيام عاشورا، جلوهاي از اين حقخواهي و باطلستيزي در ارتباط با اين والاترينركن جامع اسلامي بود، امام حسين(ع) در مسير راه كوفه پس از برخورد با سپاه حرّ درخطابهاي كه ايرادكرد، چنين فرمود:
«اي مردم! اگر تقواي خدا پيشه كنيد و حق را براي صاحبانش بشناسيد، خدا ازشما بيشتر راضي خواهد بود، ما دودمان پيامبريم و بهعهده داري اين امر و ولايت بر شمااز ديگران كه به ناحق مدّعي آنند و در ميان شما به ستم و تجاوز حكومت ميكنندسزاوارتريم».
پيام عاشورا اين است كه در جامعة اسلامي حاكميت و ولايتْ حقّ شايستهترينافراد است؛ يعني فردي كه تعهد ايماني بالايي داشته باشد و براي اجراي فرامين قرآن وهدايت جامعه بهسوي اسلام ناب بكوشد و شيوة حكومتياش بر مبناي عدل و قسطباشد.
شفاعت
مقام شفاعت براي پيامبر و خاندان او در قيامت يكي از اركان اعتقادي شيعهاست. در كوفه وقتي امام سجاد(ع) را با آن حال رقّتبار و دست و زنجير بر گردن آوردند،حضرت ضمن ايراد اشعاري به اين نكته مهم اشاره ميكند و ميفرمايد:
«اگر روز قيامت ما و پيامبر خدا در يكجا جمع شويم، شما چه خواهيد گفت و چهحرفي براي گفتن يا عذرخواهي داريد؟».
در سخناني هم كه حضرت زينب3 در كوفه داشت، از جمله به اين شعر تمثّلجست كه:
«آنگاه كه پيامبر (در قيامت) به شما بگويد: چه كرديد؟ شما كه امت آخرالزمانهستيد! چه جوابي خواهيد داد؟».
يادآوري موضوع اعتقادي شفاعت نوعي ملامت بر عملكرد دشمنان نيز بود، چراكه جنايت آنان به ذريّة پيامبر(ص) با وضع امتي كه به شفاعت آن حضرت اعتقاد داشتهباشند ناسازگار است.
درخواست شفاعت و اميد به آن كه در زيارتنامهها آمدهاست، همين اثر تربيتي رادارد، از جمله در زيارت امام حسين(ع) ميخوانيم: «اللّهم ارزقني شفاعة الحسين يومالورود».
بدعتستيزي
امام حسين(ع) مصداق بارزي از عمل به اين تكليف الهي به دفاع از حريم دينپرداخت و از انگيزههاي خويش احياي دين و بدعت ستيزي را برشمرد، از جمله درنامهاي كه به بزرگان بصره نوشت چنين آمده است:
«أدعوكم الي كتاب الله و سنة نبيّه فاءنّ السنّة قد اُميتت والبدعة قد اُحييت»؛ (شمارا به كتاب خدا و سنت پيامبرش دعوت ميكنم، همانا سنت پيامبر مرده و بدعت زندهشده است».
نويسنده: سيّد مجتبي غيوري نجف آبادي
منابع
1ـ الاحتجاج، الطبرسي، احمدبن علي،م 560 ه ، نشر دارالنعمان، بيروت، لبنان.
2ـ الارشاد، شيخ مفيد،م 413 ه،نشر دارالمفيد،تحقيق مؤسسه آلالبيت:، قم.
3ـ بحارالانوار، مجلسي، محمدباقر،م 1111 ه ، نشر مؤسسة الوفاء،بيروت، لبنان.
4ـ حماسة حسيني، مطهري، مرتضي،م 1358 ش، مجموعة آثار، جلد 1(ع)، انتشاراتصدرا، تهران.
5ـ حياة الامام الحسين(ع)، قرشي، باقر شريف،معاصر، مطبة أدب، نجف اشرف.
6ـ صحيفة الحسين(ع)، قيومي اصفهاني، جواد،معاصر، مؤسسة نشر اسلامي،قم.
7ـ العوالم، بحراني، عبدالله،م 1130 ه،نشر مدرسة الامام المهدي(عج)،قم.
8ـ كلمات الامام الحسين(ع)،شريفي، محمود،معاصر،نشر دارالمعروف، قم.
9ـ مسند الامام الشهيد(ع)،عطاردي، عزيزالله،معاصر، انتشارات عطارد.
10ـ معالم المدرستين،عسكري، سيد مرتضي،معاصر، مؤسسة النعمان، بيروت،لبنان.
11ـ مناقب آل ابيطالب(ع)،ابن شهرآشوب،م 588 ه، مطبعة الحيدرية، النجف.