فارسی
يكشنبه 16 دى 1403 - الاحد 4 رجب 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

آثار مثبت عمل - جلسه اول (1) - (متن کامل + عناوین)

    

ويژگى روزه

 

الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.

 

بيشترين مطالب پيرامون ماه مبارك رمضان، از وجود مبارك رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده است. مردم به خاطر اين كه خطبه آخر ماه شعبان را زياد شنيده اند، به نظرشان مى رسد كه گفتار رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره ماه مبارك رمضان، همان است كه در آن خطبه بيان شده است. اما اين گونه نيست.

بيشتر مطالبِ اين خطبه مربوط به ماه مبارك رمضان و روزه داران است. از جمله، وجود مبارك حضرت صادق عليه السلام از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله قسمت بسيار مهمى را نقل مى كنند كه نزديك به پانزده مسأله است، و دانستن آن براى همه ما مفيد، آرام بخش و راهنما است. اين قطعه با عظمت، قلب و عقل و قدرت ما را نورانى مى كند.

امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل فرمودند:

«شَهْرُ رَمَضَانَ، شَهْرُ اللّهِ عَزَّوَ جَلَّ» «1»

هيچ گاه پيغمبر و ائمه طاهرين عليهم السلام نام اين ماه را تنها ذكر نكرده اند. هر وقت كلمه رمضان را بر زبان مباركشان جارى كرده اند، با كلمه ديگرى كه دلالت بر احترام باشد، آن را مى آميختند.

امام باقر صلى الله عليه و آله علت آن را چنين فرموده است كه:

______________________________
(1)- بحار الانوار: 93/ 340، باب 46، حديث 5.؛ فضائل الأشهر الثلاثه، شيخ صدوق: 95، حديث 78.

«رَمَضَانُ اسمٌ مِنْ اسْماءِ اللّهِ» «1»

رمضان، نامى از نام هاى پروردگار است.

به همين خاطر آن را با احترام بر زبان جارى مى ساختند.

 

تعظيم ماه رمضان، نشانه تقوا

خداى متعال در قرآن مجيد مى فرمايد:

«ذَ لِكَ وَ مَن يُعَظّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ» «2»

كسى كه به شعائر خدا احترام گذارد و تجليل كند، از تقواى قلبى برخوردار است. يعنى دل با ارزش و پاكى دارد كه وقتى مى خواهد يكى از شعائر الهى را ياد كرده يا عمل كند، با احترام ياد مى كند و در عمل كردن آن هم، تمام شرايط و آداب آن را رعايت مى كند.

قلب با تقوا، با ارزش ترين قلب است. قلب با تقوا، نسبت به شؤون پروردگار عالم فروتن است و صاحب قلب باتقوا، هميشه خود را در برابر پروردگار و شعاير او، خاكسار و فروتن مى داند.

 

احترام امام حسين عليه السلام به شعاير

بهترين نمونه احترام به شعاير الهى، حركت حضرت سيدالشهداء عليه السلام است. آن حضرت عليه السلام در سفر آخرى كه در حج بودند، با اين كه مى توانستند همان جا بمانند و در مسجد الحرام شهيد شوند، چون خبر داشتند كه سى نفر از طرف يزيد، زير لباس احرام اسلحه بسته اند تا در حال طواف خانه خدا، حضرت را به قتل برسانند.

خون ابى عبداللّه عليه السلام «ثار اللّه» است، ولى كعبه، مسجد الحرام و مناسك از «شعائر اللّه» است، لذا ادب را در اين ديدند كه خون پاكشان در كنار شعاير خدا

______________________________
(1)- من لايحضره الفقيه: 2/ 72، حديث 2050؛ كافى: 4/ 70، حديث 2.

(2)- حج، (22): 32؛ اين است [برنامه هاى حج و حدود و مقرّرات خدا] و هر كس شعاير خدا را بزرگ شمارد، بدون ترديد اين بزرگ شمردن ناشى از تقواى دل هاست.

ريخته نشود. اگر ايشان شهيد نمى شدند، خونشان پاك ترين خون بود، چه برسد به اين كه در كنار بيت خدا شهيد مى شدند.

از نظر فقه اسلامى، لازم نيست شهيد را غسل بدهند، و شهيدى كه در خون خود مى غلتد، خون او نجس نيست. اين خون پاك است. «1» اما ايشان نخواستند كه خون پاكشان در كنار بيت خدا بريزد. پس علت آمدن ايشان به كربلا، احترام به شعائر خدا بود.

 

احترام به ماه مبارك رمضان

حتى نام اين ماه را كه به زبان جارى مى كردند، چون از شعائر خداست، با احترام جارى مى كردند و مى فرمودند:

«شهر رمضان، شهر اللّه عزّ و جلّ»

تركيب گفتار پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله خيلى زيبا است؛ در ادبيات عرب بحث مهم اضافه هست، كه در اضافه سه حالت مطرح است؛ «مضاف»، يعنى آن چيزى كه اضافه مى شود.

«مضاف اليه»، چيزى كه به او اضافه شده است و نسبتى كه در اين اضافه وجود دارد.

كار اضافه اين است كه مضاف با اضافه شدن به مضاف اليه، از محسنات و ارزش هاى مضاف اليه، براى خودش كسب ارزش مى كند.

قيمت هر خانه به مقدار مصالحى است كه در آن به كار رفته است، ولى خانه كعبه، چه قدر قيمت دارد؟ قيمت آن، قيمت مادّى نيست. قيمتى است كه جز خدا كسى خبر ندارد. چون وقتى كه ابراهيم عليه السلام اين خانه را هنوز نساخته بود، خدا در گفتگويى كه با او داشت، خانه را به خودش اضافه كرد: «بيتى» «2» يعنى خانه من. اين خانه، از سنگ و گل است، اما از ارزش هاى پروردگار، كسب ارزش مى كند و اين ارزش ها را به حاجيان منتقل مى كند.

 

ارزش معنوى حج

مسائل مربوط به امور معنوى حج، شگفت آور است. در روايات بسيار مهم وارد شده است كه:

______________________________
(1)- فقه الرضا: 174، باب 22؛ بحار الأنوار: 79/ 9، باب 11، حديث 8.

«فِقْهُ الرِّضَا، قَالَ عليه السلام ... إِنْ كَانَ الْمَيِّتُ قَتِيلَ الْمَعْرَكَةِ فِي طَاعَةِ اللَّهِ لَمْ يُغَسَّلْ وَ دُفِنَ فِي ثِيَابِهِ الَّتِي قُتِلَ فِيهَا بِدِمَائِهِ وَ لَايُنْزَعُ مِنْهُ مِنْ ثِيَابِهِ شَيْ ءٌ إِلَّا أَنَّهُ لَايُتْرَكُ عَلَيْهِ شَيْ ءٌ مَعْقُودٌ وَ تُحَلُّ تِكَّتُهُ وَ مِثْلُ الْمِنْطَقَةِ وَ الْفَرْوَةِ إِنْ أَصَابَهُ شَيْ ءٌ مِنْ دَمِهِ لَمْ يُنْزَعْ مِنْهُ شَيْ ءٌ إِلَّا أَنَّهُ يُحَلُّ الْمَعْقُودُ وَ لَمْ يُغَسَّلْ إِلَّا أَنْ يَكُونَ بِهِ رَمَقٌ ثُمَّ يَمُوتَ بَعْدَ ذَلِكَ فَإِذَا مَاتَ بَعْدَ ذَلِكَ غُسِّلَ كَمَا يُغَسَّلُ الْمَيِّتُ وَ كُفِّنَ كَمَا يُكَفَّنُ الْمَيِّتُ وَ لَايُتْرَكُ عَلَيْهِ شَيْ ءٌ مِنْ ثِيَابِه».

(2)- كافى: 1/ 134، باب الروح حديث 4؛ «مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عليه السلام عَمَّا يَرْوُونَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ عَلَى صُورَتِهِ فَقَالَ هِيَ صُورَةٌ مُحْدَثَةٌ مَخْلُوقَةٌ وَ اصْطَفَاهَا اللَّهُ وَ اخْتَارَهَا عَلَى سَائِرِ الصُّوَرِ الْمُخْتَلِفَةِ فَأَضَافَهَا إِلَى نَفْسِهِ كَمَا أَضَافَ الْكَعْبَةَ إِلَى نَفْسِهِ وَ الرُّوحَ إِلَى نَفْسِهِ

زاير وقتى وارد مسجد الحرام مى شود، هيچ كارى كه انجام ندهد و فقط كعبه را تماشا كند، به هر نگاهى، صد هزار حسنه به او مى دهند، صد هزار سيئه او را محو مى كنند و صد هزار درجه او را بالا مى برند. «1» خداوند كعبه را به اسم خود اضافه كرده است و كعبه، فيوضات الهيه را از طريق اين ربط و اتصال به زايران منتقل مى كند. مانند سيمى كه نور را از كارخانه مى گيرد و به لامپ مى رساند.

 

شهر اللّه

پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله كلمه «شهر» را كه به معناى ماه است، به «الله» اضافه كرده و فرموده است: شهر رمضان

«شهر اللّه عزّ و جلّ»

و نفرمودند «شهر الرحمن، يا شهر الرحيم»، بلكه فرمودند: «شهر اللّه». علت آن اين است كه كلمه مباركه اللّه، يعنى وجود مقدّسى كه جامع همه صفات كمال است. پس ماه مبارك رمضان، با اتصال به خدا، همه كمالات لازم را براى انسان، از طريق اين ارتباط به روزه دار منتقل مى كند. چون ماه رمضان ماه وصل به خدا است. كسى كه وصل به ماه رمضان است، با روزه گرفتن، در صورتى كه اتصال او، اتصال صحيحى باشد، كمالات الهيّه را كسب مى كند، اتصال او فقط از طريق خالى نگاه داشتن شكم نباشد، بلكه وجودش بايد به ماه رمضان وصل باشد:

«بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ» «2»

وجه يعنى ذات:

«وَ مَن يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ و هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى » «3»

كسى كه با همه وجود تسليم خدا شده و محسن است، به محكم ترين دستگيره

______________________________
(1)- كافى: 4/ 398، حديث 1؛ تهذيب الأحكام: 5/ 97، باب 8، حديث 318؛ «أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ كُنْتُ مَعَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام مُزَامَلَةً فِيمَا بَيْنَ مَكَّةَ وَ الْمَدِينَةِ فَلَمَّا انْتَهَى إِلَى الْحَرَمِ نَزَلَ وَ اغْتَسَلَ وَ أَخَذَ نَعْلَيْهِ بِيَدَيْهِ ثُمَّ دَخَلَ الْحَرَمَ حَافِياً فَصَنَعْتُ مِثْلَ مَا صَنَعَ فَقَالَ يَا أَبَانُ مَنْ صَنَعَ مِثْلَ مَا رَأَيْتَنِي صَنَعْتُ تَوَاضُعاً لِلَّهِ مَحَا اللَّهُ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَيِّئَةٍ وَ كَتَبَ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ بَنَى اللَّهُ عز و جل لَهُ مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ قَضَى لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَاجَةٍ».

كافى: 4/ 240 حديث 4؛ «أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ مَنْ نَظَرَ إِلَى الْكَعْبَةِ لَمْ يَزَلْ تُكْتَبُ لَهُ حَسَنَةٌ وَ تُمْحَى عَنْهُ سَيِّئَةٌ حَتَّى يَنْصَرِفَ بِبَصَرِهِ عَنْهَا».

(2)- بقره (2): 11؛ آرى، كسانى كه همه وجود خود را تسليم خدا كنند در حالى كه نيكوكارند.

(3)- لقمان (31): 22. و هركس همه وجود خود را به سوى خدا كند در حالى كه نيكوكار باشد بى ترديد به محكم ترين دستگيره چنگ زده است؛ و سرانجام و عاقبت همه كارها فقط به سوى خداست.

چنگ انداخته است. يعنى همرنگ خدا شده است، چون پروردگار محسن است و عاشق همرنگ خودش مى باشد.

«وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» «1»

يعنى اين گره را شياطين و ماهواره ها و شهوات هم نمى توانند باز كنند بلكه «فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى » عروه وثيق نمى گويد، بلكه مى فرمايد: «عُرْوَةِ الْوُثْقَى » دستگيره استوارتر و محكم تر.

 

تقوا در سايه اتصال معنوى به ماه رمضان

وقتى همه وجود انسان وصل به ماه رمضان باشد، معنى آن اين است كه وقتى كسى غيبتى را شروع مى كند، به او مى گويند: من روزه هستم، يعنى شما سخن خود را قطع كنيد. يا وقتى چشمش به نامحرم مى افتد، ميل به نگاه كردن هست، كه اين ميل، ميل طبيعى است، نه ميل شيطانى، چون ميل به زيبايى ها، ميل طبيعى است، اما اجازه نداده اند كه اين ميل به همه جا برود و آن را محدود به حدود صحيحى كرده اند.

وقتى آدم بيرون مى رود، اين همه چهره هاى زيبا را مى بيند، اما به چشمش مى گويد: ماه رمضان است، من در ماه رمضان روزه هستم، پس نبايد حرمت اين ماه را بشكنم. به گوش، و شكمش هم همين را مى گويد، كه اتصال واقعى به ماه رمضان چنين است.

 

 

ادامه دارد. . .


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

خطر شیاطین در زندگی بشر
دعای حضرت ابراهیم علیه السلام برای پیروان اهل ...
اندیشه در اسلام - جلسه هفدهم (2) - (متن کامل + عناوین)
امیرالمؤمنین(ع)، ملاک صراط مستقیم
1ـ اطاعت همراه با استطاعت
شهادت حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس(ع)
پند فردوسی در باب حقیقت رستگاری
ارزشها و لغزشهای نفس - جلسه سوم
حكمت جنگ‌های مسلمانان با كفار
وجود ما معمایی است، حافظ

بیشترین بازدید این مجموعه

نام شيعيان در مصحف‏
عقل، محبوب‏ترين مخلوق خدا
هدف خلقت از زبان امام على عليه السلام‏
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
شیطان و اهل تقوا - جلسه ششم - (متن کامل + عناوین)
نماز شب، سرعت دهنده سالك
خواب پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و بيدارى قلب ...
وجود ما معمایی است، حافظ
حكمت جنگ‌های مسلمانان با كفار
تاریخ پیدایش دین یهود؟

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^