فارسی
پنجشنبه 06 دى 1403 - الخميس 23 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

فيوضات واجبات و مستحبات در روايات‏

 

 

منابع مقاله:

کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد پنجم

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

 

كسانى كه خوشى و ناخوشى در حال آنان نسبت به واجبات الهيّه و سنن اسلاميه اثر مى گذارد، به خاطر غم و اندوهى كه عاقبتش زايل شدنى است خود را از بركات و فيوضات محروم مى نمايند.

در توضيح فراز بالا لازم است به مختصرى از فيوضاتى كه از واجبات و مستحبّات نصيب انسان مى گردد اشاره مى شود.

از امام باقر عليه السلام روايت شده:

عَشْرٌ مَنْ لَقِىَ اللَّهَ بِهِنَّ دَخَلَ الْجَنَّةَ: شَهادَةُ أنْ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ، وَ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ، وَ الإْقْرارُ بِما جاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ إقامُ الصَّلاةِ، وَ إيتاءُ الزَّكاةِ، وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضانَ، وَ حِجُّ الْبَيْتِ وَ الْوَلايَةُ لأِوْلياءِ اللَّهِ، وَ الْبَراءَةُ مِنْ أعْداءِ اللَّهِ، وَ اجْتِنابُ كُلِّ مُسْكِرٍ. «1»

ده صفت است كه هر كس خدا را با آنها ملاقات كند داخل بهشت خواهد شد:

شهادت به وحدانيّت خدا و به رسالت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و اقرار و اعتراف به آنچه از جانب خدا آورده و بپا داشتن نماز و دادن زكات و روزه ماه رمضان و انجام حجّ خانه خدا و دوستى با دوستان خدا و بيزارى از دشمنان حضرت ربّ و دورى كردن از هر چه مست كننده است.

حضرت موسى بن جعفر عليه السلام فرمود:

مَنْ تَوَضَّأَ لِلْمَغْرِبِ كانَ وُضُوؤُهُ ذلِكَ كَفّارَةً لِما مَضى مِنْ ذُنُوبِهِ فى نَهارِهِ ما خَلَا الْكَبائِرَ، وَ مَنْ تَوَضَّأَ لِصَلاةِ الصُّبْحِ كانَ وُضُوؤُهُ ذلِكَ كَفّارَةً لِما مَضى مِنْ ذُنُوبِهِ فى لَيْلَتهِ ما خَلَا الْكَبائِرَ. «2»

هر كس براى نماز مغرب وضو بگيرد، اين وضوى او كفّاره گناهان گذشته روز اوست به غير از گناهان بزرگ. و هر كس براى نماز صبح وضو بگيرد اين وضو كفاره گناهان گذشته شب اوست به استثناى گناهان بزرگ.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

ألا أدُلُّكُمْ عَلى سِلاحٍ يُنْجيكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ، وَ يُدِرُّ رِزْقَكُمْ؟ قالُوا: نَعَمْ، قالَ:

تَدْعُونَ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ، فَإنَّ سِلاحَ الْمُؤْمِنِ الدُّعاءُ. «3»

آيا شما را راهنمايى ننمايم بر اسلحه و ساز و برگى كه شما را از دشمنان نجات بخشد و روزى شما را زياد گرداند؟ گفتند: چرا، يا رسول اللَّه. فرمود:

در شب و روز خدا را بخوانيد و دعا كنيد، چون يگانه اسلحه مؤمن دعاست.

امام صادق عليه السلام فرمود:

مَنْ مَشى إلَى الْمَسْجِدِ لَمْ يَضَعْ رِجْلَهُ عَلى رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إلّا سَبَّحَتْ لَهُ الأْرْضُ إلَى الأْرَضينَ السّابِعَةِ. «4»

هر كس پياده به سوى مسجد روان شود، پاى خود را بر هيچ تر و خشكى نمى گذارد مگر آن كه از آن جا تا زمين هفتم براى او پروردگار را تسبيح مى نمايند.

در شرح اين روايت آمده است:

از آنجايى كه به فرموده قرآن، همه موجودات تسبيح خوان حقّند و شعور توحيد در ذات آنان هست، قدمى كه در راه حق برداشته شود از بس با ارزش است بر روى هر چيزى كه واقع شود از آن نقطه تا طبقه هفتم زمين از روى بهجت و سرور، تسبيح خدا را مى گويند و اين تسبيح را به نفع رونده به سوى مسجد قرار مى دهند.

امام رضا عليه السلام فرمود:

عَلَيْكُمْ بِصَلاةِ اللَّيْلِ، فَما مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ يَقُومُ آخِرَ اللَّيْلَ فَيُصَلّى ثَمانِىَ رَكَعاتٍ وَ رَكْعَتَىِ الشَّفْعِ وَ رَكْعَةَ الْوَتْرِ، وَ اسْتَغْفَرَاللَّهَ فى قُنُوتِهِ سَبْعينَ مَرَّةً إلّا اجيرَ مِنْ عَذابِ الْقَبْرِ وَ مِنْ عَذابِ النّارِ، وَ مُدَّ لَهُ فى عُمْرِهِ، وَ وُسِّعَ عَلَيْهِ فِى مَعيشَتِهِ.

ثُمَّ قالَ عليه السلام: إنَّ الْبَيُوتَ التَّى يُصَلّى فيها بِاللَّيْلِ يَزْهَرُ نُورُها لِأهْلِ السَّماءِ كَما يَزْهَرُ نُورُ الْكَواكِبِ لأِهْلِ الأْرْضِ. «5»

شما را به نماز شب سفارش مى كنم، مؤمنى نيست كه آخر شب برخيزد و هشت ركعت نماز شب و دو ركعت نماز شفع و يك ركعت نماز وتر را همراه با هفتاد مرتبه استغفار در قنوت بجاى آورد مگر اين كه از عذاب قبر و عذاب جهنّم امان داده مى شود و در عمرش اضافه مى گردد و وسعت رزق به او مرحمت خواهد شد.

سپس حضرت رضا عليه السلام فرمودند: خانه هايى كه در آن نماز شب بجاى آورده مى شود، نورش براى اهل آسمان همچون نور ستاره پر فروغ براى اهل زمين مى درخشد.

امام باقر عليه السلام فرمود:

إذا صَلَّيْتَ الْعَصْرَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقُلْ: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الأْوْصياءِ الْمَرْضِيّينَ بِأفْضَلِ صَلَواتِكَ، وَ بارِكْ عَلَيْهِمْ بِأفْضَلِ بَرَكاتِكَ، وَ السَّلامُ عَلَيْهِمْ وَ عَلى أرْواحِهِمْ وَ أجْسادِهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ.» فَإنَّهُ مَنْ قالَها بَعْدَ الْعَصْرِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِأةَ ألْفِ حَسَنَةٍ، وَ مَحا عَنْهُ مِأَةَ ألْفِ سَيِّئَةٍ، وَ قَضى لَهُ بِها مَأَةَ ألْفِ حاجَةٍ، وَ رَفَعَ لَهُ بِها مِأَةَ ألْفِ دَرَجَةٍ. «6»

چون نماز عصر را در روز جمعه بجاى آوردى اين دعا را بخوان: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الأْوْصياءِ الْمَرْضِيّينَ بِأفْضَلِ صَلَواتِكَ و بارِكْ عَلَيْهِمْ بِأفْضَلِ بَرَكاتِكَ و السَّلامُ عَلَيْهِمْ وَ عَلى أرْواحِهِمْ وَ أجْسادِهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ.»

به حقيقت كه هر كس اين دعا را بخواند، خداوند براى او صدهزار حسنه مى نويسد، صدهزار گناه محو مى كند و صدهزار حاجت او را برآورده مى نمايد و صد هزار درجه به او مرحمت مى نمايد.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

ما مِنْ صَلاةٍ تَحْضُرُ وَقْتُها إلّا نادى مَلَكٌ مِنْ بَينِ يَدَىِ النّاسِ: قُومُوا إلى نيرانِكُمُ الَّتى أوْقَدْتُمُوها عَلى ظُهُورِكُمْ، فَأطْفِئُوها بِصَلاتِكُمْ. «7»

وقت نمازى نمى رسد مگر اين كه ملكى در برابر مردم فرياد مى زند: به سوى آتشى كه براى خود برافروخته ايد و آن را به پشت مى كشيد برخيزيد و براى خاموش كردنش با نماز خويش اقدام كنيد.

امام صادق عليه السلام فرمود:

صَلاةُ فَريضَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِشْرينَ حِجَّةٍ، وَ حِجَّةٌ خَيْرٌ مِنْ بَيْتٍ مَمْلُوٍّ مِنَ الذَّهَبِ يُتَصَدَّقُ بِهِ حَتّى يَفْنى . «8»

يك نماز واجب بهتر از بيست حج است و يك حج بهتر از خانه اى است كه از طلا پُر باشد و همه آن را در راه خدا صدقه بدهند.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

مَنْ كانَ الْقُرْآنُ حَديثَهُ، وَالْمَسْجِدُ بَيْتَهُ بَنَى اللَّهُ لَهُ بَيْتاً فِى الْجَنَّةِ. «9»

هر كس، قرآن سخنش و مسجد خانه اش باشد خداوند در بهشت خانه اى براى او بنا كند.

اى غم تو راحت و ريحان من

 

ياد رُخَت همنفس جان من

لعل لبت پسته خندان من

 

دانه خال تو سپندان من

اين من و تو خيزد اگر از ميان

 

هر چه بود زانِ تو هست آنِ من

لعل لبت مُهر سليمان من

 

ديو و پرى جمله به فرمان من

عرصه شش سوى زمين كرده اند

 

تا به فلك ساحت زندان من

ساحت زندان كه چنين دلگشاست

 

تا چه بود صحن گلستان من

از ازل آميخته در يكدگر

 

با دل و جان تو دل و جان من

فاتحه و خاتمه در مدح توست

 

هر چه نوشته است به ديوان من

دُرّ معانى كه در او سفته ام

 

از لب لعل تو سخن گفته ام

     

روايات در باب فرائض و سنن بسيار زياد است، آنچه نقل شد قطره اى از دريا بود. در اين زمينه مى توانيد به كتابهاى «مجموعه ورّام»، «روضة الواعظين»، «بحار الأنوار»، «وسائل الشيعة»، «ثواب الاعمال»، «المحجّة البيضاء» مراجعه نماييد.

در هر صورت از خداوند مهربان بخواهيم كه به سبب غم و اندوه، از رعايت واجبات و اجراى سنّت ها باز نمانيم كه بازماندن از فرايض و جدايى از سنّت ها، محروميّت از فيض الهى و رحمت خاصّه حضرت ربّ العزّة است و مؤمن را نشايد كه بين خود و بين آن همه فيوضات ملكوتيّه حايل ايجاد كند.

انسان نبايد خود را در حوادث و مكاره و غم و غصّه ها حبس نمايد، او بايد در فضاى الهى زندگى كند تا حوادث وى را از مسائل الهى به خصوص واجبات و سنّت ها محروم ننمايد.

واجبات بدنى و مالى و حقوقى، منافع بسيار سنگينى در دنيا و حسنات غير قابل شمارشى در آخرت نصيب انسان مى نمايد. چه قبيح است كه آدمى به خاطر هجوم شدايد و مكاره از آن همه منافع دنيايى و آخرتى بازبماند.

اجراى حقوق زن و فرزند، پدر و مادر، اقوام و نزديكان، رسيدگى به يتيم و مريض، زيارت مردم مؤمن، تشييع جنازه، دستگيرى از مردم، از سننى است كه راه انسان را به بهشت و خشنودى حضرت محبوب نزديك مى كند، غم و غصّه و شدّت و حدّت و مكاره و رنج ها چيزى نيست كه ما را از اين همه فيوضات محروم سازد.

 [ «10» فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِي يَا رَبِّ ذَرْعاً وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيَّ هَمّاً وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ فَافْعَلْ بِي ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ يَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ.]

پرورگارا! به سبب بلايى كه بر من نازل شده، درمانده شده ام و از تحمّل آنچه براى من پيش آمده، دلم از اندوه و غصه پر شده، و تو به برطرف كردن آنچه كه به آن گرفتار شده ام، و دور كردن بلايى كه در آن افتاده ام، توانايى؛ بنابراين قدرت و تواناييت را درباره من به كار گير؛ اگر چه از جانب تو سزاوار آن نيستم. اى داراى عرش بزرگ!

 

لطف خداوند در رفع گرفتارى بدون استحقاق عبد

حزن، حالتى از حالات روحى روانى است كه به طور طبيعى در شرايط ويژه اى براى آدم پيش مى آيد. البته با توجّه به روحيات و مراتب وجودى انسان ها، ظروف ويژه براى بروز و ظهور چنين حالتى نسبت به افراد انسانى متفاوت است، به گونه اى كه مى توان با توجه به اين تفاوت ها به مرتبه وجودى افراد پى برد.

بنابراين مى توان گفت: ظروف خاص براى بروز و ظهور چنين حالتى در دنيا خواهان با ظروف خاص اهل آخرت و اهل كمال و معرفت تفاوت اساسى دارد.

اهل دنيا پيوسته در پى رسيدن به خوشى ها و لذت هاى ناپايدار نفسانى هستند و چون شالوده دنيا با اندوه و خوارى پيچيده است پس آنان به سرعت نااميد مى شوند.

همچنانكه امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

الرَّغْبَةُ فى الدُّنيا تُوْرِثُ الْغَمَّ وَ الْحَزَنَ وَ الزُّهْدُ فى الدُّنيا راحَةُ الْقَلْبِ وَ الْبَدَنِ. «10»

ميل به دنيا موجب اندوه و ناراحتى مى شود و پارسايى در دنيا سبب آسايش دل و بدن است.

ولى چنين ظرفى براى اهل آخرت، شوق رسيدن به نعمت ها و لذّت هاى معنوى اهل بهشت و شدت حب و عشق به وصال حق مى باشد.

اهل معرفت به مرتبه اى از شدت حب و عشق به وصال حق مى رسند كه به حزن و اندوه دچار مى شوند. حضرت يعقوب عليه السلام از فراغ يوسفش محزون مى شود كه به درگاه خداوند شكايت مى كند:

قَالَ إِنَّمَآ أَشْكُواْ بَثّى وَ حُزْنِى إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَاتَعْلَمُونَ» «11»

گفت: شكوه اندوه شديد و غم و غصه ام را فقط به خدا مى برم و از خدا مى دانم آنچه را كه شما نمى دانيد.

شكايت انبياى الهى عين بندگى و ابراز عشق به ذات مقدس خداوند است.

بنابراين اگر انبيا و اولياى الهى اهل صبر و استقامت و تسليم و رضا هستند شكايت و حزن آنان براى چيست؟

براساس احاديث نبوى و معصومين عليه السلام آنچه كه با مقام صبر و بندگى خداوند ناسازگار است كه بنده در گرفتارى ها و بلاها كه از طرف خدا براى او پيش مى آيد، بى تابى نمايد و بيش از مصيبتى كه به او رسيده است به خدا شكوه كند، ولى اگر گرفتارى و مشكلات خود را به نزد حق ببرد، بدون آن كه بى تابى كند، همان عبوديت و بندگى است.

امام على عليه السلام اين حالت را براى مسلمانان چنين وظيفه مى داند و مى فرمايد:

هر گاه مسلمانان در تنگنا و سختى قرار گيرد نبايد با حالت بى تابى از خدا شكايت كند بلكه تنها بايد به سوى كسى كه كليد دار امور و گشاينده كارهاست شكايت برد. «12» پس نبايد خداوند بزرگ را متهم ساخت و او را محكوم كرد كه تو مرا آزار مى دهى و از نعمت ها محروم مى كنى، بلكه بگو به من لطف مى كنى و مرا مستحق ثواب و پاداش آخرتى قرار مى دهى حتى از گناهان من گذشت مى كنى كه من سزاوار عفو و بخشش بسيار تو نيستم.

درمواعظ امام صادق عليه السلام آمده است كه:

شخصى از حضرت صادق عليه السلام پرسيد: با كرامت ترين خلق خدا كيست؟

حضرت فرمود: كسى كه بيشترين ذكر و ياد حق تعالى را داشته باشد. پرسيد:

منفورترين خلق در نزد خدا كيست؟ حضرت فرمود: كسى كه خداوند را متهم مى كند. گفت: آيا كسى هست كه خدا را متهم سازد؟ فرمود: بله، كسى كه از خداوند خير و بركت درخواست كند پس خير براى او در شكل بلا و گرفتارى بدى پيش مى آيد و او خشمگين مى شود. اين همان متّهم ساختن حق تعالى است.

پرسيد: چه كسى اين گونه است؟ حضرت فرمود: كسى كه به خداوند شكوه مى كند. پرسيد: آيا كسى هست كه از خدا شكايت كند؟ حضرت فرمود: بله، كسى كه هنگام گرفتارى، شكايتش بيش از آن گرفتارى و بلاست كه به او رسيده است.

پرسيد: چه كسى اين گونه است؟ حضرت فرمود: كسى كه هرگاه به او نعمتى داده شود سپاس گزارى نمى كند و در هنگام بلا و گرفتارى صبر و بردبارى نمى نمايد .... «13» در سوره انبيا به تسبيح گويى حضرت يونس در شكم نهنگ و نجات يافتنش پرداخته است و مى فرمايد:

وَ ذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِى الظُّلُمتِ أَن لَّآإِلهَ إِلَّآ أَنتَ سُبْحنَكَ إِنّى كُنتُ مِنَ الظلِمِينَ* فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّيْنهُ مِنَ الْغَمّ وَ كَذَ لِكَ نُنجِى الْمُؤْمِنِينَ» «14»

و صاحب ماهى [حضرت يونس ] را [ياد كن ] زمانى كه خشمناك [از ميان قومش ] رفت و گمان كرد كه ما [زندگى را] بر او تنگ نخواهيم گرفت، پس در تاريكى ها [ى شب، زير آب، و دل ماهى ] ندا داد كه معبودى جز تو نيست تو از هر عيب و نقصى منزّهى، همانا من از ستمكارانم.* پس ندايش را اجابت كرديم و از اندوه نجاتش داديم؛ و اين گونه مؤمنان را نجات مى دهيم.

خداوند سبحان، چند شبانه روز حضرت يونس عليه السلام را زنده و سالم در شكم نهنگ نگه داشت. حضرت يونس مى دانست حبس بلايى است كه خداوند او را، به خاطر ترك محل مأموريت، بدان گرفتار نموده است؛ حتى اعتراف به ستمكارى خويش نمود. ولى خداوند منان به لطف خود دعاى يونس را اجابت نمود و او را از اندوه و عذاب وجدان رهانيد و دوباره به سوى قومش رفت و نجات حتمى نصيب خود او و قومش گرديد. اگر گذشت و لطف پروردگار به دادش نمى رسيد به يقين پس از حادثه دريا با نكوهش به خشكى مى افتاد و همه زحمات رسالت او به هدر مى رفت. پس پروردگار او را برگزيد و از صابرين قرار داد.

بنابراين گاهى پروردگار بر اساس حكمت ها و مصلحت ها، بلايا و اندوه هايى بر انسان وارد مى سازد كه سزاى اعمال او نيست، بلكه حق تعالى بلا واندوه را وسيله ارتباط و سازندگى نفس او قرار مى دهد تا به درجات عاليه برسد. پس درجه شايستگى انسان با ميزان شناخت او از حقايق معين مى شود.

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

راههاى نجات و نابودى خودت را بشناس تا مبادا از خدا چيزى را به گمان اين كه نجات تو در آن است بخواهى، حال آن كه سبب نابودى تو مى شود خداى عزّوجل فرموده است:

«و انسان به همان صورت كه نيكى ها را مى طلبد [بدون توجه به عواقب امور و به سبب جهل به مصالح و مفاسد خويش، گزند و آسيب و] بدى ها را مى طلبد و انسان بسيار شتاب زده و عجول است. «15»» «16» بسى جاى تعجب است كه اهل نجات بسيار اندك هستند ولى اهل گمراهى و تباهى به وفور يافت مى شوند پس بايد چاره اى انديشيد!؟

امام على عليه السلام درباره روح مؤمن مى فرمايد:

إِذا صَعَدَتْ رُوْحُ الْمُؤْمِنِ إِلى السَّماءِ تَعَجَّبَتِ الْمَلائِكَةُ وَ قَالَتْ: عَجَباً! كَيْفَ نَجا مِنْ دارٍ فَسَدَ فِيها خِيارُنا. «17»

آن گاه كه روح مؤمن به آسمان بالا رود فرشتگان تعجّب كنند و گويند:

شگفتا! چگونه از سرايى كه نيكان در آن تباه شدند، نجات يافت.

بنابراين خواسته امام سجّاد عليه السلام و حكمتِ بارش غم و اندوه را درياب تا شايستگى رهايى از آنها را به لطف الهى كسب نمايى.

 

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- بحار الأنوار: 65/ 377، باب 27، حديث 24؛ ثواب الاعمال: 14- 15.

(2)- بحار الأنوار: 77/ 231، باب 2، حديث 4؛ ثواب الاعمال: 17.

(3)- بحار الأنوار: 90/ 291، باب 16، حديث 14؛ ثواب الاعمال: 26.

(4)- بحار الأنوار: 81/ 13، باب 8، حديث 91؛ ثواب الاعمال: 27.

(5)- مستدرك الوسائل: 6/ 331، باب 33، حديث 6933؛ روضة الواعظين: 2/ 320.

(6)- الأمالى، شيخ طوسى: 440، حديث 986؛ روضة الواعظين: 2/ 323.

(7)- روضة الواعظين: 2/ 318؛ بحار الأنوار: 79/ 209، باب 1، حديث 21.

(8)- روضة الواعظين: 2/ 318؛ الكافى: 3/ 265، حديث 7، با كمى اختلاف.

(9)- وسائل الشيعه: 5/ 198، باب 3، حديث 6321؛ روضة الواعظين: 2/ 337.

(10)- بحار الأنوار: 75/ 240، باب 23، حديث 108؛ تحف العقول: 358.

(11)- يوسف (12): 86.

(12)- بحار الأنوار: 69/ 326، باب 119، حديث 5؛ الخصال: 2/ 624، حديث 10.

(13)- بحار الأنوار: 75/ 247، باب 23، حديث 108؛ تحف العقول: 364.

(14)- انبياء (21): 87- 88.

(15)- اسراء (17): 11.

(16)- مصباح الشريعة: 132، باب 62؛ بحار الأنوار: 90/ 322، باب 17، حديث 36.

(17)- غرر الحكم: 143، حديث 2555.

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

دست خدا ازسعید سلیمان پور ارومی
دفاع خونین یا نهضت حسین (علیه السلام) ؟!
حضور امام حسین(ع) بر بالین شیعیان هنگام مرگ و عالم ...
حارث بن نبهان
شب بود و من به مطبخ آن خانه آمدم
داستان دعای مشلول
همه ما بی‌دلیل به وجود آمده‌ایم!
تاریخ انقضای مهلت ها !
ام البنین (سلام الله عليها) مادر مهتاب
خوشا از دل نم اشکی فشاندن از قیصر امین پور

بیشترین بازدید این مجموعه

سفارش خدا به پیامبران
وفات حضرت ام کلثوم (س)
توحید نظری و توحید عملی
هفت نمونه‌ از احیای مردگان در کلام قرآن
مال حلال و حرام در قرآن و روايات‏
قابل توجه زنان آزاردهنده به همسر
آثار ایمان به خدا در زندگی
سوره ای از قران جهت عشق و محبت
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^