در كتاب لئالى الاخبار از حضرت صادق (ع) روايت شده كه ملاحظه اعمال بندگان حق را مينمود تا عابدترين آنان را بشناسد.
گذر آن حضرت بر شخصى افتاد كه به نظر ميرسيد اعبد عابدان است، شب را به ميهمانى نزد او ماند، در آن مكان درختى بود كه عابد آن را حركت داد دو دانه انار از آن به زمين افتاد، عابد بر حضرت موسى گفت:
حداد گفت: من اگر همه اوقات مشغول به عبادت باشم حق صاحب سرمايه و كارى كه مردم به من مراجعه ميكنند ضايع ميشود، روى اين حساب به كسب و كار مشغولم و زبانم به ذكر حق گوياست كه ميان حقوق جمع كرده باشم ....
سپس موسى به محل خود بازگشت و از حضرت حق پرسيد خداوندا اين آهنگر به چه واسطه و از طريق چه امرى به اين مقام و منزلت رسيده است؟ خطاب شد:
«انه يصبر على بلائى، و يرضى بقضائى ويشكر على نعمائى»
او در ابتلائاتى كه از من به جانب او ميرسد اهل صبر و استقامت است، و به قضا و حكم من راضى است، و پيوسته شاكر نعمتهاى من است.
2- رجب و ذوالقعده و ذوالحجة و محرم نزد حضرت حق از حرمت خاصى برخوردار است كه جوامع پيش از بعثت و به خصوص جامعه جاهلى به حرمت و قداست آن چهار ماه واقف بودند، و در آن چهار ماه از هر نوع نزاع و جنگ و خون ريزى اجتناب ميكردند و صلح و سازش و آتش بس ميان آنان برقرار بود، اسلام وقتى طلوع كرد حرمت آن چهار ماه را پذيرفت و آن را امضا نمود، و مسلمانان را به پذيرش اين حقيقت ملزم كرد.
سبب نزول اين آيه شريفه اين بود كه گروهى از مسلمانان در ماه رجب به جمعى از كافران حمله بردند و آنان را كشتند يا به اسارت گرفتند، پس از اين واقعه آيه مزبور نازل شد و تحريم قتال را در ماههاى حرام كه در جاهليت قانونى محكم بود امضاء نمود، هر چند بيان اين حقيقت به زيان آن گروه از مسلمانان كه به كافران حمله كردند تمام شد.
3- جنگ در ماههاى حرام گناهى بس سنگين و بزرگ است ولى از نگاه قرآن جلوگيرى از راه خدا و كفر به حضرت او گناهى سنگينتر و بزرگتر از قتال و جنگيدن در ماههاى حرام است.
و نيز جلوگيرى از ورود زائران به مسجدالحرام و آواره ساختن ساكنان شهر مكه و بيرون راندن آنان از آن مكان مقدس گناهى بزرگتر و سنگينتر از جنگيدن در ماههاى حرام است.
4- دشمنان اگر توان جنگى بالائى داشته باشند بيعلاقه نيستند كه همواره با مؤمنان به جنگ و ستيز درآيند و اين نشانه آشتى ناپذيرى سردمداران كفر با اسلام و مسلمانان و كينه ريشه دار آنان با امت قرآن است.
5- جنگ مستمر دشمنان و دست اندازى دائم آنان به امور مسلمانان به اين هدف صورت ميگيرد تا مسلمانان از پايدارى و ثابت قدمى در دين خسته شوند و فرهنگ الهى را رها كرده به فرهنگ كافران و مشركان به پيوندند.
خداوند در اين زمينه به مؤمنان هشدار ميدهد كه اگر كسى از دين برگردد و در حال كفر بميرد همه اعمالش تباه و بياثر ميشود، و مرگ در حال كفر توبه ندارد.
منبع : پایگاه عرفان