منابع مقاله:
کتاب : تفسیر و شرح صحیفه سجادیه جلد یک
نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان
ما انسان ها لازم است در زمينه نعمت هاى حقّ به چهار مسئله بسيار مهم توجّه داشته باشيم:
1- كمال نعمت
2- مقدار نعمت
3- توجّه به نعمت
4- تبديل نعمت.
كمال نعمت
1- خداوند بزرگ در امور ظاهريّه و باطنيّه آنچه را مورد نياز انسان بوده به طور كامل در اختيارش قرار داده و در اين زمينه بدون ترديد چيزى فروگذار نشده است.
قرآن مجيد در اين زمينه مى فرمايد:
وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِى اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدىً وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ» «1»
و نعمت هاى آشكار و نهانش را بر شما فراوان و كامل ارزانى داشته و برخى از مردمند كه همواره بدون هيچ دانشى [بلكه از روى جهل و نادانى ] و بدون هيچ هدايتى و هيچ كتاب روشنى درباره خدا مجادله و ستيز مى كنند.
مقدار نعمت
2- مقدار نعمتى كه در اختيار انسان هاست به هيچ عنوان قابل شمارش و احصا نيست كه نعمت هاى حقّ بيرون از حدّ و عدد، در گردونه حيات انسان قرار داده شده، تنها شمارش سلّول هاى بدن را گفته اند: اگر تند شمارى در هر ثانيه هزار عدد بشمارد، سيصد هزار سال به طول خواهد انجاميد چه رسد به شمردن اصل نعمت ها و سلّول ها و اتم ها و جِرم هايى كه در آنها به كار رفته است.
خداوند در قرآن مجيد، در اين زمينه مى فرمايد:
وَآتَاكُم مِن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ» «2»
و از هر چيزى كه [به سبب نيازتان به آن ] از او خواستيد، به شما عطا كرد. و اگر نعمت هاى خدا را شماره كنيد، هرگز نمى توانيد آنها را به شماره آوريد.
مسلماً انسان بسيار ستمكار و ناسپاس است.
توجّه به نعمت
3- انسان بايد به تمام نعمت هايى كه در اختيار دارد بينديشد كه از كيست و براى كيست و براى چيست، تا با اين انديشه صاحب نعمت را بشناسد و قدر نعمت را بداند و نعمت را بجا مصرف نمايد، تا عدالت فردى و خانوادگى و اجتماعى سامان گرفته و خيمه حيات طيّبه بر پا شود. قرآن در اين زمينه مى فرمايد:
اذْكُرُوا نِعْمَتِىَ الَّتِى أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِى أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّاىَ فَارْهَبُونِ» «3»
نعمت هاى مرا كه به شما عطا كردم، ياد كنيد و به پيمانم [كه سفارش به عبادت و ايمان به همه انبيا به ويژه پيامبر اسلام است ] وفا كنيد تا من هم به پيمان شما [كه توقع ثواب وپاداش در برابر عبادت وايمان است ] وفا كنم و [نسبت به پيمان شكنى ] فقط از من بترسيد.
تبديل نعمت
4- گروهى هستند كه بدون توجّه به صاحب نعمت و خواسته هاى او و بدون توجّه به اوقات عزيز و عمر پر قيمت، نعمت هاى الهى را تبديل به گناه و فسق و فجور و كفر و زندقه مى كنند، اينان مستحقّ حيات نكبت بار و ذلّت بارند و گروهى نعمت هاى حقّ را شاكرند و سعى دارند نعمت را در جايى كه حضرت حقّ فرموده خرج كنند، اينان از بهترين بندگان و مستحقّ حيات طيّبه و سعادت سرمدى هستند.
درباره آنان كه نعمت را تبديل به گناه مى كنند قرآن مجيد مى فرمايد:
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ» «4»
آيا كسانى را كه [شكر] نعمت خدا را به كفران و ناسپاسى تبديل كردند و قوم خود را به سراى نابودى و هلاكت درآوردند، نديدى؟
و در آيه ديگر مى فرمايد:
وَمَن يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللّهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ» «5»
و هركس نعمتِ [هدايت ] خدا را پس از آن كه به او رسيد، تبديل [به كفر] كند، [بداند] كه يقيناً خدا سخت كيفر است.
شما به انبياى الهى و اولياى حقّ و ائمّه طاهرين و صالحان و عابدان و عاشقان و عارفان بنگريد كه گاهى مانند نوح نزديك به هزار سال در دنيا زندگى كردند ولى ذرّه اى از يك نعمت را بى جا مصرف نكردند!
شما به سليمان صاحب مقام و صاحب مال، به يوسف صاحب ملك و دارنده علم و خزانه مصر، به ابراهيم بزرگ كه صاحب گوسپندان بود، به اميرالمؤمنين عليه السلام كه صاحب حكومت و زراعت بود، به ديگران كه صاحب علم و آبرو بودند بنگريد، ببينيد نعمت را چگونه قدردانى كردند و كجا مصرف نمودند و خلق خدا در جنب آنان چه سودها بردند!!
حكايتى از استاد الهى قمشه اى
خداوند رحمت كند استاد بزرگ و عارفم مرحوم الهى قشمه اى را، مى فرمودند:
تمام دواوين شعرا فداى چهار ديوان:
حافظ- سعدى- مثنوى- بابا طاهر!
و همه ديوان بابا طاهر فداى اين يك رباعى:
خوشا آنان كه اللَّه يارشان بى |
به حمد و قل هو اللَّه كارشان بى |
|
خوشا آنان كه دائم در نمازند |
بهشت جاودان بازارشان بى |
|
(بابا طاهر)
و نيز آن عارف عاشق مى فرمودند:
ايّامى كه در خراسان با بودن اساتيدى بزرگ و حكمايى سترگ و فقيهانى عظيم القدر مشغول تحصيل بودم، ناگهان دلم حال و هواى وطن و شهر و ديار كرد، در صحن مطهّر حضرت رضا عليه السلام به گوش جان و گوش سر شنيدم هاتفى خواند:
خوشا آنان كه اللَّه يارشان بى |
توكّلت على اللَّه كارشان بى |
|
دلم از حال و هواى وطن با شنيدن آن آواى ملكوتى بيرون آمد و سراسر متوجّه درس و بحث شد.
آرى، اگر نعمت مقام و نعمت مال و نعمت علم و نعمت آبرو و خلاصه هر نعمتى در همان جايى كه خداوند فرموده خرج شود، نه يك ثانيه عمر تلف مى شود و نه آدمى نسبت به ديگران منبع ظلم و شرّ مى شود و نه به عذاب حقّ مبتلا مى گردد و نه از رضاى حقّ و بهشت الهى محروم مى گردد.
نصيحتى از شقيق بلخى
شقيق بلخى به هارون گفت:
حكومت، دربانىِ جهنّم است، گفت: چگونه؟ گفت: بيت المال را در اختيارت گذارده اند تا به مستمندان و فقرا و مستضعفان برسى تا بر اثر فقر دچار معصيت نشوند و مستحقّ عذاب. شمشير و اسلحه به دستت داده اند تا با دشمنان خدا بجنگى، مبادا كه بر مسلمين هجوم كرده فرهنگ آنان را به نابودى بكشند و اهل جهنّم شوند. تازيانه در اختيارت آمده تا حدود خدا را جارى كنى محض اين كه جامعه دچار فساد نشود. اگر اين امور را مراعات نكنى و مسلمانان دچار عذاب فردا شوند به تلافى اين برنامه خودِ تو به جهنّم خواهى رفت و به اندازه آنان كه بر سرشان حاكم بودى به عذاب دچار خواهى شد!
بر هر مكلّفى لازم است قرآن مجيد را با تدبّر و تفكّر و روايات را با توجّه و تعقّل مطالعه كند ورنه از ثمرات آيات و روايات محروم مانده و چيزى از اين سفره گسترده الهى نصيبش نخواهد شد. تدبّر در آيات و رواياتى كه مسئله مرگ و برزخ و ملك الموت و قيامت و حساب و كتاب و ثواب و عقاب را مطرح كرده اند انسان را به اصلاح ظاهر و باطن واداشته و به كنترل عقل و نفس و قلب و چشم و گوش و زبان و دست و شكم و شهوت و پا موفّق مى كند.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- لقمان (31): 20.
(2)- ابراهيم (14): 34.
(3)- بقره (2): 40.
(4)- ابراهيم (14): 28.
(5)- بقره (2): 211.
منبع : پایگاه عرفان