امام خمينى رحمه الله در دنباله گفتار پر مغز قاضى سعيد در مسئله ركوع مى گويد:
بدان كه عمده احوال صلاة سه حال است كه ساير اعمال و افعال مقدمات و مهيئات آن ها است:
اوّل: قيام
دوّم: ركوع
سوّم: سجود
اهل معرفت اين سه را اشاره به توحيدات ثلاثه دانند و چون صلاة، معراج كمالى مؤمن و مقرب اهل تقوا است متقوّم به دو امر است كه يكى مقدمه ديگرى است:
اوّل: ترك خودبينى و خودخواهى كه آن حقيقت و باطن تقوا است.
دوّم: خداخواهى و حق طلبى كه آن حقيقت معراج و قرب است و لذا در روايات شريفه است كه:
ألصَّلاةُ قُرْبانُ كُلِّ تَقّىٍ .
نماز مايه نزديكى هر پرهيزكارى به خداست.
چنانچه قرآن مجيد نيز نور هدايت است ولى براى متقيان:
[ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ ] .
در [وحى بودن و حقّانيّت ] اين كتابِ [با عظمت ] هيچ شكى نيست؛ سراسرش براى پرهيزكارانْ هدايت است.
و بالجمله در سه مقام كه قيام و ركوع و سجود است اين دو مقام به تدريج حاصل شود، پس در حال قيام ترك خودبينى است به حسب مقام فاعليت و رؤيت فاعليت حق و قيوميت حق مطلق است و در ركوع ترك خودبينى، به حسب مقام صفات و اسما و رؤيت اسما و صفات حق است و در سجود ترك خودبينى است مطلقاً، خداخواهى و خداطلبى است مطلقاً و جميع منازل سالكين از شؤون آن مقام ثلاثه است، چنانچه بر اهل بصيرت و اصحاب عرفان و سلوك واضح است.
و چون سالك در اين مقامات توجه به اين نمود كه سر اين اعمال توحيدات ثلاثه است، هر يك از مقامات كه دقيق تر و لطيف تر است، سالك را مراقبت بيشتر ضرورت است و البته خطر مقام بالاتر و لغزشش بيشتر است! پس در مقام ركوع چون سالك را دعوى آن است كه در دار وجود، علم و قدرت و حيات و اراده اى جز از حق نيست و اين دعوى بسيار بزرگ و مقام بسيار دقيقى است و از امثال ما اين دعوى نشايد، به باطن ذات بايد به درگاه مقدس حق روى تضرع و مسكنت و ذلت آوريم و عذر قصور و تقصير خواهيم و نقصان خود را به عين عيان و شهود وجدان دريابيم، شايد كه از مقام مقدس او توجهى و عنايتى شود و حال اضطرار اسباب دستگيرى او از ما بندگان شود:
[أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ] .
[آيا آن شريكان انتخابى شما بهترند] يا آن كه وقتى درمانده اى او را بخواند اجابت مى كند و آسيب و گرفتاريش را دفع مى نمايد.
قرآن مجيد مردم را به چهار برنامه سازنده دعوت مى كند و محصول آن برنامه ها را فلاح و رستگارى و پيروزى در دنيا و آخرت اعلام مى نمايد كه از جمله آن برنامه ها ركوع است:
[يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ].
اى اهل ايمان! ركوع به جا آوريد و سجده نماييد و پروردگارتان را عبادت كنيد و كار نيك انجام دهيد تا رستگار شويد.
قرآن مجيد در بسيارى از آيات، پيروزى و رستگارى را معلول اجراى قوانين الهى در جوانب مختلف حيات مى داند و براى فلاح و فوز راهى جز اين ارائه نمى كند و سالكان غير اين مسير را شقى و گمراه و اهل ضلالت و بدبختى و هيزم جهنم مى داند.
آنان كه سعادت را در رياست و ثروت و شهرت و علم بدون معنويت مى دانند، كور دل مى خواند و چشم بصيرت آنان را بسته مى داند و اين ارزيابان محدود نگر را غافل به حساب مى آورد.
[يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ ] .
[تنها] ظاهرى [محسوس ] از زندگى دنيا را مى شناسند و آنان از آخرت [كه سراى ابدى و داراى نعمت هاى جاودانى و حيات سرمدى است ] بى خبرند.
به امور ظاهر زندگى دنيا آگاهند و از باطن جهان و عالم آخرت و ثواب و عقاب و حساب و كتاب و ارزش هاى معنوى به كلى بى خبرند.
اسلام انسان را در ميان موجودات عالم فردى مسؤول مى شناسند و مسؤول بودن او را معلول عقل او مى داند.
بعثت انبيا و امامت امامان عليهم السلام را جهت آگاهى دادن به انسان نسبت به مسؤوليت هايش مى شناسد و آن بزرگواران را براى او طبيبان معالج مى داند.
بر انسان است كه به دامن اين طبيبان دست توسل بزند و از آن بزرگواران راه حقيقت را فرا گيرد و مسؤوليت هاى مهمى كه دارد به وسيله آنان بشناسد.
بالاترين مسؤوليت انسان نسبت به خداست و اداى اين مسؤوليت با قرار گرفتن انسان در مدار بندگى امكان دارد و قواعد و شرط بندگى را در درجه اول كتب آسمانى و به خصوص قرآن مجيد بيان كرده اند و انبيا و امامان عليهم السلام به توضيح و تبيين آن قواعد اقدام كرده و بشر را به حقايق لازم آشنا كرده اند، آيه هفتاد و هفت سوره مباركه حج از مهم ترين دستورالعمل هاى حق براى اداى بندگى است و روايات باب نماز كه نزديك به چهار هزار روايت است و ابواب ديگر كه در كتب روايى ما آمده توضيح و تبيين آن آيه است.
منبع : پایگاه عرفان