خداوند، گويا چنين مقرّر فرمود كه اهانت كنندگان به آن حضرت و حرمت شكنان يا خود، ناگزير به تجليل و احترام او گردند و بر همدستان خود لعن و نفرين كنند و از شقاوت خود بيزارى جويند يا شرايطى پيش آورد كه بلافاصله ، طعم تلخ حرمت شكنى خويش را بچشند تا همواره بر صولت و عظمت و وقار او افزوده شود. براى نمونه :
1 - از جمله كسانى كه حرمت آن حضرت را شكست ، يكى آن عنصر پليدى بود كه روز عاشورا در اوج بى شرمى و گمراهى به او بشارت آتش داد كه بلافاصله به اراده خدا اسب او لغزيد و او در حالى كه واژگون شد، پايش در ركاب به دام افتاد و در غوغاى جنگ ، اسبش او را به اين سو و آن سو كشيد تا به گودال آتش پرتاب شد و اينگونه دردم كيفر حرمت شكنى اش را دريافت كرد.
2 - ديگرى ، جنايتكارى بود كه در روز عاشورا حرمت آن حضرت را انكار كرد و براى فريب ساده دلان فرياد كشيد كه : (اى حسين ! تو را چه به پيامبر؟)و شگفت آور است كه همان وقت به سرنوشت نفرت انگيزى دچار شد و در حالى كه براى رفع مشكل خود به كنارى رفته بود، مارى او را گزيد و همچنان به كثافت خود غلطيد تا به آتش دوزخ افكنده شد.
3 - و ديگرى تيره بختى بود كه فرياد كشيد(هان ! يا حسين ! به اين آب زلال و گوارا نظاره كن ، از آن نخواهى نوشيد تا تشنه بميرى.) اين اهانت بر او گران آمد و او را اين گونه نفرين كرد: (بار خدايا! او را در حال تشنگى نابود ساز.) كه در دم ، حالت دردناكى به او دست داد كه از شدّت عطش مى سوخت و پيوسته آب مى طلبيد تا آنجايى كه آنقدر آب نوشيد كه شكمش پاره شد و باز هم با همان عطش به دوزخ وارد شد.
منبع : ويژگيهاى امام حسين عليه السلام