فارسی
يكشنبه 04 آذر 1403 - الاحد 21 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

فضل و رحمت الهی - جلسه هشتم - (متن کامل + عناوین)

جلسه هشتم: عدم کاستی در پرتو فضل و رحمت الهی

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی جمیع الانبیاء و المرسلین و صلّی الله علی محمّد و آله الطیبین الطاهرین

 

تجلیات رحمت‌های الهی

آیات و روایات فراوانی در زمینه رحمت الهی وجود دارد که توجه به آن‌ها ما را با مسائل بسیار مهمی از مسائل الهی و انسانی و دنیایی و آخرتی روبرو می‌کند. خوشا به حال کسانی که در برخورد با فضل و رحمت خداوند آن‌ها را بپذیرند و درون و برون خود را با آن‌ها هماهنگ کنند. رحمت الهیه یک واقعیت است، ولی دارای دو تجلی است. تجلی دنیایی او همین مقررات و قوانین خداست که در صحنه‌های عظیم خلقت و در صحنه‌های عظیم زندگی انسانی جاری است. وجود مقدس حضرت حق هم در قرآن مجید فرموده است:[1] هر‌چه در عالم آفرینش است در دایره رحمت حق و ملبّس به لباس رحمت است. اگر نور رحمت نمی‌تابید نه چیزی بوجود می‌آمد و نه چیزی قدرت ادامه زندگی و ادامه هستی می‌یافت. البته این رحمت همه اشیاء را دربرمی‌گیرد. این رحمت، در تجلی اول خود، در عالم خلقت به صورت مقررات تکوینی و در زندگی اختیاری ما به صورت مقررات تشریعی است، چون ما در همان رحمت تکوینی هم شریک هستیم. ولادت و حیات ما، ضربان قلب و گردش خون ما و اوضاع سلول‌ها و ساختمان بدن ما همگی در ارتباط با رحمت تکوینی است و امتیازی که ما بر سایر موجودات عالم داریم این است که مرتبط با رحمت تشریعی حق هم هستیم. تجلی دیگر رحمت خدا مربوط به قیامت و مزد اعمال بندگان است.

 

مخالفت خدا با بیگاری

رحمت واسعه خداوند هم اقتضا نکرده که بندگان برایش کار کنند و او آنان را بی‌اجر بگذارد. با اینکه تمام وسایل بندگان از قبیل بدن و روح و عقل و ابزار بیرونی، همه ملک خودش است؛ یعنی براحتی می‌توانسته بگوید که باید کار کنید و مزد هم ندارید، چون ما نه مالک بدن خودمان هستیم و نه مالک ابزار بیرون. آیات قرآن به صراحت مالکیت خدا را یادآور شده‌اند:[2][3] اما خداوند با وجود مالکیت کامل و بدون چون و چرای خودش، باز به بشر احترام گذاشته و برای کار او ارزش قائل شده است. مثلاً در سوره توبه نکته‌ای فرموده که انسان را مبهوت می‌کند. خیلی مسئله علمی هم نیست که کسی بگوید من نمی‌فهمم، بلکه خیلی ساده است و همه می‌فهمند، اما انسان از فهم آن شگفت زده می‌شود:[4]. اما همین معامله هم با چه نفسی است؟ با نفس من است که خودم آن را ایجاد کرده‌ام یا با نفسی است که او خلق کرده است؟ درباره اموال هم همینطور است، یعنی با اموالی که برای من است معامله می‌کند یا اموالی که از خودش است؟ آیا نفس، مخلوق من است که بگویم ملک ذاتی خودم است و این نفس را با او معامله می‌کنم یا مال خود اوست؟ او می‌تواند بگوید که کمتر از یک میلیونیم لحظه هم قدرت حرکت کردن شما از خودتان نیست و من شما را به حرکت درمی‌آورم. و نیز می‌تواند بگوید که چرخ، دست من است و همه عالم را من می‌چرخانم و از خودم است و شما طلبی از من ندارید، اما با این حال می‌گوید که شما را خلق کرده‌ام و احساساتی هم به شما داده‌ام و خودم قبول کرده‌ام که با اینکه این‌ها ذاتی شما نیست، اما بگویید جان خودم یا مال خودم، و ادعای مالکیت کنید. حالا روی این نحوه اجازه، برای ما تصور مالکیت حاصل شده و او هم با کَرَم خودش این تصور ما را قبول کرده است. بنابراین، می‌گوید همین را که داری از تو می‌خرم، با اینکه تو در اصل چیزی نداری و همه چیز مال اوست. در حقیقت اگر نفس مرا و مال مرا بخرد چیزی را خریده که از آن خودش است.

البته رحمتش اقتضا نمی‌کند که مجانی معامله کند و چیزی را بخرد. وجود مقدس او با بیگاری مخالف است که کسی را به کار بگیرد و چیزی به او ندهد. در قرآن مجید می‌فرماید:[5]؛ ما ضایع کننده اجر مصلحین نیستیم. او حتی زحمت آن‌هایی را که با او رابطه ندارند بی‌اجر نمی‌گذارد و بر این مساله در قرآن مجید هم تصریح نموده است. در ضایع نکردن اجر هم نمی‌گوید که چون این بنده عاشق من است و مرا دوست دارد اجرش را ضایع نمی‌کنم، بلکه مرام او چنان است که اجر هیچ بنده‌ای را ضایع نمی‌کند، چه آن بنده او را دوست داشته باشد یا نداشته باشد.

 

محل اعطای اجر

 البته تفاوتی وجود دارد و آن این‌که اجر کسانی که او را دوست ندارند فقط در همین دنیا می‌دهد.  [6] و چنین افرادی در قیامت اجر ندارند. اجر در قیامت به کسانی می‌رسد که عاشق و محرم و بنده او باشند و کسانی که در خط بندگی او نیستند اگر عملی انجام بدهند اجرشان را در همین دنیا به آنان می‌دهد و اجر آنان همان لذاتی است که در زندگی به ایشان می‌دهد و یا پول زیاد و شهرتی است که نصیبشان می‌کند و یا خَدَم و حشمی است که در اختیارشان می‌گذارد.

موسی (ع) به پروردگار عرض کرد که این فرعون خیلی آدم بد و ستمگری است. او را از بین ببر. خطاب رسید: به نظر تو چگونه او را به هلاکت برسانم؟ گفت: نان و آبش را بِِبُِر. گفت: او از بندگی من دست برداشته است، اما من که از خدایی خود دست برنداشته‌ام و نان و آب دادن کار خدایی من است. او نیز اگر توبه کند قبولش می‌کنم. در قرآن نیز می‌فرماید:  [7]

بنابراین، اگر کسی عبد باشد دو مزد به او می‌دهند؛ یکی در دنیا و یکی هم در آخرت، چنانکه این آیه به آن اشاره دارد:[8] و اگر عبد نباشد یک مزد به او می‌دهند، آنهم در دنیا.

 

کم نشدن و گم نشدن

حساب دستگاه عالم عجیب است و از همه عجیب‌تر، خود خداست. انبیای الهی با همه معرفت خود، بسیار واله و متحیر او بودند. فقط ما اگر بفهمیم سروکارمان با کیست، تمام کارهایمان یک روزه درست می‌شود. اینکه می‌گویم تمام کارهای ما درست می‌شود یعنی اینکه ما آرامش پیدا می‌کنیم و می‌فهمیم که باید نسبت به امور رضایت داشته باشیم و نفع ما هم در همین رضایت داشتن است، نه اینکه بخواهم چیزی را بر او تحمیل کنیم و بگوییم که حتماً باید برای ما انجام بدهی. او بنده بازیگر نمی‌خواهد، بلکه بنده تسلیم می‌خواهد. پس اگر ما بفهمیم سروکارمان با کیست، کارمان درست می‌شود.

امام حسین (ع) در گودال قتلگاه افتاده بود و جلوی چشمش 71 تن از اصحاب و فرزندانش را قطعه قطعه کرده بودند، از طرفی هم صدای ناله اهل بیتش بلند بود، اما صورت را روی خاک گذارده بود و می‌فرمود: «الهی رضاً بقضائک صبراً علی بلائک».

اگر کسی بفهمد که سروکارش با کیست، نه کُشته‌هایش گم می‌شوند و نه از او کم می‌کنند، چرا که آنجا همه چیز محفوظ و مضبوط است: [9]اا خداوند می‌فرماید که ای حسین من، خودت، زن و بچه‌ات، کشته‌هایت، اصغرت و اکبرت، همه پیش من‌اند و از اینجا بهتر کجا را می‌خواهی؟ بنابراین، با خداوند کار ما درست می‌شود، البته به شرط اینکه بازی درنیاوریم و اهل حقیقت باشیم. او هم ضمانت نداده که بدنمان، خانه‌مان و دنیایمان همیشه مال ما باشد. یک روز ممکن است بدنمان در رختخواب بیفتد و مگر بدن علی (ع) نیفتاد؟ مگر بدن پیامبر (ص) دو ماه در رختخواب نیفتاد و مگر در ناراحتی و رنج نمی‌سوخت؟ مگر او محبوب‌ترین بنده‌اش نبود و مگر درد را احساس نمی‌کرد؟ اصلاً این مسائل برای آن‌ها مطرح نبود.

بنابراین، اگر ما فهمیدیم که سروکارمان با کیست یک چشم دیگر پیدا می‌کنیم و به او نمی‌گوییم حالا که با تو رفیق شده‌ایم یک ساعته همه خلاهای زندگی ما را پر کن. اصلاً آن‌ها را خلاء نمی‌بینیم و حتی مرگ را خلاء نمی‌بینیم. چه تعبیر زیبایی پیامبر خدا (ص) درباره مرگ دارد. ایشان می‌فرماید: «الموت تحفة المومن»[10]؛ مرگ هم چشم‌روشنی و پیشوازی خدا از مؤمن است. خدا با مردن مؤمن به استقبال او می‌آید. پس مؤمن یک ربط دیگر، یک بساط دیگر، یک منزل دیگر و یک فکر و عشق دیگر دارد. بسیار دلم می‌خواست همه آن‌هایی که به خیال خود خوش‌اند اینجا بودند و می‌فهمیدند که ما چقدر از زندگی لذت می‌بریم، چرا که نه چیزی از ما کم می‌شود و نه گم می‌شود. همواره فقط به ما اضافه می‌شود. اگر باورتان نمی‌شود قرآن بخوانید که می‌فرماید: [11] یعنی مؤمن می‌میرد، اما با این حال باید گفت: «قد افلح المؤمنون». داغ می‌بیند، سرطان می‌گیرد، زیر زلزله می‌رود، بی‌پول می‌شود، در جهاد زخمی می‌شود، اما باز قرآن می‌فرماید: «قد افلح المومنون».

بنابراین، کسی که با خداست نه چیزی از او کم می‌شود و نه چیزی از او گم می‌شود. فقط انسان باید مقداری معرفت پیدا کند و اگر با آیات قرآن سروکار داشته باشد اهل معرفت می‌گردد. حضرت یعقوب (ع) خیلی سختی کشید اما هر‌کس که از حالش جویا شد، گفت:[12] حالم را فقط به وجود مقدس محبوبم می‌گویم. آری از مؤمن هیچ چیز کم و گم نمی‌شود، فقط مهم آن است که بدانیم با چه کسی سروکار داریم؟

 البته همه مسائل را نیز نمی‌شود همه جا نقل کرد، چون دو سه روز آدم باید حرف بزند و مقدمه‌چینی کند تا بتواند به مردم بگوید چه می‌خواهم بگویم. مردم باید آمادگی ذهنی پیدا کنند و گرنه قبول نمی‌کنند و حتی اگر هم به کسی بگویید که والله خودم با چشم خودم دیدم، می‌گوید آن وقتی که دیدی جن زده شده بودی. اول کار هم همینطور با پیامبر (ص) روبرو می‌شدند و می‌گفتند: ژ هٔ ه  ژ ([13] این کارهایی که این شخص انجام می‌دهد و حرف‌هایی که می‌زند برای این است که جن زده شده است. سلمان هم خودش را همه جا نشان نمی‌داد و فقط یکجا خودش را نشان داد. ابوذر را به مهمانی دعوت کرده بود و مواد غذایی را داخل ظرف گذاشته بود تا بپزد، اما هنوز آتش زیر آن را روشن نکرده بود که صدای اذان بلند شد. با ابوذر به نماز رفتند و پس از برگشتن پای خود را زیر اجاق و به جای آتش قرار داد و بعد از مدتی غذای پخت شده را آورد و تناول کردند.[14]

 

نقل رحمت‌های الهی

به نظر من اگر ده سال بنشینیم و از رحمت خدا برای مردم بگوییم کم گفته‌ایم. اگر از رحمت خدا بگوییم عاطفه ساز و محبت ساز می‌شود. الان هم ماه رمضان است و ما می‌خواهیم هر‌روز اینجا بیاییم و محبتمان را بیشتر کنیم.[15] اما غضب که «وسعت کل شیء» نیست، بلکه غضب و آتش فقط در خود ماست و خودمان برافروزنده آن هستیم، آنهم به دلیل کردار خودمان. به فرموده امام علی (ع): «من سوء عملی و فعالی و کثره شهواتی و غفلتی و جهالتی»[16] در همه این موارد نیز «یای نسبت» آمده است.

 

سخن عیسی و یحیی (ع) با خدا

حضرت عیسی و حضرت یحیی (ع) هر‌روز همدیگر را می‌دیدند. یحیی دائماً گریان بود و عیسی گاهی گریه می‌کرد و بیشتر اوقات شاد و لبخند بر لب بود. یک روز با هم بحثشان شد. یحیی گفت: قیافه باید قیافه من باشد و آدم همیشه باید محزون و غصه‌دار و متأثر و گریان باشد. عیسی (ع) هم گفت: نه، اینطور نیست. بعد گفتند: از خود خدا می‌پرسیم که از بین ما دو نفر، قیافه کدامیک را بهتر می‌پسندد. خطاب رسید: هر‌دوی شما را دوست می‌دارم، اما به قیافه عیسی بیشتر نظر دارم[17]. ما نباید فقط در اوقات غمگینی به یاد خدا باشیم، بلکه به وقت خوشی و شادی و نشاط هم باید به یاد او باشیم. در شب عروسی هم به یاد او باشیم، نه اینکه شب عروسی مرتکب خلاف‌هایی بشویم و بعد به هنگام صبح که سرمان درد گرفت و اعصابمان به هم خورد و ناراحت شدیم آنوقت سرمان را بالا بیاوریم و با آن قیافه به هم ریخته بگوییم ای خدا! این نمی‌شود و درست هم نیست.

در محله ما کامیون‌داری بود که مشروب می‌خورد، قمار می‌کرد، وسایل موسیقی هم داشت و در نواختن آن هم متخصص بود. کامیونش بار زده بود تا از مشهد به تهران بیاید. ده صبح که تازه از خواب بیدار شده بود به او خبر دادند که کامیون شما در سربالایی‌های سمنان چپ کرده و خسارت‌های فراوانی دیده است. خیلی ناراحت شد و با حالت ترش‌رویی در وسط اتاق ایستاد و گفت ای خدا مگر من چه کار کرده‌ام که ماشینم خراب شده است؟! آری در این هنگام و آن هم این‌گونه سخن گفتن دردی را دوا نمی‌کند.

باید همیشه و بخصوص به وقت خوشی به یاد خدا بود و به سوی او روآورد و نیز باید به دامن فضل و رحمت او پناه ببریم که با این پناه بردن، به دستگیره محکمی چنگ زده‌ایم و هیچ کاستی نخواهیم یافت.  

 

: پی نوشت ها:



[1]. أعراف (7): 156؛ و برای ما در این دنیا و آن دنیا، نیکی مقرّر کن که ما به سوی تو بازگشته‌ایم. خدا فرمود: عذابم را به هر‌کس بخواهم می‌رسانم و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است، پس به زودی آن را برای کسانی که [از شرک و کفر و بت‌پرستی و ارتداد] می‌پرهیزند و زکات می‌پردازند و به آیاتم ایمان می‌آورند، مقرّر می‌دارم.

[2]. آل عمران (3): 189؛ و مالکیت و فرمانروایی آسمان‌ها و زمین فقط در سیطره خداست و خدا بر هر‌کاری تواناست.

[3]. همان: 180؛ کسانی که خدا به آنچه از فضلش به آنان داده بخل می‌ورزند، گمان نکنند که آن بخل به سود آنان است، بلکه آن بخل به زیانشان خواهد بود. به زودی آنچه به آن بخل ورزیدند در روز قیامت گردنبند گردنشان می‌شود. و میراث آسمان‌ها و زمین فقط در سیطره مالکیت خداست، و خدا به آنچه انجام می‌دهید آگاه است.

[4]. توبه (9): 111؛ یقیناً خدا از مؤمنان جان‌ها و اموالشان را به بهای آنکه بهشت برای آنان باشد خریده؛ همان کسانی که در راه خدا پیکار می‌کنند، پس [دشمن را] می‌کشند و [خود در راه خدا] کشته می‌شوند [خدا آنان را] بر عهده خود در تورات و انجیل و قرآن [وعده بهشت داده است] وعده‌ای حق؛ و چه کسی به عهد و پیمانش از خدا وفادارتر است؟ پس [ای مؤمنان!] به این داد و ستدی که انجام داده‌اید، خوشحال باشید؛ و این است کامیابی بزرگ.

[5]. اعراف (7): 170.

[6]. شوری (42): 20.

[7]. طه (20): 44.

[8]. بقره (2): 201.

[9]. یس (36): 32.

[10]. بحار الانوار: 58/ 90؛ قال: تحفة المؤمن الموت.

[11]. مؤمنون (23): 1.

[12]. یوسف (12): 86؛ گفت: شکایت اندوه شدید و غصه‌ام را فقط به خدا می‌برم و از سوی خدا حقایقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید.

[13]. قلم (68): 51؛ و کافران چون قرآن را شنیدند، نزدیک بود تو را با چشمانشان بلغزانند [و از پای درآورند] و می‌گویند: بی‌تردید او دیوانه است.

[14]. نفس الرحمان فی فضائل السلمان.

[15]. اعراف (7): 156 و برای ما در این دنیا و آن دنیا، نیکی مقرّر کن که ما به سوی تو بازگشته‌ایم. خدا فرمود: عذابم را به هر‌کس بخواهم می‌رسانم و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است، پس به زودی آن را برای کسانی که [از شرک و کفر و بت‌پرستی و ارتداد] می‌پرهیزند و زکات می‌پردازند و به آیاتم ایمان می‌آورند، مقرّر می‌دارم.

[16]. فرازهایی از دعای کمیل که از امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب (ع) روایت شده است.

[17]. الکافی: 2/ 665. امام موسی بن جعفر (ع) فرمود: «کانَ یحْیی بْنُ زَکرِیا یبْکی وَ لَا یضْحَک وَ کانَ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ یضْحَک وَ یبْکی وَ کانَ الَّذِی یصْنَعُ عِیسَی أَفْضَلَ مِنَ الَّذِی کانَ یصْنَعُ یحْیی».

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

پرهیز از اسلام ناقص
داستان صبر رشید هجری
رؤياى صادقه امام رحمه الله در مورد كتاب «قبسات»
برگشت كيفر گناهان در دنيا و آخرت‏
تهران هیئت صاحب‌الزمان دههٔ سوم جمادی‌الاوّل ...
خوی دهه دوم محرم 95 بقعه شیخ نوایی سخنرانی نهم
فضل و رحمت الهی - جلسه هشتم - (متن کامل + عناوین)
توحید (1) - جلسه پنجم – (متن کامل + عناوین)
در ده بالادست، چينه‏ها كوتاه است
زندگى در خسارت، بدتر از حيوانيت‏

بیشترین بازدید این مجموعه

غلام تربيت شده در دست حكيمان الهى‏
رؤياى صادقه امام رحمه الله در مورد كتاب «قبسات»
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
مرگ و عالم آخرت - جلسه چهاردهم (2) - (متن کامل + ...
نعمت اشك بر خدا و اوليا
ظلمت روى ظلمت
داستان صبر رشید هجری
تهران حسینیه حضرت قاسم- جمادی الاول 94 دهه اول ...
تهران مسجد رسول اکرم دههٔ اوّل جمادی‌الاوّل 1395 ...
پرهیز از اسلام ناقص

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^