فارسی
سه شنبه 29 آبان 1403 - الثلاثاء 16 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

مرگ و عالم آخرت - جلسه سيزدهم (1) - (متن کامل + عناوین)

 

مقام بيدارى

بيدارى؛ منزل اول سير الى اللّه  

 

تهران، مسجد حضرت امير رمضان 1383

الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.

 

 اهل خدا ، رشد و عظمت انسان را در هزار مقام ذكر كرده اند و در كنار هر مقام ، آيات و رواياتى را نقل مى كنند كه تمام انسان ها استعداد ، توان و قدرت طى كردن اين هزار منزل و مرتبه را دارند .

 اولين منزلى كه ذكر مى كنند ، منزل »يقظه « است كه در فارسى به معناى بيدارى است . نه بيدارى از خواب بدن ؛ چون خواب بدن ، امرى غيرطبيعى نيست ، بلكه طبيعى و قرارداده شده از جانب حضرت حق است .(321)

 بدن به خواب نياز دارد . به كسى اين حق داده نشده است كه از طريق خواب كم ، بى خوابى و يا خواب زياد ، به خود لطمه و ضرر بزند . خدا در قرآن درباره خواب بدن تعبيرى دارد كه مى فرمايد ؛

 

 » وَ جَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا «(322)

 

  خواب ، بخشى از انرژى هاى مصرف شده در روز شما را به شما برمى گرداند و باعث تمدّد اعصاب ، آرامش ، امنيت ، راحتى و رفع خستگى مى شود . اين مجموعه از نعمت خواب است .

 

 تبيين معناى »يقظه«

 البته خواب حقيقتى است كه سرّ آن از زمان پيدايش انسان تا كنون براى دانشمندان كشف نشده و از مجهولات است . اما اين يقظه اى كه اهل خدا و معرفت مى گويند ، عبارت است از بيدارى باطنى و عقلى كه در مقابل غفلت و بى خبرى است . پس خبردار و آگاه شدن ، اولين منزل است .

 در قرآن مجيد مى فرمايد: آن افرادى كه در غفلت هستند ، از چه چيزى غافل هستند و علت غفلت آنان چيست ؟

 

 » أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَفِلُونَ «(323)

 

 خدا علت غفلت آنان را تعطيل شدن چشم ، گوش و قلب آنان مى نامد :

 

 » لَهُمْ قُلُوبٌ لَّايَفْقَهُونَ بِهَا «(324)

 

 نيروى فهميدن دارند ، ولى با آن كار نمى كنند :

 

 » وَلَهُمْ ءَاذَانٌ لَّايَسْمَعُونَ بِهَآ «(325)

 

 نيروى شنيدن دارند ، اما نمى شنوند و يا نمى خواهند بشنوند :

 

 » وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَّايُبْصِرُونَ بِهَا «(326)

 

 چشم دارند و مى توانند با آن آثار حضرت حق را در كتاب طبيعت ، كتاب وجود خود و يا قرآن مطالعه كنند ، ولى اهل اين ديدن نيستند .(327)

 

 درجه انسان منهاى بيدارى حقيقى

 وقتى نفهمند ، نشنوند و نبينند:

 

 » أُوْلَئِكَ كَالأَْنْعَمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ «(328)

 

 مى شوند . وجود آنان با چهارپايان فرقى نمى كند . زندگى آنها به چه چيزى محدود است ؟ در قرآن مى فرمايد :

 

 » يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ «(329)

 

 در لذت بردن و خوردن . بيدارى از اين خواب را »يقظه« مى گويند .(330)

 

 غفلت ؛ علت دوزخى شدن افراد

 صدر المتألهين شيرازى ، بزرگترين فيلسوف شرق ، كتاب بسيار مهمى به نام »اسرار الآيات « دارند كه بعضى از اسرار آيات را بيان كرده است . در اين كتاب مى گويد :

 علت دوزخى شدن دوزخيان در روز قيامت ، همين خواب بودن آنان است . محال است شخص بيدار وارد دوزخ شود . بيدار ؛ يعنى انسانى كه در دنيا راه را از چاه مى شناسد ؛ چون بيدار و داراى عقل فعال است .

 اين بيدارى به قدرى مهم است كه نظامى مى گويد :

 

 هر كه در او جوهر دانايى است

در همه كاريش توانايى است(331)

 

 مى تواند راه را برود و مى رود . مى تواند با دانايى حق را بفهمد و مى فهمد . مى تواند به حق عمل كند و مى كند . مى تواند اسرار طبيعت را كشف كند و مى كند . با دانايى و بيدارى مى تواند منبع دانش شود و مى شود .

 

 

 اوج عروج انسان

 سعدى چقدر زيبا مى گويد :

 رسد آدمى به جايى كه به جز خدا نبيند

بنگر كه تا چه حد است مكان آدميت

 طيران مرغ ديدى تو زپاى بند شهوت

 به در آى تا ببينى طيران آدميت(332)

 پرنده جاذبه زمين را دفع مى كند و به اعماق فضا پرواز مى كند . طيران مرغ ديدى ؛ يعنى مگر تو از مرغ كمترى كه پرواز مى كند ؟ مگر نديدى كه انسان چگونه پروازى كرد ؟ كه خدا در قرآن فرمود :

 

 » سُبْحَنَ الَّذِى أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَا الَّذِى بَرَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ ءَايَتِنَآ «(333)

 با همين بدن به معراج رفت ؛ چون مى فرمايد : »أَسْرَى بِعَبْدِهِ « ، نه »بروحه « روح كه عبد نيست ، عبد مجموعه اى از تركيب بدن و روح انسان است . بنده خود را برد .(334)

 

 معراج مؤمنان در نماز

 ما پيغمبر صلى الله عليه وآله نيستيم كه آن معراج را داشته باشيم ، اما پيغمبر صلى الله عليه وآله مى فرمايد : خدا براى شما نيز معراج قرار داده است :

 

 » الصلاة معراج المؤمن «(335)

 

 نماز مرتبه ملكوتى بالايى است كه » عند ربهم « است ، شما نيز مى توانيد تا مقام »عنديت « پرواز كنيد . لازم نيست كه پرواز فيزيكى باشد . به همان يك نفر پرواز معنوى و فيزيكى را با هم دادند ، اما نيازى نيست كه همه مردم اين پرواز فيزيكى را پيدا كنند .

 

 

پی نوشت ها:

 

 

321) مشارق الدراري، مقدمه آشتيانى: 41؛ »در »منازل السائرين« اقسام بدايات را به ترتيب: يقظه و توبه و انابه و محاسبه و تفكر و تذكر و اعتصام و فرار و رياضت و سماع، ذكر نموده و برخى ديگر از ارباب عرفان، اهم اقسام بدايات را توبه و رتبه بعد از توبه را اعتصام و تفكر و تذكّر و سماع، سپس رياضت، و باب فرار و مجاهده و مكابده را داخل در باب رياضت دانسته اند.«

 قوت القلوب: 154/1، ذكر الأوراد و ما يرجى بها من الازدياد؛ »و روينا في خبر مقطوع لو وقعت هذه على هذه يعني السماء على الأرض ما ترك العالم علمه لشي ء و لو فتحت الدنيا على عابد ترك عبادة ربه و لأن العالم قد يكاشف في نومه بالآيات و العبر و يكشف له الملكوت الأعلى و الأسفل و يخاطب بالعلوم و يشاهد القدرة من معنى ما تشهده الأنبياء في يقظتهم فيكون نوم العارف يقظة لأن قلبه حياة و يكون يقظة الغافل نوما لأن قلبه موات فيعدل نوم العالم يقظة الجاهل و تقرب يقظة الجاهل الغافل من نوم العالم.«

322) نباء (9 : (78؛ »و خوابتان را مايه استراحت و آرامش ] و تمدّد اعصاب [ قرار داديم.«

323) اعراف (179 : (7؛ »اينانند كه بى خبر و غافل ] ازمعارف و آيات خداى [ اند.«

324) اعراف (179 : (7؛ »] زيرا  [آنان را دل هايى است كه به وسيله آن ] معارف الهى را [ در نمى يابند.«

325) اعراف (179 : (7؛ »و گوش هايى است كه به وسيله آن ] سخن خدا و پيامبران را  [نمى شنوند.«

326) اعراف (179 : (7؛ »و چشمانى است كه توسط آن ]حقايق و نشانه هاى حق را  [نمى بينند.«

327) متشابه القرآن: 156/1؛ »قوله سبحانه لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أي كأنهم لم يفقهوا بقلوبهم و لم يسمعوا بآذانهم و لم يبصروا بعيونهم ما كانوا يؤمرون به كأنهم صم بكم عمي مسكين الداري.«

 تفسيرالقمي: 249/1، ميثاق النبيين في الذر؛ »عن أبي جعفر عليه السلام في قوله لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها أي طبع الله عليها فلا تعقل وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ عليها غطاء عن الهدى لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أي جعل في آذانهم وقرا فلن يسمعوا الهدى.«

328) اعراف (179 : (7؛ »آنان مانند چهارپايانند بلكه گمراه ترند.«

329) محمد (12 : (47؛ »كافران همواره سرگرم بهره گيرى از ] كالا و لذت هاى زودگذر  [دنيايند و مى خورند.«

330) غرر الحكم: 235، مراقبة النفس، حديث 4725؛ »من كان له من نفسه يقظة كان عليه من الله حفظة.«

331) مخزن الاسرار: نظامى.

332) مواعظ: سعدى.

333) اسراء (1 : (17؛ »منزّه و پاك است آن ] خدايى [ كه شبى بنده اش ] محمّد 6 ] را از مسجدالحرام به مسجد الاقصى كه پيرامونش را بركت داديم.«

334) جامع البيان في تفسير القرآن: 15/14 ]سورة الإسراء (1 : (17]؛ »لا دلالة تدل على أن مراد الله من قوله: أَسْرى بِعَبْدِهِ أسرى بروح عبده، بل الأدلة الواضحة، و الأخبار المتتابعة عن رسول الله صلى الله عليه وآله أن الله أسرى به على دابة يقال لها البراق و لو كان الإسراء بروحه لم تكن الروح محمولة على البراق، إذ كانت الدواب لا تحمل إلا الأجسام. إلا أن يقول قائل: إن معنى قولنا: أسرى بروحه: رأى في المنام أنه أسرى بجسده على البراق. . . .«

 تفسير اثنا عشري: 320 - 319 /7 ]سوره الإسراء (1 : (17]؛ »از احاديث معتبره از حضرت پيغمبر صلى الله عليه وآله كه مى فرمايد: لمّا اسرى بى الى السّماء يا امام مى فرمايد: لمّا اسرى اللّه برسول اللّه دال است بر معراج جسمانى، زيرا مى فرمايد وقتى مرا سير داد خداوند به آسمانها، يا شبى كه سير داد حق تعالى رسول را تمام ظهور دارد به معراج جسمانى چه روح از مجردات، و طبعا عروج دارد، و محتاج به سير دادن او نيست.

 علامه مجلسى قدس سره فرمايد: اگر بخواهم استيفاء كنم اخبار اين باب را، هر آينه مجلد كبيرى مى گرديد و به جهت اختصار نقل آنها نشد.

 اما عقل را هيچ استبعادى نيست، زيرا كلام در دو مقام است: يكى مرحله امكان، و ديگرى مرتبه وقوع. و مسلم است كه ادل دليل بر امكان چيزى، وقوع آن باشد، پس معراج جسمانى محال عقلى نخواهد بود، بلكه محال عادى و به تعلق قدرت تامه الهيه، خرق عادت، و از جمله آيات سبحانى بشمار آيد. از جمله كسانى را كه خداوند او را به آسمان برده و يهود و نصارى به مضمون كتب خود معترفند، حضرت ادريس عليه السلام است 0 و تمام علماى يهود و نصارى متفقند بر اينكه مراد اين آيه، معراج آن حضرت و قرآن نيز اشاره به صعود دادن او نموده. سوره مريم »وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا« يعنى زنده او را به آسمان بردند با جسد عنصرى، چنانچه اخبار نيز وارد است. ديگر حضرت عيسى عليه السلام. قرآن شريف نيز فرمايد »وَ ما قَتَلُوهُ يَقِيناً بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ« بنابر اين معراج نبوى هيچ استبعادى نخواهد داشت.«

 تفسير اثنا عشري: 321/7؛ »اما اجماع امت: به تتبع و مراجعه كتب علماء اعلام مانند شيخ طوسى و مفيد و صدوق و مجلسى و طبرسى اعلى اللّه مقامهم، و همچنين علماء عامه مانند فخر رازى و زمخشرى و غيره، محقق شود كه معراج نبوى صلى الله عليه وآله به سماوات، در بيدارى، و با جسد عنصرى بوده، و آن را جزو معتقدات اسلاميه شمرده اند.. . . .«

335) مصباح الشريعة، ترجمه مصطفوى: 54؛ »رسول اكرم صلى الله عليه وآله فرمود: الصلاة معراج المؤمن. نماز نمونه اى است از سير بنده به سوى پروردگار متعال.«

 

 

ادامه دارد . . .


منبع : پایگاه عرفان
0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

اثر ایمان
مفهوم «ضريع»
مرگ و عالم آخرت - جلسه سيزدهم (1) - (متن کامل + عناوین)
محاسبه حق الناس
عمر تباه شده برابر با آتش برزخ‏
اهل معرفت و اهل عمل
چگونه محبوب خدا شویم- جلسۀ چهارم
راه اصلاح مفاسد نفس - جلسه چهارم
تفاوت ظاهر با باطن‏
آثار مثبت عمل - جلسه شانزدهم (1) - (متن کامل + عناوین)

بیشترین بازدید این مجموعه

از نصايح پيامبر به ابوذر
علامت روبرگرداندن خدا از بنده‏
اشك شبانه زهرا عليهاالسلام و خاموش كردن آتش جهنم
هدف خلقت از زبان امام على عليه السلام‏
نگاه نامشروع چيست؟
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
شيطان درون انسان
عجايبي از ستارگان
پند فردوسی در باب حقیقت رستگاری
توحید و جهان‌بینی ناب عباد خدا

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^