لطفا منتظر باشید

غفلت از فطرت

 

 فطرت كه قبول دارد ، اما نمى‏خواهند اقرار كنند كه كار ، كار خدا است . به جاى خدا اسم ديگرى روى آن گذاشته‏اند ، مى‏گويند : كار طبيعت است . چرا تكبر مى‏كنى و نمى‏گويى ؟ يعنى قبول دارد كه كسى اين كار را مى‏كند ، اما به جاى اين كه اسم اصلى او را ببرد ، مى‏گويد : كار طبيعت است . به اسم واقعى كننده آن افعال اقرار نمى‏كند .

 ديگر زياد آن طرف‏تر نرويم ، چون به دنبال باران بخواهيم برويم ، بايد چند هزار مطلب را دنبال كنيم . اول اين كه چرا تا كنون اين همه باران و برف آمده ، خشكى‏ها زير آب نرفته است ؟ دوم اين كه اين همه برف و باران مى‏آيد ، چرا خشكى بيشتر مى‏شود و دريا كوچك‏تر مى‏شود ؟ اين همه باران و برف در ميلياردها سال آمده است ، اما چرا همه چيز را نمى‏شويد و با خود نمى‏برد ؟ باز همه چيز سر جاى خود است ؟ اين اندازه‏گيرى خيلى شگفت‏آور، از كيست ؟

 » الَّذِى خَلَقَ فَسَوَّى × وَ الَّذِى قَدَّرَ فَهَدَى «

  ما همه چيز را اندازه‏گيرى كرديم .

 ما از رحم مادر كه بيرون آمديم ، اما شروع به بزرگ شدن كرديم تا جايى مشخص كه رسيديم ، دستور توقف دادند . ما همان غذاها را داريم مى‏خوريم كه قد ما را رشد مى‏داد ، همان نور و هوا را داريم استفاده مى‏كنيم كه باعث مى‏شد قد بكشيم ، خدا چه كار مى‏كند ؟ به آنها مى‏گويد : همه كارى بكن ! الا اين كه قد بكشد ؟ يا نه ، به وجود ما مى‏گويد : آن چيزهايى را كه باعث قد كشيدن است مى‏خورد ، قد كشيدن به وسيله آنها را خنثى كن ؟ كارگاه وجود ما آنها را خنثى مى‏كند ؟ يا نه ، به خود آنها مى‏گويند كه رشته قد كشيدن اين آدم ، حيوان و نبات را توقف بده ؟!

 اگر اين اندازه‏گيرى نبود و قد كشيدن ادامه پيدا مى‏كرد ، درخت گردو چند متر بود ؟ اگر ما را نيز رها مى‏كرد تا قد ما بلند شود ، ما نيز چند متر مى‏شديم ؟ چه بساط خنده آورى درست مى‏شد .

 

منبع :
نظرات کاربران (0)
ارسال دیدگاه