فارسی
پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403 - الخميس 22 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

دختر قصه از حسن اسحاقی

 

تمام می شوم امشب در آخر قصه

بخواب بانوی احساس! دختر قصه!

 

یکی نبود و یکی بود و آن یکی هم رفت

یکی یکی همه رفتند از در قصه

 

ببند چشم خودت را! فقط تجسم کن!

میان شعله ی آتش سراسر قصه...

 

خیال کن که لبت تشنه است و از لب آب

بدون آب بیاید دل آور قصه

 

بده امانت شش ماهه را به دست پدر

که پر بگیرد از اینجا کبوتر قصه

 ...

 نپرس از پدرت او هنوز هم اینجاست

نپرس از تن در خون شناور قصه

 

بلند شو!،و بدو! پا برهنه تا خود صبح

نخواب تا برسی سمت دیگر قصه

 

و گوشواره ی خود را در آر! میترسم-

پری بماند و دیو ستمگرقصه

 ...

 بخواب! نیمه ی شب شد، خرابه هم خوابید

بخواب کودک تنها! قلندر قصه!

 

بگیر گوش خودت را سه ساله ی خوبم!

که پیر می شوی امشب از آخر قصه:

 

بگیر روی دو پایت سر پدر را، آه...

بگیر اگرچه که سخت است باور قصه

 


منبع : حسن اسحاقی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

خاک حرمت ، مهر نماز است حسین (ع)ازمشفق کاشانی
گلاب اشک
باز این چه شورش است از مهدی تقی نژاد
دیرگاهیست که اوضاع حیات آرام است! از رضا عزیزی
یاری نماند و کار ازین و از آن گذشت از وحشی بافقی
من پر از شعرم و از قافیه ها بیزارم از علی ...
بین‌الحرمین از سید مصطفی حسینی راد
دلی که سینه زن هر شب محرم شد از یوسف رحیمی
بگـذار گـریـه ، درد دلـم را ، دوا کـنـد ازمحمد ...
این سینه گرم داغ سکوت است ازمحمود حبیبی کسبی

بیشترین بازدید این مجموعه

گلاب اشک
خاک حرمت ، مهر نماز است حسین (ع)ازمشفق کاشانی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^