دعبل میگوید: روزهای عزای سالار شهیدان (علیهالسلام) (محرم) محضر مولایم امام رضا علیهالسلام شرفیاب شدم, در حالیکه اصحاب, اطرافشان حلقه زده بودند, آنحضرت محزون و اندوهناک نشسته بودند. تا نظر حضرت بر من افتاد فرمود: «آفرین بر تو ای دعبل, مرحبا بر تو که ما را به دست و زبان یاری میکنی» و مرا در کنار خویش بنشاند و بعد از بیان عظمت عزاداری سیدالشهداء (ع) امر فرمود مرثیهای در سوگ سالار شهیدان بخوانم, آنگاه برخاسته پردهای آویخت تا زنان نیز بر جدمظلومش بر سر و سینه زده, بگریند. سپس فرمود: «ای دعبل شروع کن» و من با چشمانی اشکبار آغاز کردم:
افاطم لو خلت الحسین مجدلا و قدمـات عـطـشـانـاًبشـط فرات
اذا للـطـمت الخد فاطم عنده و اجریـت دمع العین فی الوجنات
ای دخت گرامی پیامبر (صلی الله علیه و آله)! اگر با چشم خود میدیدی فرزند گرامیت حسین (علیهالسلام) با بدن قطعه قطعه و با لب تشنه در ساحل فرات جان داده, بر صورت میزدی و به سوگواری میپرداختی و باران اشک بر گونهات جاری میساختی.
منبع : سبطین