
رعدوبرق و باد در قرآن
منابع مقاله:
کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد سوم
نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان
رعد و برق در قرآن
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَطَمَعاً وَيُنشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ* وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ» «1»
اوست كه برق [جهنده را از ميان قطعههاى ابر] كه مايه ترس و اميد است، به شما نشان مىدهد، و ابرهاى سنگينبار را پديد مىآورد.* و رعد، همراه با ستايش خدا تسبيح مىگويد و فرشتگان نيز از بيمش [تسبيح مىگويند]، و صاعقهها را مىفرستد و به وسيله آن به هر كس بخواهد آسيب مىرساند، در حالى كه اينان [با مشاهده اين همه آثار قدرت كه صادر شده از خداى يكتاست، باز هم] درباره خدا مجادله و ستيز مىكنند در صورتى كه خدا [داراىِ قدرتى بىنهايت و] سخت كيفر است.
از يك سو شعاع درخشانش چشمها را خيره مىكند و صداى رعبانگيز رعد كه از آن بر مىخيزد گاهى شما را به وحشت مىاندازد، و ترس و اضطراب از خطرات آتش سوزى ناشى از آن مخصوصاً براى آنها كه در بيابانها زندگى مىكنند و يا از آن عبور دارند آنان را آزار مىدهد.
اما از آنجا كه غالباً همراه با رگبارهايى به وجود مىآيد و تشنه كامان بيابان را آب زلالى مىبخشد و درختان و زراعت را سيراب مىكند، آنها را به اميد و طمع مىكشاند، و در ميان اين بيم و اميد لحظات حسّاسى را مىگذرانند.
مىدانيم از نظر علمى پيدايش برق به خاطر آن است كه دو قطعه ابر با الكتريستههاى مختلف (مثبت و منفى) به هم نزديك مىشوند و درست همانند سر دو سيم برق كه به هنگام نزديكى، جرقّه مىزند آنها نيز جرقّه عظيمى ايجاد كرده و به اصطلاح تخليه الكتريكى مىشوند.
اگر جرقّههاى كوچكى كه از سر دو سيم در برابر چشم ما آشكار مىشود صداى خفيفى دارند، در عوض صداى جرقّه آسمانى برق به خاطر گسترش ابر و بالا بودن ميزان الكتريسته به قدرى شديد است كه رعد را به وجود مىآورد، و هر گاه قطعه ابرى كه داراى الكتريسته مثبت است به زمين كه هميشه الكتريسته منفى دارد نزديك شود، جرقّهاى در ميان زمين و ابر ايجاد مىشود كه آن را «صاعقه» مىگويند.
و خطرناك بودنش به همين دليل است كه يك سر آن زمين و نقطههاى مرتفعى است كه به اصطلاح نوك اين سيم را تشكيل مىدهد، حتّى يك انسان در يك بيابان ممكن است عملًا تبديل به نوك اين سيم منفى شود و درست جرقّه وحشتناكى بر سر او فرود آيد و در يك لحظه كوتاه تبديل به خاكستر شود. و نيز به همين دليل است كه به هنگام رعد و برق در بيابانها بايد فوراً به كنار درخت يا ديوار يا كوه يا هر نقطه مرتفعى پناه برد و يا در گودالى دراز كشيد.
فوايد رعد و برق
به هر حال برق كه از نظر بعضى شايد شوخى طبيعت محسوب مىشود با اكتشافات علمى روز ثابت شده كه فوايد و بركات فراوانى دارد كه ذيلًا به سه قسمت آن اشاره مىشود:
1- آبيارى: برقها معمولًا حرارت فوق العاده زياد، گاه در حدود پانزده هزار درجه سانتى گراد توليد مىكنند، و اين حرارت كافى است كه مقدار زيادى از هواى اطراف را بسوزاند و در نتيجه، فشار هوا كم شود، و مىدانيم در فشار كم، ابرها مىبارند، و به همين دليل غالباً متعاقب جهش برق رگبارهايى شروع مىشود و دانههاى درشت باران فرو مىريزند. از اينرو برق در واقع يكى از وظايفش آبيارى است.
2- سمپاشى: به هنگامى كه برق آن حرارتش آشكار مىشود قطرات باران با مقدارى اكسيژن اضافى تركيب مىشوند و آب سنگين يعنى آب اكسيژنه ايجاد مىكنند. و مىدانيم آب اكسيژنه يكى از آثارش كشتن ميكربهاست، و به همين جهت در مصارف طبّى براى شستشوى زخمها به كار مىرود. اين قطرات آب اكسيژنه هنگامى كه بر زمينها مىبارد، تخم آفات و بيمارىهاى گياهى را از ميان مىبرد و سمپاشى خوبى از آنها مىكند، و به همين جهت گفتهاند: هر سال كه رعد و برق كم باشد آفات گياهى بيشتر است.
3- تغذيه و كود رسانى: قطرات باران كه بر اثر برق و حرارت شديد و تركيب، يك حالت اسيد كربنى پيدا مىكند، به هنگام پاشيده شدن بر زمينها و تركيب با آنها يك نوع كود مؤثّر گياهى مىسازد و گياهان از اين طريق تغذيه مىشوند.
بعضى از دانشمندان گفتهاند:
مقدار كودى كه در طىّ سال از مجموع برقهاى آسمان در كره زمين به وجود مىآيد دهها ميليون تن است كه رقم فوق العاده بالايى مىباشد.
بنابراين مىبينيم همين پديده ظاهراً پيش پا افتاده و بىخاصيّت طبيعت چقدر پربار و پربركت است، هم آبيارى مىكند، هم سمپاشى مىنمايد و هم تغذيه. و اين نمونه كوچكى از اسرار شگرف و پردامنه عالم هستى است كه رهنمون روشنى بر مسأله خداشناسى است.
ممكن است جمله
وَيُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ» «2»
و ابرهاى سنگينبار را پديد مىآورد.
كه در آخر آيه فوق آمده، ارتباط با همين خاصيّت برق داشته باشد كه ابرها را سنگين بار از دانههاى پرپشت باران مىسازد.
آيه بعد به صداى رعد مىپردازد كه از برق هرگز جدا نيست و مىفرمايد:
«رعد، تسبيح و حمد خدا مىگويد». آرى، اين صداى پرطنين جهان طبيعت كه ضرب المثل، در عظمت صوت است از آنجا كه توأم با پديده برق مىباشد و هر دو در خدمت يك هدف هستند و خدمات پرارزش و حساب شدهاى دارند، عملًا تسبيح خدا مىگويد. و به تعبير ديگر رعد زبان گوياى برق است، كه حكايت از نظام آفرينش و عظمت خالق مىكند.
ذرّات اين عالم هستى كه همه اسرارآميزند و نظام بسيار دقيق و حساب شدهاى دارند، همگى از پاكى حق و منزّه بودن او از هر گونه عيب و نقص سخن مىگويند و همگى از قدرت و علم و حكمت او خبر مىدهند.
اين احتمال را نيز جمعى از فلاسفه دادهاند كه تمام ذرّات اين جهان براى خود نوعى از عقل و شعور دارند و از روى همين عقل و شعور، تسبيح و تقديس خدا مىكنند، نه تنها با زبان حال و حكايت كردن وجودشان از وجود خدا، بلكه با زبان قال نيز او را مىستايند.
همگى فرشتگان نيز از ترس و خشيت خدا به تسبيح او مشغولند.
در دنباله آيه مىفرمايد: «خداوند صاعقهها را مىفرستد و به هر كس كه بخواهد به وسيله آن آسيب مىرساند».
ولى با مشاهده آيات عظمت پروردگار در عالم آفرينش، در پهنه زمين و آسمان، در گياهان و درختان و رعد و برق و مانند آنها و با كوچكى و حقارت قدرت انسان در برابر حوادث، حتى در برابر يك جرقه آسمانى باز هم گروهى از بىخبران درباره خدا به مجادله و ستيز برمىخيزند، در حالى كه خداوند قدرتى بىانتها و مجازاتى دردناك و كيفرى سخت دارد، وَهُوَ شَدِيدُ الِمحَالِ» «3». «4»
باد در قرآن
قرآن مجيد در زمينه باد در آيات سوره اعراف 57 «5»- حجر 22 «6»- كهف 45 «7»- فرقان 48 «8»- نمل 63 «9»- روم 46 تا 48 «10»- فاطر 9 «11»- جاثيه 5 «12»، مسائل بسيار مهمى را عنوان مىكند و به خصوص از باد به عنوان بشارت دهنده رحمت الهى ياد مىكند.
قرآن مجيد، باد را مَركب ابر، عامل بارور كننده گياهان، و گاهى جريمه جرم مجرمان و عذاب الهى مىداند، و از آن به عنوان حركت دهنده كشتىها در سطح درياها ياد مىكند، و از انسان مىخواهد كه در برابر اين عظمت عظيم الهى به اداى شكر حضرت ربّ العزّه برخيزد، كه منافع باد خيلى بيش از اين است.
شرح آيه شريفه
وَمِنْ آيَاتِهِ أَن يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِيُذِيقَكُم مِن رَّحْمَتِهِ وَلِتَجْرِيَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» «13»
و از نشانههاى [قدرت و ربوبيت] او اين است كه بادها را مژده دهنده مىفرستد، و تا بخشى از [باران] رحمتش را به شما بچشاند، و تا كشتىها [به وسيله بادها] به فرمان او حركت كنند، و نيز براى اين كه از رزق و روزى او بجوييد، و باشد كه شما سپاس گزارى كنيد.
بادها در پيشاپيش باران حركت مىكنند، قطعات پراكنده ابر را با خود برداشته به هم مىپيوندند و به سوى سرزمينهاى خشك و تشنه مىبرند، صفحه آسمان را مىپوشانند و با دگرگون ساختن درجه حرارت جوّ، ابرها را آماده ريزش باران مىكنند.
البته جمله مُبَشِّراتٍ محدود به همين حقيقت نيست، چرا كه بادها بشارتهاى فراوان ديگرى نيز با خود دارند.
بادها گرما و سرماى هوا را تعديل مىكنند.
بادها عفونتها را در فضاى بزرگ مستهلك كرده و هوا را تصفيه مىكنند.
بادها از فشار حرارت خورشيد روى برگها و گياهان مىكاهند و جلو آفتاب سوختگى را مىگيرند.
بادها اكسيژن توليد شده به وسيله برگهاى درختان را براى انسانها به ارمغان مىآورند و گازكربن توليد شده به وسيله بازدم انسان را براى گياهان هديه مىبرند.
بادها بسيارى از گياهان را تلقيح مىكنند و نطفههاى نر و ماده را در جهان نباتات به هم پيوند مىدهند.
بادها وسيلهاى براى حركت آسيابها و عاملى براى تصفيه خرمنها هستند.
بادها بذرها را از نقاطى كه در آن بذر فراوان موجود است حركت مىدهند و همچون باغبانى دلسوز در سرتاسر بيابان مىگسترانند.
و بادها كشتىهاى بادبانى را با مسافران و بار زياد به نقاط مختلف مىبرند و حتّى امروز كه وسايل ماشينى جانشين نيروى باد شده باز هم وزش بادهاى مخالف يا موافق در پيشرفت يا كندى كار كشتىها بسيار مؤثّر است.
آرى، آنها بشارت دهندگانى هستند در جهات مختلف، لذا در دنباله آيه مىخوانيم: «خدا مىخواهد بدين سبب شما را از رحمت خود بچشاند، و كشتىها به فرمانش حركت كنند، و شما از فضل و رحمت او بهره گيريد، شايد شكرگزارى كنيد».
آرى، بادها هم وسيله توليد نعمتهاى فراوان در زمينه كشاورزى و دامدارى هستند، و هم وسيله حمل و نقل و سرانجام سبب رونق امر تجارت كه با جمله لِيُذيقَكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ به اولى اشاره شد، و با جمله لِتَجْرِىَ الْفُلْكُ بِأمْرِهِ به دوّم، با جمله لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ به سوّمى.
جالب اين كه همه اين بركات، مولود حركت است حركتى در ذرّات هوا در محيط مجاور زمين.
اما هيچ نعمتى تا از انسان سلب نشود قدر آن معلوم نخواهد شد. اين بادها و نسيمها تا متوقّف نشوند انسان نمىداند چه بلائى به سر او مىآيد.
توقّف هوا زندگى را در بهترين باغها همچون زندگى در سياه چالهاى زندان مىكند، و اگر نسيمى در سلولهاى زندانهاى انفرادى بوزد آن را همچون فضاى باز مىكند. و اصولًا يكى از عوامل شكنجه در زندانها همان توقّف هواى آنهاست.
حتّى در سطح اقيانوسها اگر بادها متوقّف شود و امواج خاموش گردد. زندگى جانداران درياها بر اثر كمبود اكسيژن هوا به مخاطره خواهد افتاد و دريا تبديل به مرداب و باتلاق متعفّن وحشتناكى خواهد شد.
فخررازى مىگويد: جمله
وَلِيُذيقَكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ».
و تا بخشى از [باران] رحمتش را به شما بچشاند.
با توجه به اين كه چشانيدن در مورد شئ قليل گفته مىشود، اشاره به اين است كه: تمام دنيا و نعمت دنيا رحمت اندكى بيش نيست و رحمت واسعه الهى مخصوص جهان ديگر است.» «14» مىگويند: «در كشور سوئد جايى است كه خاك يافت نمىشود، و يك پارچه سنگستان است. پس كشت و كار مردم آن سامان چگونه است؟ در سالهاى پيشين كه ارتباط تجارتى برقرار نبود، مردم آنجا از لحاظ نان و خوراك چه مىكردند؟
ولى حضرت او، آرى هم او، اين مشكل را با بهترين طرز حل كرده است.
فصل كشت كه نزديك مىشود باد مىآيد و به همراه خود خاك را به طور سوغات به رسم ارمغان مىآورد، و فرشى از خاك به روى سنگهاى كشور سوئد مىگستراند، و اين فرش را به ضخامتى قرار مىدهد كه بتوان بر آن كشاورزى كرد.
در اين هنگام مردم آنجا تخم افشانى كرده، كشت مىكنند، و نيازى به شخم زدن هم ندارند. سپس هنگام درو محصول خود را برمىدارند. كار زراعتى آنها كه پايان يافت، جناب آقاى باد دوباره تشريف مىآورند و آورده خود را مىبرند و سنگستان سوئد به حال نخست باز مىگردد.
سال ديگر و سال ديگر نيز همين كار تكرار مىشود. از گذشتههاى بسيار دور، وضع زراعت در آنجا چنين بوده و تا آيندهها نيز چنين خواهد بود. نه تاريخِ آغاز آن را كسى به طور تحقيق مىداند و نه ساعت پايان آن را.
محال است كه اين كار از روى تصادف باشد؛ زيرا تصادف استمرار ندارد و هميشگى نخواهد بود. باد هم شعور ندارد كه كشور سوئد را از ميان كشورهاى جهان بشناسد يا فصل كشت را در ميان فصول بداند، يا از ساعت برداشت محصول آگاهى حاصل كند.
اين نيست مگر آن كه باد، فرستندهاى دارد مهربان، دانا، توانا و روزى رسان.
آيا در برابر اين مهر، انسان چگونه با او رفتار مىكند؟ نخست منكر او مىشود، سپس منكر لطف و مهر او و پيوسته از وى شكوه مىكند.
آرى، اين انسان نمك به حرام است، نمك را مىخورد و نمكدان مىشكند.
مانند ميهمانى است كه غذاى ميزبان را مىخورد و خانهاش را مىسوزاند!» «15»
اى بىنياز ذات تو از هر نياز ما |
بيچارهايم ما و تويى چاره ساز ما |
|
ما را به خويش خواندهاى از بهر بذل خود |
ورنه چه احتياج تو را بر نماز ما |
|
بر ما ز لطف، حال خضوع و خشوع ده |
خود جذب توست مايه سوز و گداز ما |
|
انعام عام بندگى توست كز شرف |
ز انعام كرده است پديد امتياز ما |
|
از ما هر آن كه عمل سر زند بود مجاز |
يارب قبول نما به حقيقت مجاز ما |
|
(صغير)
فوايد نعمت باد
«آيا مىدانيد كه باد در زندگى جانداران و گياهان چقدر ارزش دارد؟ آيا مىدانيد چه نظم فوق العادهاى در وزش باد در جهان مىباشد؟
باران را باد درست مىكند، اگر بادى نبود بارانى نبود. دانشمندان طبيعى مىگويند:
ابر، موجودى است الكتريكى؛ موجودات الكتريكى اگر از يك نوع باشند يكديگر را دفع مىكنند و اگر از دو نوع باشند همديگر را جذب مىكنند.
از خاصيّتهاى باد آن است كه در ميان دو نوع موجود الكتريكى جمع مىكند.
در نتيجه تجاذب حاصل مىشود و اتّحاد الكتريكى تحقّق پيدا مىكند و باران نتيجه آن اتّحاد مىباشد. پس تنها عامل مؤثّر در ازدواج دو موجود الكتريكى كه فرزندى از آن به نام باران پديد مىآيد، باد است.
اگر بادهاى موسمى كه از سوى اقيانوس مىآيد و در مناطق گرمسير مىوزد، نمىبود زندگى از شدّت گرما در آن مناطق بسيار دشوار مىشد.
باد شدّت گرما را مىشكند و آن مناطق را براى زندگى آسان و آماده مىسازد.
يكى از اين مناطق، هندوستان است كه بر حسب منطقه گرمسير است، ولى باد آنجا را قابل زيست ساخته است.
بادهاى دريايى و زمينى كه شبانه روز در كرانههاى مناطق حارّه مىوزد زندگى را در بندرهاى آنجا ممكن گردانيده است.
بادهاى گرمى از مناطق حارّه به سوى سردسيرها روانه مىشوند و از سردى آنجا مىكاهند، مانند گلف استريم براى انگلستان و گلف ورد براى ژاپن.
شدّت گرماى زير خط استوا بر اهل دانش روشن است و نيز آنها مىدانند كه گرماى استوايى به حسب طبع بالا مىرود، در برابر از قطب شمال و جنوب هواهاى سردى به طور مايل به سوى مناطق استوايى روان است، لذا است كه قابل زيست مىباشد.
باد، وضع باران مناطق را تغيير مىدهد. در اندونزى و مانند آن فصل باران، را تابستان قرار داده است. در لبنان فصل باران زمستان مىباشد.
در بعضى مناطق كه شايد دارجيلينگ هند از آنها باشد فصل باران تمام سال است. مقدار باران در دارجيلينگ به يازده متر در سال مىرسد.
اختلاف فصول باران در زمين، موجب اختلاف انواع نباتات مىشود، تا بشر بتواند از هر گونه نباتى بهره بردارد و استفاده كند. حيف كه فرزند آدم از آفريننده آگاهى ندارد.
آيا باد اين خدمتهاى بزرگ را كه به طور مداوم انجام مىدهد خودش مىخواهد يا مأمور ديگرى است؟ خود باد شعور تشخيص خدمتگزارى را ندارد.
پس از جانب ديگرى مأموريت دارد.» «16» وَهُوَ الَّذى يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَينَ يَدَىْ رَحْمَتِهِ» «17»
و اوست كه بادها را پيشاپيشِ [بارانِ] رحمتش به عنوان مژده دهنده مىفرستد.
وَأرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ» «18»
و بادها را باردار كننده فرستاديم.
وَمَن يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرَاً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَإِلهٌ مَّعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ» «19»
و كيست كه پيشاپيش [باران] رحمتش بادها را مژدهرسان مىفرستد؟ آيا با خدا معبودى ديگر هست [كه شريك در قدرت و ربوبيت او باشد؟!] خدا برتر است از آنچه براى او شريك قرار مىدهند.
اللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَاباً فَيَبْسُطُهُ فِي السَّماءِ كَيْفَ يَشَاءُ» «20»
خداست كه بادها را مىفرستد تا ابرى را برمىانگيزد، پس آن را در آسمان آن گونه كه بخواهد مىگستراند و به صورت بخش بخش و پارههاى مختلف در مىآورد.
درباره باران و ابر و تگرگ و رعد و برق و صاعقه و باد، روايات بسيار مفصّلى در بخش السّماء والعالم «بحار الأنوار» در جلد پنجاه و پنجم و پنجاه و ششم وارد شده، كه قسمتى از آن روايات، اشاره به همان مطالب علمى و طبيعى دارد كه در صفحات گذشته خوانديد. و قسمتى هم اشاره به امور معنوى. من بازگو كردن آن روايات را ضرورى نمىبينم، مشتاقان مىتوانند به آن دو جلد مراجعه كنند.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- رعد (13): 12- 13.
(2)- رعد (13): 12.
(3)- رعد (13): 13.
(4)- تفسير نمونه: 10/ 149- 153؛ ذيل آيه 12 سوره رعد.
(5)- «وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَاباً ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن كُلِّ الَّثمَرَاتِ كَذلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتَى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ»؛ و اوست كه بادها را پيشاپيشِ [بارانِ] رحمتش به عنوان مژده دهنده مىفرستد تا هنگامى كه ابرهاى سنگين بار را بردارند، آن را به سوى سرزمينى مرده مىرانيم، پس به وسيله آن باران نازل مىكنيم و به وسيله باران از هر نوع ميوه [از زمين] بيرون مىآوريم [و] مردگان را نيز [در روز قيامت] اين گونه [از لابلاى گورها] بيرون مىآوريم، [باد، ابر، باران، زمين، روييدن گياهان و انواع ميوهها را مثل زديم] تا متذكّر و يادآور [اراده و قدرت بىنهايت خدا] شويد.
(6)- «وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ»؛ و بادها را باردار كننده فرستاديم، و از آسمان آبى نازل كرديم و شما را با آن سيراب ساختيم و شما ذخيره كننده آن نيستيد.
(7)- «وَاضْرِبْ لَهُم مَثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِراً»؛ و زندگى دنيا را براى آنان وصف كن كه [در سرعت زوال و ناپايدارى] مانند آبى است كه آن را از آسمان نازل كنيم، پس گياه زمين به وسيله آن [به طور انبوه و در هم پيچيده] برويد، [و طراوت و سرسبزى شگفتانگيزى پديد آورد] آن گاه [در مدتى كوتاه] خشك و ريز ريز شود كه بادها آن را به هر سو پراكنده كنند؛ و خدا بر هر كارى تواناست.
(8)- «وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً طَهُوراً»؛ و اوست كه بادها را پيشاپيش [باران] رحمتش به عنوان مژده دهنده باران فرستاد، و از آسمان آبى پاك و پاك كننده نازل كرديم.
(9)- «أَمَّن يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَن يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرَاً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَإِلهٌ مَّعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ»؛ [آيا آن شريكان انتخابى شما بهترند] يا آن كه شما را در تاريكىهاى خشكى و دريا [به وسيله ستارگان و ديگر نشانهها] راهنمايى مىكند؟! و كيست كه پيشاپيش [باران] رحمتش بادها را مژدهرسان مىفرستد؟ آيا با خدا معبودى ديگر هست [كه شريك در قدرت و ربوبيت او باشد؟!] خدا برتر است از آنچه براى او شريك قرار مىدهند.
(10)- «وَمِنْ آيَاتِهِ أَن يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِيُذِيقَكُم مِن رَّحْمَتِهِ وَلِتَجْرِيَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ* وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقّاً عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ* اللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَاباً فَيَبْسُطُهُ فِي السَّماءِ كَيْفَ يَشَاءُ وَيَجْعَلُهُ كِسَفاً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ»؛ و از نشانههاى [قدرت و ربوبيت] او اين است كه بادها را مژده دهنده مىفرستد، و تا بخشى از [باران] رحمتش را به شما بچشاند، و تا كشتىها [به وسيله بادها] به فرمان او حركت كنند، و نيز براى اين كه از رزق و روزى او بجوييد، و باشد كه شما سپاس گزارى كنيد.* و به راستى پيش از تو پيامبرانى را به سوى قومشان فرستاديم كه براى آنان دلايل روشن آوردند، سپس ما از آنان كه مرتكب گناه شدند، انتقام گرفتيم [و مؤمنان را يارى داديم]؛ و يارى مؤمنان حقّى بر عهده ماست.* خداست كه بادها را مىفرستد تا ابرى را برمىانگيزد، پس آن را در آسمان آن گونه كه بخواهد مىگستراند و به صورت بخش بخش و پارههاى مختلف در مىآورد، پس باران را مىبينى كه از لابهلاى آن بيرون مىآيد و چون آن را به هركس از بندگانش كه بخواهد مىرساند، آن گاه شادمان و خوشحال مىشوند.
(11)- «وَاللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَاباً فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذلِكَ النُّشُورُ»؛ خداست كه بادها را فرستاد تا ابرى را برانگيزند، پس ما آن را به سوى سرزمين مرده رانديم و زمين را پس از مردگىاش به وسيله آن زنده كرديم؛ زنده شدن مردگان هم اينگونه است.
(12)- «وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِن رِزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ آيَاتٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»؛ و در رفت و آمد شب و روز و آنچه را از رزق و روزى [چون باران و برف] از آسمان نازل كرده و به وسيله آن زمين را پس از مردگىاش زنده كرده است، و در گرداندن بادها [از سويى به سويى] براى مردمى كه تعقّل مىكنند، نشانههايى است.
(13)- روم (30): 46.
(14)- تفسير نمونه: 16/ 464.
(15)- نشانه هايى از او: 67.
(16)- نشانههايى از او: 100.
(17)- اعراف (7): 57.
(18)- حجر (15): 22.
(19)- نمل (27): 63.
(20)- روم (30): 48.