منابع مقاله:
کتاب : تفسير حكيم جلد هشتم
نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان
اى اهل ايمان در حال مستى به نماز نزديك نشويد تا زمانى كه مستى شما برطرف شود و از روى هوشيارى بدانيد كه در حال نماز چه مى گوئيد، و در حال جنابت هم به نماز نزديك نشويد تا غسل كنيد مگر در حال سفر كه در صورت نيافتن آب با تيمم نماز بخوانيد و اگر بيمار باشيد يا در سفر هستيد، يا يكى از شما از قضاى حاجت آمده يا با زنان آميزش كرده ايد و آبى براى وضو و غسل نيافتيد به خاكى پاك روى آوريد و بخشى از صورت و دست هايتان را با آن مسح كنيد، يقيناً خداوند همواره چشم پوش و بسيار آمرزنده است.
حكم مست نسبت به نماز
در آيه 219 سوره مباركه بقره به تفصيل درباره مشروبات الكلى و مسكرات و قمار بحث شد، در اين بخش از آيه خداوند مهربان به وضع مست نسبت به نماز اشاره مى كند، و مى فرمايد در حال مستى به نماز نزديك نشويد، نماز و حتى مسجد كه محل نماز است حريم حضرت حق، و عرصه معنوى و ملكوتى است، و كسى كه حرمت حكم تكليفى را حفظ ننموده، و خود را به حرام آلوده كرده، و خون و گوشت و قلب و مغز را به چنين نجاستى نجس نموده، حق ورود به عرصه عرشى نماز و مسجد را كه جاى عبادت براى حضرت مولاست ندارد.
نمازگزار بايد از حرام تهى باشد، از طهارت معنوى نصيب داشته باشد، در نماز نيت خالص و توجه به مفاهيم سوره حمد و سوره توحيد و ذكر ركوع و سجود و تشهد بياورد و بفهمد كه در برابر چه كسى ايستاده و چه سفرى را به سوى چه مقصدى شروع كرده است؟ و توجه داشته باشد كه فلسفه و حكمت نماز پاك شدن از فحشا و منكرات است، و نماز حقيقى بازدارنده از هر زشتى و بدى و حافظ انسان از سيئات روحى و اخلاقى است، و مستى حايل و سدّى و حجاب و مانعى در برابر تحقق همه اين واقعيات است، و اتفاقاً سكر و سكارى به معناى سدّ و حجاب است، و مستى ميان عقل و انسان مانع مى شود و در نظام فكرى و عقلى و روحى اختلال ايجاد مى كند و نمى گذارد انسان در محضر حضرت دوست حاضر شود، و با او عاقلانه و عاشقانه مناجات كند، و علاوه بر اصل مستى چه بسا كه مستى نظم و ترتيب سوره حمد و توحيد و بقيه اذكار نماز را به هم بزند و از اين طريق نيز مانع از تحقق نماز به معناى واقعى گردد.
نماز اعلام تسليم همه وجود به خداوند، و گردن نهادن به حكم او، و قرار گرفتن در محضر مبارك حضرت حق و نمايشى معنوى از ادب عبد در برابر مولا و حركت به سوى لقاء و قرب است، و مست در عين ورود به نماز از همه اين فيوضات محروم است و چه بهتر كه در حال مستى خود را به زحمت نيندازد و به كارى باطل و بيهوده وارد نشود.
به اين نكته بايد توجه داشت كه مستى نه فقط محصول تلخ مسكرات است، بلكه مستى به فرمود اميرمؤمنان (ع) چند نوع است و بر هر عاقلى واجب و لازم است از هر نوع مستى بپرهيزد:
«ينبغى للعاقل ان يحترس من سكر المال، و سكر القدرة، و سكرالعلم، و سكر المدح، و سكر الشّباب فان لكل ذلك رياحاً خبيثة تسلب العقل و تستخّف الوقار.» «1»
شايسته است انسان عاقل از مستى ثروت، و مستى قدرت و مستى علم و دانش، و مستى ستايش و مدح و مستى جوانى بپرهيزد، زيرا هر كدام از اين مستى ها بادى پليد دارد كه عقل را مى ربايد و وقار را از ميان بر مى دارد.
هريك از اين مستى ها به تناسب خودش بين انسان و عقل حاحب و سد مى شود، و در نظام فكرى و روحى اختلال ايجاد مى كند و نمى گذارد آن چنان كه بايد انسان وارد حريم ملكوتى نماز شود، و آن نمازى كه شارع مقدس از انسان خواسته اقامه كند، و شرايط آن را به جاى آورد و عملى مقبول و قابل پذيرش به پيشگاه حق عرضه بدارد.
انسانى كه همه وجودش غرق ثروت خواهى است و شب و روزش مشغول تكاثر است، و اتصالى به قناعت ندارد، چنانچه اهل نماز باشد آيا با مستى نسبت به مال قدرت دارد نمازى كه خداوند با شرايط لازم از او خواسته به جاى آورد؟!
كسى كه بر تخت قدرت به هر نسبتى تكيه زده، و قلب و فكر و جانش مسحور آن است، و براى حفظ آن با همه وجود مى كوشد و در همه دقايق شب و روز نسبت به آن دغدغه دارد و آنى از آفات راحت نيست مى تواند مانند اهل نماز، اهل نماز باشد؟!
آن كه مغرور به علم است و در برابر توده مردم دچار خود تورّمى و كبر و غرور است و در نهايت دچار حجاب اكبر است كجا مى تواند نمازى با خلوص نيت، و توجه به حقايق آن، از خود ظهور دهد؟!
كسى كه به خاطر انجام بعضى از امور مثبت، و حتى براى كار انجام نداده، هر لحظه متوقع ستايش مردم و مدح گوئى آنان نسبت به خود است، و اگر از او ستايشى نشود به شدت ناراحت و اندوهگين است، مى تواند نمازى در خور مقام دوست ارائه دهد؟ اگر هم ارائه دهد با آغشته بودن به حال شيطانى ريا انجام مى دهد تا بخاطر نمازش مورد مدح و ثنا قرار گيرد و نهايتاً عملى باطل و غير قابل قبول انجام مى دهد.
جوانى كه غرق هيجانات شهوت است، و دچار زياده خواهى است و به اندام و زيبائى اش مى نازد و در مستى و سكر جوانى است كجا مى تواند وارد حريم نمازى كه مولا از او خواسته گردد و نمازى برابر با خواسته شارع اقامه كند؟!
ميبدى مى گويد: سكر مستى است و مستى بر تفاوت است و مستان مختلف اند يكى از شراب خمر مست است، يكى از شراب غفلت يكى از حبّ دنيا يكى از رعونت نفس و خويشتن دوستى، و اين از همه صعب تر است، كه خويشتن دوستى گبر مسلكى است، و تخم بيگانگى و پرده بيدولتى و اصل و ريشه همه تاريكى.
او كه از خمر مست است و در آن ترسان و از بيم عقوبت لرزان، غايت كار او حرقت است در آتش عقوبت گرش نيامرزد، و باشد كه خود بيامرزد كه فرموده است: إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً.
اما آن كسى كه مستى او از نخوت نفس است و كبر و خويشتن پرستى، كار او بر خطر است و مايه وى زيان و عمل وى بر وى تاوان، در خطر استدراج و مكر و بيم فرقت جاودان. «2» در پاره اى از روايات آمده كه منظور از سكر حالت خواب يا كسالت، يا چرت، يا خواب برخاسته از سنگينى معده بر اثر پرخورى است، در اين حالات نبايد قيام به نماز كرد، زيرا در اين حالات نماز به آن صورت كه شارع از انسان طلبيده نماز با نيت، با توجه، با حال، اثر گذار، تحقق پيدا نمى كند.
عياشى از زرارة از حضرت باقر (ع) روايت مى كند كه آن حضرت فرمود:
«لاتقم الى الصلاة متكاسلًا ولامتناعسا ولامتثاقلا فانها من خلال النفاق فان الله نهى المؤمنين ان يقوموا الى الصلاة و هم سكارى يعنى من النوم:» «3»
در حال كسالت، چرت، سنگينى خوابآور براى نماز برنخيز زيرا چنين نمازى از خصلت هاى منافقانه است زيرا خداوند اهل ايمان را از اين كه در حال مستى به نماز روى آورند نهى كرده، و سكارى به معنى خواب است.
داستانى از مشروب خوارى عمر به روايت اهل سنت
زمخشرى كه از علماى معروف اهل سنت است در كتاب مشهورش ربيع الابرار، ج 4، ص 51 نقل مى كند: خداوند در حرمت خمر سه آيه نازل كرد: آيه 219 سوره بقره: يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ، ولى مسلمانان در برابر آيات تحريم خمر دو دسته بودند، گروهى مى خوردند و گروهى از خوردنش اجتناب كردند، تا يكى از گروه خورنده مشروب خورد و وارد نماز شد و هذيان گوئى كرد، پس آيه 43 سوره نساء نازل گشت: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى ... پس از نزول اين آيه عده اى از مسلمانان مى خوردند، يكى از آنان كه خمر و مادّه مست آور خورد عمر بود، در حال مستى استخوان چانه شترى را گرفت، و سر عبدالرحمن بن عوف را به شدت شكست، سپس روى زمين نشست و با اشعار دشمن اسلام و پيامبر اسود بن يعفُر بر كشتگان بدر مشغول نوحه و گريه و عزادارى شد، چون خبر به پيامبر رسيد خشمگين به سوى عمر آمد در حالى كه رداى او را به عنوان اعتراض مى كشيد، و آنچه در دست داشت بالا برد تا اين مشروب خوار جسور را بزند، ولى عمر گفت: از غضب خدا و رسولش به خدا پناه مى برم، پس خداوند آيه نود و يك سوره مائده را كه ابتدايش إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ و پايانش فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ است نازل فرمود، چون عمر جمله آخر آيه را كه خداوند مى فرمايد آيا دست از خوردن شراب بر مى داريد شنيد گفت: دست بر داشتيم.
عمر يكى از بزرگان اهل سنت است و كسى است كه نزد آنان بسيار بسيار معتبر است، ولى با اين همه حال و با توجه به زندگى ايام شرك و كفرش، و زندگى پس از اسلام آوردنش كه به نقل خودشان به حرمت مشروب خوارى احترامى نمى گذاشت، و موارد بسيارى از فلتات و اشتباهات او را روايت كرده اند او را مقتدا و امام واجب الاطاعة ميدانند، به راستى بايد از پيروى هواى نفس با همه وجود به حضرت حق پناه برد.
از رسول خدا روايت شده:
«احذرو كل مسكر فان كل مسكرحرام:» «4»
از هر نوع مستى آور دورى كنيد، زيرا هر مست كننده اى حرام است.
و نيز از آن حضرت روايت شده:
«كل شراب مسكر فهو حرام:» «5»
هر نوع نوشيدنى مست كننده حرام است.
از حضرت باقر (ع) روايت شده:
«ما اسكر كثيره فقليله حرام» «6»
آنچه زيادش مستى آورد، اندك آن نيز حرام است.
از اميرمؤمنان روايت است:
«السكر اربع سكرات: سكرالشراب و سكر المال و سكر النوم و سكر الملك:» «7»
مستى چهار گونه است: مستى شراب، مستى مال و ثروت، مستى خواب، مستى حكومت.
و نيز آن حضرت فرمود:
«فافق ايها السامع من سكرتك و استيقظ من غفلتك و اختصر من عجلتك وانعم الفكر فيما جاءك على لسان النبى الامى مما لابد منه ولاميحص عنه:» «8»
اى شنونده از مستى ات بهوش آى و از خواب غفلتت بيدار شو و از عجله و شتاب بكاه و نسبت به آنچه به زبان پيامبرت به تو اعلام شده و چاره اى از آن نيست به دقت انديشه كن.
حكم جنب نسبت به نماز و مسجد
از صريح آيه شريفه استفاده مى شود كه نماز جنب باطل است، بنابراين جنب تا بر جنابت است نبايد به اقامه نماز برخيزد، زيرا نماز پاكى ظاهر و باطن مى طلبد و آز آنجا كه جنب همه بدن او آلوده است حق ورود به حريم ملكوتى نماز را ندارد.
غسل در اشك زنم كاهل طريقت گويند
پاك شو اول و پس ديده برآن پاك انداز
و اگر مقصود از صلاة در آيه شريفه با استفاده از جمله عابرى سبيل مساجد باشد ورود جنب به مسجد حرام است مگر اينكه از درى وارد شود و از در ديگر بدون توقف در مسجد خارج شود.
حمران اين مسئله را اينگونه بيان مى كند:
«سألته عن الجنب يجلس فى المسجد؟ قال لا ولكن يمرّبه الاالمسجد الحرام و مسجدالمدينه:» «9»
از حضرت صادق (ع) پرسيدم، آيا جنب مى تواند در مسجد بنشيند؟ حضرت فرمود نه، اما مى تواند از آن عبور كند مگر مسجد الحرام و مسجد پيامبر در مدينه.
جنب با غسل كردن يعنى شستن همه بدن به ترتيبى كه در فقه مقرر شده مثل «هذا فاشتريت و توضأت و ما يشترى بذلك مال كثير:» «10»
صفوان مى گويد از حضرت رضا (ع) درباره مردى كه نيازمند به وضو براى نماز واجب است پرسيدم كه اين مرد با جستجوئى كه كرده آب نيافته، ناگهان به مقدارى كه وضو بگيرد آب مى يابد، ولى براى بدست آوردن آن آب صد درهم يا هزار درهم بايد بپردازد، و قدرت بر پرداختن هم دارد، آيا آب را به اين قيمت بخرد و وضو بگيرد يا تيمم كند؟! حضرت فرمودند: تيمم جايز نيست، بلكه بايد آب را به قيمتى كه قدرت دارد بخرد خود من به چنين مسئله اى برخورد كردم، آب خريدم و وضو گرفتم، مالى كه با آن آب خريده مى شود در پيشگاه خدا مال فراوانى به حساب مى آيد.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- غررالحكم، 10948.
(2)- كشف الاسرار، ج 2، ص 531.
(3)- تفسير عياشى، ج 1، ص 242.
(4)- كنزالعمال، 13139.
(5)- كنزالعمال، 13764.
(6)- بحار، ج 79، ص 131.
(7)- بحار، ج 10، ص 114.
(8)- نهج البلاغه، خطبه 153.
(9)- تهذيب، ج 6، ص 15.
(10)- تهذيب، ج 1، ص 406.
منبع : پایگاه عرفان