فارسی
پنجشنبه 24 آبان 1403 - الخميس 11 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

نگیر از شب من آفتاب فردا را از پانته آ صفایی

نگیر از شب من آفتاب فردا را

نبند روی من آن چشم های زبیا را

تو گاهواره ی ماه و ستاره ها هستی

خدا به نام تو کرده ست آسمان ها را

تو در ادامه ی هاجر به خاک آمده ای

که باز سجده کنی امتحان عظما را

خدا سپرده به دستت چهار اسماعیل

که چشمه چشمه گلستان کنند دنیا را

چه کرده ای که به آغوش مهربانی تو

سپرده اند جگرگوشه های زهرا را

بگو چه بر سر بانوی آب آمده است

که باز می شنوم رود رود دریا را

تبر چگونه شکسته است شاخ و برگ تو را

چطور خم شده ای بر زمین سپیدارا؟!

بخوان! دوباره بخوان با گلوی مرثیه ها

حدیث تشنه ترین دشت های صحرا را

آز آسمان به زمین آمده ست گیسویت

که سر بلند کند دختران حوا را


منبع : پانته آ صفایی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت ازفواد کرمانی
شام غریبان
آشفته وبی قرار می آمد از محمد حسین صفاریان
غمگنانه از ماتم حسین بن علی (ع) از امیر محمود ابن ...
نگیر از شب من آفتاب فردا را از پانته آ صفایی
تیغ از رخ او ز ترس ، گریان گردید از سید هاشم نبی ...
شعر ترکی آذري ؛ امام حسین ع
متن ادبی از محمد رضا سنگری
عزم و رزم‏ از تراب کاشانی
هفتاد و دو خورشید به خون پر پر زد از محمود ذبیحی

بیشترین بازدید این مجموعه

شعر ترکی آذري ؛ امام حسین ع
غمگنانه از ماتم حسین بن علی (ع) از امیر محمود ابن ...
عزم و رزم‏ از تراب کاشانی
شهادت ابوالفضل‏ از صابر همدانی
دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت ازفواد کرمانی
دور چون بر آل پیغمبر رسید از نیر تبریزی
نوای سینه به هر دم فقط اباالفضل است از مجتبی ...
شراره از غلامرضا سازگار
تیغ از رخ او ز ترس ، گریان گردید از سید هاشم نبی ...
خواهر حلالم کن از سید حبیب حبیب پور

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^