حقيقت ديگرى كه در دسترس مردم بودو اكنون نيز هست قرآن است. پروردگار خطاب به مردم مى فرمايد: چرا در آيات الهى، در اين وحى منزل، و در مجموعه كلماتى كه بر پيغمبر نازل شده، تدبر و تفكر نمى كنيد؟
«أفلا يتدبرون القرآن أم على قلوب اقفالها».
آيا در قرآن نمى انديشند تا حقايق را بفهمند يا بر دل هايشان قفل هايى قرار دارد؟
مگر بر دل هاى شما قيدوبندها و قفل هايى زده شده است كه نمى توانيد فكر كنيد؟ قرآن در پاسخ به سخن آن عده كه راجع به پيغمبر مى گفتند قلب و فكر ما نسبت به ايشان بسته است، مى گويد: آن ها دروغ مى گويند. فكر يا دلشان در اين باره بسته نيست، بلكه از سر عناد و لجبازى و كبر و حسادت اين سخن را مى گويند. قرآن مى فرمايد آن ها نمى خواهند حق را قبول كنند، لذا اين كه مى گويند:
«قلوبنا غلف».
دل هاى ما در پوشش است و قدرت ندارد كه حقيقت را بفهمد.
دروغ است. قرآن در يكى از آيات سوره مباركه بقره مى فرمايد: اين گروه از بت پرستان داناى به توحيد بوده و جاهل به آن نيستند. آن ها آگاهند كه تمام چرخ هاى عالم به اراده يك نفر مى چرخد و او خداست.
بااين حال، در برابر پروردگار مشتى بت جاندار يا بيجان را علم كرده اند و در امور زندگى به آن ها متوسل مى شوند؛ درحالى كه مى دانند هيچ كارى از آن ها برنمى آيد. در اين ميان، عده اى به مجسمه هاى مختلف متوسل مى شوند؛ گروهى به چوب و آهن و ...، و عده اى به به پول.
قرآن در اين باره مى فرمايد:
«أم كان ذا مال و بنين».
(سركشى و ياغى گرى اين افراد) براى آن است كه داراى ثروت و فرزندان فراوان اند.
همه دلخوشى آنان اين است كه پولدار هستند و چون فكر مى كنند كه پول همه جا و همه وقت كليد حلّ مشكلات است، تكيه شان به پول است. در قرآن مجيد، سرنوشت تعدادى از اين پولدارها آمده است كه پروردگار عالم تا نابود شدن و مرگشان، از بندى كه درونش افتاده بودند نجاتشان نداد.
منبع : پایگاه عرفان