ابن زیاد،سر مقدّس امام را به خولي داد تادرمنزلش نگه دارد.
زن خولي مي گوید:وقتي شوهرم سر مبارك امام را در گوشه اي گذاشت وبه خواب رفت ،شنیدم سر حضرت تا طلوع فجر،قرآن مي خواند وآخرین آیه این بود:وسیعلم الذّین ظلموا اَيّ منقلب ینقلبون «شعرا227» بزودی ظالمین خواهنددانست ،به كدام جاي بازگشتي ،برمي گردند.
بعد از طرف سرمقدّس ، صدایي چون رعد شنیدم وفهمیدم صداي تسبیح ملائكه است.{ دركربلا چه گذشت ؟{
امام سجّاد(ع) درباره اسارت اهل بیت(ع)فرمود:در راه شام ،مرابر شتري لاغر وبرهنه سوار كردند وسر حسین (ع) را بالاي ني زدند وزنان در پشت سر من ،بر استران بي زین ،سوار بودند.ونگهبانان از پشت سرواطراف ، با نیزه هاي كشیده ،مواظب بودندواگر چشم یكي از ما از اشگ پر مي شد،سرش را با نیزه مي كوفتند.{ دركربلا چه گذشت ؟{
نویسنده : محمد تقي صرفي