منابع مقاله:
کتاب : عرفان اسلامى جلد پنجم
نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان
مالك و فرمانرواى روز پاداش و كيفر است.
انسان داراى گوهر پربهاى آزادى است، آزادى در نيت و عمل و همين آزادى باعث ارزش نيت و عمل است.
در جوار اين گوهر پرعظمت اگر نيت و عمل انسان، بر مقتضاى قواعد الهى از انسان صادر گردد، از پى آن ثواب و جزاى نيك خواهد بود و اگر نيت عمل بر اساس هواى نفس و دعوات شياطين درونى و برونى، از آدمى ظاهر گردد، از پى آن عقاب و رنج و مشقت خواهد بود و چون دنياى محدود گنجايش ثواب نيكان و عذاب بدان را ندارد، خداوند بزرگ مزد نيكان و بدان را به جهان ديگر منتقل كرده كه ابتداى آن جهان پايان اين جهان است و آن جهان محصول اين عالم است و به فرموده پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله اين جهان مزرعه آخرت است.
اما اين كه مى گويد: مالك روز جزاست، جاى اين پرسش است كه مگر خداوند مالك هر روز نيست و مگر جزاى عمل نيك و بد مخصوص به دنياى ديگر است و مگر انسان در همه لحظات چه از طريق وجدان و چه از طريق عكس العمل اعمال خويش در دنياى برون و درونش در معرض اجر و عقوبت نيست؟
بايد گفت: چرا خداوند مالك همه لحظات است؟ اختصاص مالكيت به روز جزا براى اين است كه در دنيا به اجازه و اذن خود او نحو مالكيتى براى موجودات زنده هست، ولى در آخرت جز مالكيت حضرت او مالكيتى حتى مالكيت اعتبارى و نسبى هم وجود ندارد و آدمى هم در برابر عمل خود عكس العمل مى بيند و آن اين است كه در برابر نيكى انبساط درون و در برابر بدى دچار تازيانه وجدان مى گردد و يا در برابر كار خوب اعتبار اجتماعى كسب كرده و در برابر كار بد ممكن است دچار عقوبت قانون گردد، ولى اين اجر و عقوبت به طور قطع نسبت به عمل او كامل نيست، علاوه بر اين چه بسا نيكى ها كه به دور از نظر مردمان انجام مى دهد و مزدى نمى بيند و چه بسا اعمالى كه شيطانى است و انجام مى دهد و از عقوبت آن مى گريزد، بدون شك در برابر اين گونه نيكى ها و بدى ها جهان ديگرى لازم است تا نيكان به اجر نيكى و بدان به عقوبت بدى برسند.
شما انبيا و امامان و اوليا خدا را از نظر مزد كارشان چه مى گوييد، آيا آن بزرگواران به مزد آن همه نيكى ها و نيكوكارى ها و صبرى كه در برابر آزار دشمنان كردند رسيدند؟
و طاغوت ها كه تا لحظه آخر خوش زيستند و خوش مردند، به عقوبت يك عمل ناپسند خود رسيدند؟
پس جهانى ديگر لازم است كه به مقتضاى عدل و حكمت حضرت حق برپا شود، تا همه نيكان و بدان به نتيجه عمل خود برسند و آن روز، روز دين يعنى روز جزاست و مالك حقيقى و مطلق آن روز خداست:
[مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ] «2».
مالك و فرمانرواى روز پاداش و كيفر است.
قرآن مجيد، متجاوز از هزار آيه درباره تمام شؤون آن روز دارد، مى توانيد به كتاب خدا و رواياتى كه در اين زمينه در كتب معتبره حديث آمده مراجعه كنيد.
بندگى خداوند
إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ] «3».
[پروردگارا!] تنها تو را مى پرستيم وتنها از تو كمك مى خواهيم.
عبادت و بندگى مفهوم وسيع و گسترده اى دارد كه خضوع و تواضع در برابر حق و آزادى واقعى، آزادى از اسارت هوا و طاغوت باطنى و ظاهرى در اين مفهوم قرار گرفته و يا لازمه آن است.
انسان وقتى از بركت انديشه به ربوبيت و مالكيت و رحمت و محبت بى پايان ناظم و مدبر و معمار هستى پى ببرد، هيچ گاه تسليم غير او نمى شود و بند بندگى ديگران را به گردن نمى نهد.
وقتى بداند جز حضرت حق، وجودى بالاستقلال در عالم وجود و هستى نيست، چه معنا دارد كه غير او را مورد پرستش قرار دهد، غير او اگر جماد است عاملى است از عوامل مادى عالم، اگر حيوان است موجودى است در مسير نظام حيات، اگر انسان است كه مانند خود تو موجودى محتاج و نيازمند به قدرت بى نهايت در بى نهايت عالم است، پس مفهومى براى پرستش غير نمى ماند و روى آوردن به غير حق يا پرستش جماد و نبات و يا حيوان و يا انسان و يا پيروى از فرمان غير حق، عين كفر و شرك و كمال پستى و بى شخصيتى است و اين عبادت كه با جمله [إِيَّاكَ نَعْبُدُ] در نماز اعلام مى گردد، عبارت است از به اجرا گذاشتن تمام دستورهاى الهى و پيامبران و امامان و فقيهان كه همه هاديان راهند و كناره گيرى از محرمات و آنچه خداوند بر انسان نمى پسندد، باز عين عبادت است كه با همان جمله اعلام مى شود.
اوامر و نواهى الهى كه به اجرا گذاشتنش عبادت و تضمين كننده خير دنيا و آخرت است در كتاب و سنت قرار دارد و آگاهى و به اجرا گذاشتنش براى تحقق مفهوم عبادت بر هر مكلفى واجب است.
و بدون ترديد، پيمودن اين راه كه مركب از علم و عمل است، بدون رفع موانع و رهايى از قيد و بند اوهام و مكتب هاى غلط و آزادى از هواى نفس و غرايز خارج از حد، امكان ندارد.
و انسان با اين عجز و فقرى كه دارد بدون كمك خواهى از خداوند نمى تواند با اين همه موانع به مبارزه برخيزد، اين است كه در راه عبادت بايد از او كمك خواست، تا امور معنوى و مادى را براى جبران ضعف و ناتوانى انسان با انسان همراه كند و البته توجه به او و كمك خواهى از حضرتش در حقيقت جلب كشش و لطف و دستگيرى اوست.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- فاتحة (1): 4.
(2)- فاتحة (1): 4.
(3)- فاتحه (1): 5.
منبع : پایگاه عرفان