فارسی
پنجشنبه 08 آذر 1403 - الخميس 25 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

عزادارى ساير ياران پيامبر در شهادت حسين بن على(عليه السلام)

عزادارى ساير ياران پيامبر در شهادت حسين بن على(عليه السلام)

1. گريه انس بن مالك و زيد بن ارقم از ياران پيامبر(صلى الله عليه وآله)

ابن حجر روايت كرده است: «لما حمل راس الحسين لابن زياد جعله فى طست و جعل يضرب ثناياه بقضيب و يدخل فى انفه و يقول ما رأيت مثل هذا حسناً انه كان لحسن الثغر و كان عنده انس بن مالك فبكى و قال أشبهم برسول الله»;[1] پس از شهادت حسين بن على، سر آن حضرت را براى عبيدالله زياد فرستادند، وى سر مبارك را در ميان طشتى نهاده بود و با چوبى از جنس نى داخل بينى حضرت نموده و بر دندانهاى ايشان ضربه مى زد و مى گفت: نيكوتر از اين نديده بودم. آن حضرت داراى دندانهاى زيبا و نيك بود. در آن جلسه انس بن مالك حضور داشت، پس از مشاهده اين جريان گريست و گفت: كسى از حسين به رسول خدا شبيه تر نيست. ابن حجر مى گويد اين حديث را ترمذى و ديگران نقل كرده اند.

نظير اين جريان را از زيدبن ارقم ـ صحابه پيامبر(صلى الله عليه وآله) ـ نقل كرده است او مى گويد: «زيد به عبيدالله زياد خطاب مى كند و مى گويد: چوب را از لبهاى حسين بردار كه تحقير فرزند رسول خدا است، بارها شاهد بودم رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بين دو لب او را مى بوسد! آنگاه زيدبن ارقم گريست. ابن زياد گفت: اگر از صحابه نبودى گردنت را مى زدم. سپس زيد بلند شد و گفت: ايها الناس! شما پس از اين بنده غير خدا شديد، كشتيد فرزند فاطمه را و امير خود كرديد ابن مرجانه را، به خدا قسم خوبان شما را خواهند كشت و بدكاران بر شما مسلط خواهند شد و شما را بنده خود خواهند نمود. بدبخت كسى كه رضايت و تن به ذلت بدهد. آنگاه زيد به عبيدالله زياد گفت: تو را حديث مى كنم; روزى شاهد بودم رسول خدا حسن را روى ران راست و حسين را بر ران چپ نشاند و دست بر سر آن دو نهاد و دعا نمود: خدايا اين دو فرزندم و مؤمنان شايسته را به تو مى سپارم. اى پسر زياد! با وديعه و امانت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) چگونه برخورد كردى؟![2]»

آرى اين دو صحابه بزرگ و ساير ياران پيامبر(صلى الله عليه وآله) شاهد ابراز محبتها و علاقه شديد آن حضرت نسبت به فرزند عزيزشان حسين بودند، آنان وقتى ديدند سر بريده حسين را از شهرى به شهرى مى برند، بر اين حادثه دردناك و جانسوز اشك ريخته و گريستند.

زهرى مى گويد: «آنگاه كه ربيع بن خيثم، از شهادت حسين بن على آگاهى يافت، گريست و گفت: جوانانى را به شهادت رساندند كه هرگاه جناب رسول خدا آنان را مى ديد، مورد محبت و علاقه قرار مى داد و با دست مباركش به آنان غذا داده و بر ران خود مى نشاند».[3]

عبيدالله بن حر جعفى معروف به ابى مخنف، عقبه بن عمر، امام شافعى، حسن بصرى و ... از كسانى بودند كه بر شهداى كربلا گريستند و مرثيه سرودند. ابن جوزى مى گويد: «لما بلغ الحسن البصرى قتل الحسين بَكى حتى اختلج صدغاه ثم قال و اذل امة قتلت ابن بنت نبيها و الله ليردن رأس الحسين الى جسده ثم لينتقمن له جده وابوه من ابن مرجانه...»;[4] حسن بصرى ـ از تابعان ـ  پس از آگاهى از شهادت حسين بن على(عليه السلام)به شدت گريست، به گونه اى كه شانه هايش مى لرزيد. آنگاه با خود زمزمه مى كرد: ذليل است امتى كه فرزند دختر پيامبرش را شهيد كند. سوگند به خدا سر حسين بازگردانده خواهد شد و پس از آن جدش و پدرش از ابن مرجانه انتقام خواهند گرفت!

 

2. عزادارى مختار ثقفى

مختار پس از پايان مراسم حج به كربلا آمد، قبر حسين بن على را زيارت كرد و بر آن حضرت درود فرستاد، قبر مباركش را بوسيد و گريست. خطاب به آن حضرت چنين گفت: «اى مولاى من! سوگند به جد و پدر و مادرتان، قسم به شيعيان و اهل بيت شما، سوگند به همه اينها، من مزه طعامى را نخواهم چشيد تا از كشندگان شما انتقام گيرم».[5]

 

3. عزادارى توابين در كنار قبر شهيدان كربلا

چهار سال از شهادت امام حسين نمى گذرد كه قيام توابين با شعار «يا لثارات الحسين»; واى خونخواهان حسين، آغاز مى شود. گروه زيادى از مردم به رهبرى سليمان بن صرد خزاعى گردهم جمع مى شوند و تصميم مى گيرند تا انتقام خون شهدا را بگيرند و از كوتاهى در برابر فرزند پيامبر(صلى الله عليه وآله) عذرخواهى نمايند; از اين رو به كربلا آمده و در كنار مشهد شهدا به برپايى عزادارى مى پردازند. هنگامى كه بر سر مزار با امام حسين، فريادهاى گريه بلند مى شود: «صاحوا صيحة واحدة بالعويل و البكاء و اقاموا عنده يوماً و ليلة يبكون و يتضرعون قائلين اللهم ارحم حسيناً الشهيد بن الشهيد اللهم انا نشهدك انا على دينهم و سبيلهم و اعداء قاتليهم»;[6] صداى گريه و ناله سراسر قتلگاه را فرا مى گيرد. يك شبانه روز به تضرع و دعا و مناجات مى پردازند و از خداوند درخواست رحمت و مغفرت مى كنند، براى امام حسين نيز دعا كرده و خدا را بر پيروى از دين شهدا و راه آنان و دشمنى با كشندگان آنان گواه مى گيرند. در برخى از روايات آمده است كه هجوم مردم نزد قبر شهيدان به گونه اى بود كه گويا حجرالاسود را لمس مى كنند.[7] آنگاه با قبر شهدا وداع كردند و به جنگ با دشمنان اهل بيت پرداختند و در نهايت به وظيفه خويش عمل كرده و گروهى به شهادت رسيدند.

 

4. عزادارى مردم كوفه، شام و مدينه

پس از شهادت امام حسين(عليه السلام)، خانواده آن حضرت را به اسارت گرفتند. آنها را در آغاز به كوفه بردند. مردم زيادى براى تماشا آمده بودند، زمينه سخنرانى براى زينب(عليها السلام)دختر اميرمؤمنان(عليه السلام) و امام سجاد(عليه السلام) آماده بود. ايشان فرصت را غنيمت شمرده و به سخنرانى پرداختند. زينب(عليها السلام) خطبه اى آتشين كه از فصاحت و بلاغت خاصى برخوردار بود ايراد مى كند. مردم بيدار و آگاه مى شوند و در پى آن مى گريند. امام زين العابدين آنان را نكوهش مى كند: «اتنوحون و تبكون»; آيا نوحه سرايى و گريه مى كنيد؟!

خزيمه اسدى مى گويد: «وارد كوفه شدم، على بن حسين(عليه السلام) و ساير اسرا را به كوفه آورده بودند. ورود آنها و سخنرانيهايشان آنچنان اثر گذاشته بود كه زنان كوفه به شدت گريه مى كردند».[8]

نظير اين حادثه در شام نيز پيش آمد و در كاخ يزيد مجلس جشن به مجلس عزا تبديل شد; زمانى كه سر امام را در جلو يزيد گذاشتند: «بكى الناس و بكى اهل داره»; تمام مردم و اهل خانه گريستند. چشم زينب به سر بريده برادر مى افتد با صوت حزين فرياد مى زند:«يا حسيناه! يا حبيب رسول الله(صلى الله عليه وآله)! يا ابن مكة و منى! يا ابن بنت المصطفى! فابكت و الله كل من كان حاضراً فى المجلس و يزيد ساكت».[9]

كاروان اسرا هر جا قدم مى گذاشتند، گذشته از تأثيرات روحى و معنوى در فكر و انديشه مردم، مجلس عزا و سوگوارى برگزار مى كردند. پس از ورود به مدينه تحول عظيمى در آن شهر پديد آمد; گويى قيامت بپا شده بود; زن و مرد، كوچك و بزرگ، بر اين حادثه جانسوز سوختند و گريستند.

اعلام النساء فى عالمى العرب والاسلام مى نويسد: «فلما دخلوا المدينة خرجت امرأة من بنى عبدالمطلب ناشرة شعرها واضعة كمها على رأسها تلقاهم و هى تبكى و تنشد:

ما ذا تقولون ان قال النبى لكم  *** ماذا فعلتم و أنتم آخر الامم

بعترتى وباهلى بعد مفتقدى *** منهم أسارى و قتلى ضرّ جوابدم

ما كان هذا جزائى اذا نصحت لكم *** ان تخلفونى بسوء فى ذوى رحمى».[10]

هنگامى كه كاروان اسرا به مدينه رسيد، خانمى از تبار عبدالمطلب با موهاى پريشان در حالى كه آستين بر سر نهاده بود بيرون آمد و با اسرا ديدار نمود، مى گريست و اين شعر را مى خواند:

اگر پيامبر(صلى الله عليه وآله) از آنان بپرسد كه پس از من با اهل بيتم چگونه برخورد كرديد، چه خواهند گفت؟

برخى را شهيد كرده و گروه ديگر را اسير نموديد!

آيا اين است پاداش من كه در خيرخواهى شما كوتاهى نورزيدم؟!

آيا درباره خويشان و نزديكانم بايستى چنين رفتار زشت و ناهنجارى داشته باشيد؟!

ابن جوزى مى گويد: «زمانى كه سر امام حسين را همراه اسيران به مدينه آوردند، كسى در مدينه نمانده بود، تمام مردم در حالى كه ضجه و ناله مى كردند بيرون آمدند».[11]

ام البنين ـ فاطمه بنت حزام ـ مادر عباس، عبدالله، جعفر و عثمان كه در حادثه كربلا به شهادت رسيده بودند، هر روز دست فرزندان عباس بن على را گرفته و به بقيع مى رفت و در آنجا به گريه و عزادارى مى پرداخت. گروهى از مردم نيز جمع شده و مى گريستند. حتى مروان بن حكم نيز كه از دشمنان اهل بيت و بنى هاشم بود گريه مى كرد.[12]

امام زين العابدين(عليه السلام) در دروازه مدينه خطبه مى خواند و در ضمن سخنرانى، به مصايب و رنجهايى كه بر آنان وارد شده بود اشاره مى نمود و مردم را به عظمت اين مصيبت آشنا مى كرد، ايشان در جايى مى فرمايد: «ايها القوم ان الله وله الحمد ابتلانا بمصائب جليلة و ثلمة فى الاسلام عظيمة قتل ابو عبدالله و عترته و سبى نساؤه و صبيته و داروا برأسه فى البلدان من فوق عامل السنان و هذه الرزية التى لامثلها رزية ايها الناس فاىّ رجالات منكم يسرون بعد قتله ام اى فؤاد لا يحزن من اجله ام اى عين منكم تحبس معها و تضنّ عن...»;[13]

پس از سپاس خداى بزرگ آفريننده هستى مى فرمايد: اى مردم! خداى تبارك و تعالى كه حمد از آن اوست ما را به مصيبتهاى بزرگى بيازمود. شكافى عميق در اسلام پديد آمد. امام حسين كشته شد و زنان و فرزندانش را اسير كردند، سر او را در شهرها بر نيزه گرداندند و اين مصيبتى است كه هم پاى آن مصيبت ديگرى نيست.

اى مردم! كدام يك از مردان شما پس از مرگش ـ مقصود شهادت امام حسين است ـ بر او شادى مى كند؟ و كدام دل است كه براى او اندوهگين نشود؟ و كدام چشم است كه بتواند راه اشك بر ديده ببندد و ريزش آن را مانع شود؟ از ما كسى كشته شد كه آسمانها با آن سختى بر او گريستند. آرى در مصيبت او درياها و امواجشان، فرشتگان مقرب و همه اهل آسمانها بر او گريه كردند!

اى مردم! كدام دل از كشتن او نشكافد و كدام قلب براى او ناله سر ندهد؟ كدام گوش است كه  داستان اين شكاف را كه در اسلام پديد آمد بشنود، و كر نشود؟

اى مردم! ما آواره شديم در اندوه و دور از خاندان; گويى كه ما اولاد ترك و كابليم، در حالى كه نه گناهى كرده و نه رخنه اى در اسلام پديد آورده بوديم. به خدا سوگند اگر پيامبر(صلى الله عليه وآله) به جاى آن سفارشها به كشتن ما امر مى فرمود بيش از اين كه با ما كردند چيزى انجام نمى دادند!

انا لله و انا اليه راجعون از خداى تعالى كه صاحب اقتدار و انتقام است چشم اميد داريم اجر و پاداش اين مصيبت را.

درباره گريستن آسمانها و زمين در عزاى امام حسين روايات فراوانى نقل شده است، ابن حجر از علماى اهل سنت در صواعق المحرقه چندين روايت آورده است. پژوهشگران مى توانند به فصلى از اين كتاب كه درباره امام حسين(عليه السلام) است مراجعه نمايند.

 

نویسنده»حسین رجبی

پی نوشت:

[1]

ـ تاريخ النياحه، ص 69 و الصواعق المحرقه، ص 198، الفصل الثالث فى الاحاديث الوارده فى بعض اهل البيت كفاطمه و ولديها.

[2]

ـ همان، ص 66.

[3]

ـ همان.

[4]

ـ همان.

[5]

ـ همان.

[6]

ـ همان و اعيان الشيعه، ترجمه سليمان بن صرد، ج 7، ص 300.

[7]

ـ تاريخ النياحه، ص 132.

[8]

ـ همان، ص 70.

[9]

ـ همان، ص 74.

[10]

ـ همان، و اعلام النساء فى عالمى العرب و الاسلام، عمر رضا كحاله، ص 508.

[11]

ـ تذكرة الخواص، سبط ابن جوزى، ص 240 باب التاسع، حديث الجمال التى حمل عليها الرأس و السبايا، و تاريخ النياحة، ص 91.

[12]

ـ مقاتل الطالبين، ابوالفرج اصفهانى، ص 90، باب 5، ذكر خبر حسين بن على و مقتله  و تاريخ النياحة، ص 92.

[13]

ـ لواعج الاشجان، سيدمحسن امين، ص 210.


منبع : کتاب پاسخ به شبهات عزاداري
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

پژوهش در اسناد و نسخه هاي زيارت عاشورا
عاشورا از نگاه قرآن، سوره ی مبارکه الانعام: آيه 151
اطاعت و عبودیت حق یکی ازعلل قیام امام حسین
نيايش
شهادت خاندان بنى هاشم عليه السلام
عاشورا، بزرگ‌ ترین عبرت تاریخ (1)
خانواده را به ماديات و دنيا نفروشيد
زیارت ناحیه مقدسه
من بزرگ شده دامان پاکانم
حریت و آزادگی در مکتب حسینی

بیشترین بازدید این مجموعه

مبارزهء حضرت ابي عبدالله الحسين (ع) و شهادت آن ...
مسلخ عشق ، قیام و نهضت جاودانۀ حسینی(علیه السلام) ...
چند اشتباه درباره شهداي کربلا
دیدگاه محدث قمى در مورد تاریخ عاشورا
عزادارى در سيره امام کاظم و امام على بن موسى ...
زیارت ناحیه مقدسه
حركت امام حسين عليه السلام از مكه مكرمه به سمت ...
علل قیام امام حسین علیه السلام
حریت و آزادگی در مکتب حسینی
نفی خشونت و ترور در سیرت و معارف حسینی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^