منابع مقاله:
کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد هفتم
نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان
در مكانت و منزلت دعا و مقامات آن آيات قرآنى را لسان مبين است و رواياتى در اسرار و آداب دعا از پيشوايان دين است كه مشايخ علم را برانگيختند و بر آن داشته اند تا در دعا كتابها نوشته اند و صحيفه ها گردآورده اند و در پيرامون آن با تنويع موضوعات عديده بحث ها پيش كشيده اند و درهايى از رحمت به سوى نفوس مستعده گشوده اند و به نام هاى دل نشين و طرب انگيز و جان فزا از قبيل: مفتاح الفلاح، عدّةالدّاعى، منهاج العارفين و منهاج النّجاح و نظاير آنها ناميده اند، تا از اين اسامى عطرآگين نيز مشام ارواح را معطر سازند و قلوب را به رياض قدس سوق دهند و نفوس را به مجالس انس كشانند.
ادعيه مأثوره هر يك مقامى از مقامات انشائى و علمى ائمه دين است.
لطايف شوقى و عرفانى و مقامات ذوقى و شهودى كه در ادعيه نهفته اند و ازمستفاد مى شوند، در روايات وجود ندارند و ديده نمى شوند؛ زيرا در روايات مخاطب مردمند و به فراخور عقل و فهم و ادراك و معرفت آنان، با آنان تكلم مى كردند و سخن مى گفتند نه به كنه عقل خودشان.
امام صادق عليه السلام فرمود:
ما كَلَّمَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله الْعِبادَ بِكُنْهِ عَقْلِهِ قَطُّ. «1»
رسول خدا هرگز با حقيقت عقلش با مردم سخن نگفت!!
اما در ادعيه و مناجات ها، با جمال و جلال و حسن مطلق و محبوب و معشوق حقيقى به راز و نياز بودند، لذا آنچه در نهانخانه سرّ و نگارخانه عشق و بيت المعمور ادب داشتند به زبان آوردند و به كنه عقل خودشان مناجات و دعا داشتند.
عارفان عاشق عقيده دارند بعد از تلاوت قرآن مجيد، عبادتى كه بر زبان جارى مى شود همچون دعا نيست. «2» دعا ياد خدا با دل و جان و گفتگوى عاشق با معشوق به توسط زبان است.
دعا اظهار حاجت و نيازمندى از جانب فقير، به محضر ربّ غنى و خداوند كريم است.
خداوند متعال در آيات زيادى فرموده است: خدا را ياد كنيد تا خداوند مهربان شما را ياد كند:
فَاذْكُرُونى أَذْكُرْكُمْ» «3»
پس مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم.
و نيز خداوند كريم را زياد ياد كنيد:
يا أيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللّهَ ذِكْراً كَثيراً» «4»
اى اهل ايمان! خدا را بسيار ياد كنيد.
قرآن مجيد از آنان كه خدا را زياد ياد نمى كنند مذمّت فرموده و از آنان به عنوان منافق ياد فرموده است:
وَلايَذْكُرُونَ اللّهَ إلّاقَليلًا» «5»
و خدا را جز اندكى به ياد نمى آورند.
سُئِلَ صلى الله عليه و آله: أَىُّ الْأَعْمالِ أفْضَلُ؟ فَقالَ: أنْ تَمُوتَ وَ لِسانُكَ رَطْبٌ بِذِكْرِ اللّهِ. «6»
از رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيدند: كدام عمل برتر از همه اعمال است؟ حضرت فرمودند: بميرى در حالى كه زبانت به ذكر خدا مترنّم باشد.
رسول خدا صلى الله عليه و آله از حضرت حق روايت مى فرمايد:
إذا ذَكَرَنى عَبْدى فى نَفْسِهِ ذَكَرْتُهُ فى نَفْسى، وَ إذا ذَكَرَنى فى مَلَأ ذَكَرْتُهُ فِى مَلَأ خَيْرٍ مِنْ مَلَأهِ، وَ إذا تَقَرَّبَ مِنّى شِبْراً تَقَرَّبْتُ مِنْهُ ذِراعاً، وَ إذا تَقَرَّبَ مِنّى ذِراعاً تَقَرَّبْتُ مِنْهُ باعاً، وَ إذا مَشى إلَىَّ هَرْوَلْتُ إلَيْهِ. «7»
چون بنده ام در درونش از من ياد كند، در كنه وجودم از او ياد كنم و هرگاه در
آشكار از من ياد كند، در آشكارى بهتر از آشكار او از وى ياد كنم و هرگاه يك وجب به سويم بيايد، به اندازه يك ذراع به او نزديك مى شوم و چون ذراعى به من نزديك شد به اندازه يك باع به او نزديك مى گردم و چون قدمى به سويم بيايد، هروله كنان به سويش مى روم.
و نيز رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
ذاكِرُ اللّهِ فِى الْغافِلينَ كَالْحَىِّ بَيْنَ الْأمْواتِ. «8»
آن كه در بين مردم غافل، از خدا ياد مى كند؛ مانند زنده بين مردگان است.
و نيز آن حضرت فرمود:
ما مِنْ قَوْمٍ اجْتَمَعُوا يَذْكُرُونَ اللّهَ عَزَّوَجلَّ لايُريدُونَ بِذلِكَ إلّاوَجْهَهُ إلّا ناداهُمْ مُنادٍ مِنَ السَّماءِ قُومُوا مَغْفُوراً لَكُمْ، قَدْ بُدِّلَتْ سَيِّئاتُكُمْ حَسَناتٍ. «9»
جمعيّتى به ياد خدا خالصانه جمع نمى شود مگر اين كه ندادهنده اى از عالم بالا ندا مى دهد، برخيزيد در حالى كه غفران خدا شما را شامل شده است و به حقيقت كه بدى هاى شما به حسنات تبديل شد.
دعاى حضرت على عليه السلام
از امير المؤمنين عليه السلام روايت شده است:
يا نُورى فى كُلِّ ظُلْمَةٍ، وَ يا انْسى فى كُلِّ وَحْشَةٍ، وَ يا رَجائى فى كُلِّ كُرْبَةٍ، وَ يا ثِقَتى فى كُلِّ شِدَّةٍ، وَ يا دَليلى فِى الضَّلالَةِ، أنْتَ دَليلى إذَا انْقَطَعَتْ دَلالَةُ الْأدِلّاءِ، فَإنَّ دَلالَتَكَ لاتَنْقَطِعُ، وَلايَضِلُّ مَنْ هَدَيْتَ، أَنْعَمْتَ عَلَىَّ فَأسْبَغْتَ، وَرَزَقْتَنى فَوَفَّرْتَ، وَ غَذَّيْتَنى فَأحْسَنْتَ غِذائى، وَ أعْطَيْتَنى فَأجْزَلْتَ بِلَا اسْتِحْقاقٍ لِذلِكَ بِفِعْلٍ مِنّى وَلكِنِ ابْتِداءً مِنْكَ لِكَرَمِكَ وَ جُودِكَ. «10»
اى روشنائى من در هر ظلمت، اى انيس من در هر وحشت، اى اميد من در هر غصه و ناراحتى، اى تكيه گاه من در هر شدّت و بلا، اى چراغ راه من در گمراهى، تو دليل و راهنماى منى، به وقتى كه دلالت دليلان قطع شود، به حقيقت كه دلالت تو قطع نمى گردد و آن را كه هدايت كردى گمراه نمى شود، بر من نعمت عنايت كردى پس آن را كامل فرمودى و به من روزى عنايت كردى و آن را بر من پرنمودى و غذايم دادى پس تغذيه ام را نيكو قرار دادى و بدون استحقاق به من عطا كردى و اين عطاى تو بر من به خاطر جود و كرمت ابتداء شد.
دعاى امام باقر عليه السلام
حضرت باقر عليه السلام فرمود:
اللّهُمَّ إنّى أسْئَلُكَ مِنْ كُلِّ خَيْرٍ أحاطَ بِهِ عِلْمُكَ، وَ أعُوذُ بِكَ مِنْ كُلِّ سُوءٍ أحاطَ بِهِ عِلْمُكَ، اللّهُمَّ إنّى أسْئَلُكَ عافِيَتَكَ فى امُورى كُلِّها، وَ أعُوذُ بِكَ مِنْ خِزْىِ الدُّنْيا وَ عَذابِ الْآخِرَةِ. «11»
بار پروردگارا! از تو درخواست مى كنم از هر خيرى كه دانشت به آن احاطه دارد و پناه مى برم به تو از هر سوء و شرى كه علمت نسبت به آن فراگير است.
خداوندا! عافيت تو را در همه امورم از تو تقاضامندم و از ذلّت در دنيا و عذاب آخرت به تو پناه مى برم.
دعاى پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله
رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
جبرئيل دعائى از عالم ملكوت آورد و با خوشحالى و بشارت آن را نازل كرد و به من گفت: خداوند مرا با هديه اى نزد تو فرستاد، گفتم: آن هديه چيست؟ گفت:
جملاتى از گنج هاى عرش كه تو را به آن سرفراز فرموده، گفتم: چيست؟
اين دعا را بر من خواند:
يا مَنْ أظْهَرَ الْجَميلَ، وَ سَتَرَ الْقَبيحَ، يا مَنْ لَمْ يُؤاخِذْ بِالْجَريرَةِ وَ لَمْ يَهْتِكِ السَّتْرَ، يا عَظيمَ الْعَفْوِ، يا حَسَنَ التَّجاوُزِ، يا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ، يا باسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ، يا صاحِبَ كُلِّ نَجْوى ، وَ مُنْتَهى كُلِّ شَكْوى ، يا كَريمَ الصَّفْحِ، يا عَظيمَ الْمَنِّ، يا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقاقِها، يا رَبَّنا وَيا سَيِّدَنا وَ يا مَوْلانا وَ يا غايَةَ رَغْبَتِنْا، أسْئَلُكَ يا اللّهُ ألّا تُشَوِّهَ خَلْقى بِالنّارِ. «12»
اى خدايى كه خوبى هاى بندگان را آشكار مى كنى، اى بزرگوارى كه بدى را پنهان نمايى، اى آن كه به گناه مؤاخذه نمى نمايى، اى مهربان آقايى كه پرده درى ندارى، اى صاحب گذشت بزرگ، اى درگذرنده نيكو، اى داراى مغفرت وسيع، اى وجود مباركى كه دو دست قدرتت به رحمت باز است، اى آن كه در كنار هر گفتار پنهانى، اى آن كه عاقبت تمام شكاياتى، اى آن كه با بزرگوارى از بنده ات گذشت دارى، اى كه احسان و نعمتت، عظيم است، اى ابتدا كننده نعمت بدون اين كه نعمت گيرنده مستحق باشد، اى مالك ما، اى آقاى ما، اى مولاى ما، اى نهايت رغبت و خواست ما، از تو مى خواهم كه زيبايى آفرينشم را به آتش جهنّم زشت نكنى.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَفَقِّهْنى فِى الدِّينِ، وَ حَبِّبْنِى إلَى الْمُسْلِمينَ، وَ اجْعَلْ لى لِسانَ صِدْقِ فِى الْآخِرينَ، وَ ارْزُقْنى هَيْبَةَ الْمُتَّقينَ، يا اللّهُ يا اللّهُ يا اللّهُ أسْئَلُكَ بِحَقِّ مَنْ حَقُّهُ عَلَيْكَ عَظيمٌ أنْ تُصَلِّى عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أنْ تَسْتَعْمِلَنِى بِما عَرَّفْتَنى مِنْ حَقِّكَ، وَ أنْ تَبْسُطَ عَلَىَّ ما قَدَّرْتَ مِنْ رِزْقِكَ. «13»
الهى! بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا دين شناس كن و وجودم را محبوب مسلمانان فرما و نام و يادم را در زبان آيندگان نيكو قرار ده، هيبت اهل تقوا را نصيبم كن، اى اللَّه، اى اللَّه، اى اللَّه، به حق آن كه حقش بر تو بزرگ است بر محمد و آلش درود فرست و مرا در اجراى حقوقى كه از خود بر من دارى بكارگير و روزى مقدرم را بر من گشايش ده.
اللّهُمَّ إنّى أَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الْمَخْزُونِ الْمَكْنُونِ الطّاهِرِ الْطُّهْرِ الْمُبارَكِ و أسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظيمِ وَ سُلْطانِكَ الْقَديمِ، يا واهِبَ الْعَطايا، وَ يا مُطْلِقَ الْأُسارى ، وَيا فَكّاكَ الرِّقابِ مِنَ النّارِ، أسْئَلُكَ انْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّد وَ أنْ تُعْتِقَ رَقَبَتى مِنَ النّارِ وَ أخْرِجْنِى مِنَ الدُّنْيا سالِماً، وَ أَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ آمِناً، وَ أنْ تَجْعَلَ دُعائى أوَّلَهُ فَلاحاً وَ أوْسَطَهُ نَجاحاً، وَ آخِرَهُ صَلاحاً إنَكَ أنْتَ الْعَلّامُ الْغُيُوبِ. «14»
الهى! از تو مى خواهم به نام مخزون مكنون طاهر پاك مباركت و مى خواهم به نام عظيم و سلطان قديمت، اى بخشنده عطايا و آزاد كننده اسيران و رها كننده انسان ها از عذاب، مى خواهم كه بر محمد و آلش درود فرستى و مرا از عذابت نجات دهى و از دنيا به آخرت به سلامتم انتقال دهى و در كمال ايمنى به بهشتم وارد نمايى و اول دعايم را رستگارى و وسطش را پيروزى و آخرش را صلاح قرار دهى، به حقيقت كه تو بر اعماق پنهانى ها آگاه و دانايى.
اللّهُمَّ إنْ عَظُمَتْ ذُنُوبِى فَأنْتَ أعْظَمُ، وَ إنْ كَبُرَ تَفْريطى فَأنْتَ أكْبَرُ، وَ إنْ دامَ بُخْلى فَأنْتَ أجْوَدُ، اللّهُمَّ اغْفِرْلى عَظيمَ ذُنُوبى بِعَظيمِ عَفْوِكَ، وَ كَبيرَ تَفْريطى بِظاهِرِ كَرَمِكَ، وَ اقْمَعْ بُخْلى بِفَضْلِ جُودِكَ، اللّهُمَّ ما بِنا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْكَ لا الهَ إلّاأنْتَ أسْتَغْفِرُكَ وَأتُوبُ إلَيْكَ. «15»
الهى اگر گناهم بزرگ است، تو بزرگترى و اگر كم گذاشتنم از عبادت، كبير است تو اكبرى و اگر بخلم پردوام است تو جوادترى، الهى به بزرگى عفوت گناه بزرگم را بيامرز و به كرمت تفريط كبيرم را ببخش و به فضل جودت مرا از بخل بازدار، الهى آنچه نعمت در اختيار ماست از توست، معبودى جز تو نيست: از تو طلب مغفرت مى كنم و به تو باز مى گردم.
اللّهُمَّ إنّى أسْئَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أسْئَلُكَ أنْ تَجْعَلَ النُّورَ فى بَصَرِى، وَ الْبَصيرَةَ فى دينى، وَ الْيَقينَ فى قَلْبى، وَ الْإخْلاصَ فى عَمَلى، وَ السَّلامَةَ فى نَفْسى، وَ السِّعَةَ فى رِزْقى، وَ الشُّكْرَ لَكَ أَبَداً ما أبْقَيْتَنى. «16»
الهى! تو را مى خوانم به حق محمد و آل محمد، اين كه بر محمد و آلش درود فرستى و از تو مى خواهم كه چشمم را از نور لطفت قرار دهى و قلبم را در دينت بصيرت بخشى و دلم را خانه يقين گردانى و در عملم اخلاص قرار دهى و سلامت در نفس نصيبم فرمائى و روزيم را گشايش دهى و تا هستم مرا توفيق شكر دهى.
مولوى چه زيبا سروده است:
منگر به هر گدايى كه تو خاص از آن مايى |
مفروش خويش ارزان كه تو بس گران بهايى |
|
به عصا شكاف دريا كه تو موسى زمانى |
بدران قباى مه را كه ز نور مصطفايى |
|
بشكن سبوى خوبان كه تو يوسف جمالى |
چو مسيح دم روان كن كه تو نيز از آن هوايى |
|
به صف اندر آى تنها كه سفنديار وقتى |
در خيبر است بر كن كه علىّ مرتضايى |
|
بستان ز ديو خاتم كه تويى بجان سليمان |
بشكن سپاه اختر كه تو آفتاب رايى |
|
چو خليل رو در آتش كه تو خالصى و دلخوش |
چو خضر خور آب حيوان كه تو جوهر بقايى |
|
(مولوى)
[ «11» تَمَدَّحْتَ بِالْغَنَآءِ عَنْ خَلْقِكَ وَ أَنْتَ أَهْلُ الْغِنَى عَنْهُمْ «12» وَ نَسَبْتَهُمْ إِلَى الْفَقْرِ وَ هُمْ أَهْلُ الْفَقْرِ إِلَيْكَ «13» فَمَنْ حَاوَلَ سَدَّ خَلَّتِهِ مِنْ عِنْدِكَ وَ رَامَ صَرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِكَ فَقَدْ طَلَبَ حَاجَتَهُ فِي مَظَانِّهَا وَ أَتَى طَلِبَتَهُ مِنْ وَجْهِهَا «14» وَ مَنْ تَوَجَّهَ بِحَاجَتِهِ إِلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ أَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِهَا دُونَكَ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمَانِ وَ اسْتَحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَوْتَ الْإِحْسَانِ ]
وجودت را به بى نيازى از همه آفريده ها ستوده اى، و حضرتت به بى نيازى از آنها شايسته است. آفريده ها را به نيازمندى نسبت داده اى، و آنان هم بى چون و چرا نيازمند به تو هستند. پس كسى كه ترميم خلأ و شكاف زندگيش را از تو بخواهد، و تغيير تهيدستى و فقرش را از تو درخواست كند، محقّقاً حاجتش را از جايگاه اصلى اش خواسته و به دنبال مطلبش، از راه صحيح و درستش آمده، و كسى كه براى حاجتش به يكى از آفريده هاى تو رو كند، يا او را به جاى تو وسيله رسيدن به نيازش قرار دهد، محقّقاً خود را در معرض محروميت قرار داده، و سزاوار از دست رفتن احسان تو گشته است.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- الكافى: 8/ 268، حديث 394؛ الأمالى، شيخ صدوق: 419، ذيل حديث 6.
(2)- المحجة البيضاء: 2/ 265؛ الكافى: 1/ 23، حديث 15؛ بحار الأنوار: 1/ 85، باب 1، حديث 7.
(3)- بقره (2): 152.
(4)- احزاب (33): 41.
(5)- نساء (4): 142.
(6)- مستدرك الوسائل: 5/ 286، باب 1، حديث 5872؛ جامع الأخبار: 181؛ المحجة البيضاء: 2/ 267.
(7)- شرح نهج البلاغه: 10/ 154، ذكر الخوف و ماورد فيه من الآثار؛ المحجة البيضاء: 2/ 267.
(8)- المحجة البيضاء: 2/ 267.
(9)- المحجة البيضاء: 2/ 270؛ كنز العمال: 1/ 438، حديث 1889؛ مسند احمد بن حنبل: 3/ 142.
(10)- الكافى: 2/ 595، حديث 35؛ بحار الأنوار: 88/ 202، باب 2، ذيل حديث 5.
(11)- الكافى: 2/ 578، حديث 3؛ تهذيب الاحكام: 2/ 108، باب 8، حديث 175؛ المحجة البيضاء: 2/ 328.
(12)- المحجة البيضاء: 2/ 329- 330؛ بحار الأنوار: 92/ 198، باب 106، حديث 32؛ عدّة الدّاعى: 337.
(13)- المصباح، كفعمى: 23؛ مصباح المتهجّد: 55، با كمى اختلاف؛ بحار الأنوار: 83/ 46، باب 38، حديث 54.
(14)- المصباح، كفعمى: 23- 24؛ مصباح المتهجّد: 57.
(15)- المصباح، كفعمى: 33؛ مصباح المتهجّد: 63.
(16)- مستدرك الوسائل: 5/ 99، باب 26، حديث 5433؛ المصباح، كفعمى: 39.
منبع : پایگاه عرفان