او شخصيتى ايمانى، اخلاقى، و قهرمان وفادارى و كرامت، و داراى عظمتى خاص و مقامى والا در صدق و صفا و مادرى كم نمونه در جهت مادرى، و همسرى كم نظير در جهت همسردارى بود.
پدرش امرء القيس از شخصيت هاى معروف و مشهور زمان خودش بود كه در روزگار حكومت عمر بن خطاب از مسيحيت به آئين مقدس اسلام گرويد، و از جان و دل تسليم حق شد، و مدينه را براى ادامه زندگى خود خانواده اش انتخاب كرد.
امرء القيس سه فرزند دختر داشت كه از شدت عشق به اميرمؤمنان يكى از دخترانش را به امام عارفان و اسوه عاشقان و يعسوب دين اميرمؤمنان تزويج كرد و دختر دوم را به عقد حضرت مجتبى و دختر سوم به نام رباب را به عقد حضرت سيدالشهداء درآورد.
هشام كلبى تاريخ نويس مشهور درباره ى رباب مى گويد: «كانت من خيار النساء و افضلهن:»
رباب از بهترين و برترين زنان بود.
رباب از حضرت حسين داراى دو فرزند عالى مقام يكى دختر به نام سكينه و يكى پسر به نام عبدالله يا على اصغر شد.
على اصغر در سن شش ماهگى در شدت تشنگى در آغوش حضرت حسين به تير حرمله به شهادت رسيد، و گل سرسبد همه كودكان جهان و به اعتقاد پاكان به مقام باب الحوائجى دست يافت!
سكينه در حادثه كربلا حاضر بود، و بنا به قول حضرت حسين به مقام انسلاخ رسيد، و از بهترين زنان اهل بيت در كربلا بود و بعداً به خاطر كمالات و مقامات معنوى اش در صف زنان بزرگ اهل ايمان قرار گرفت.
وفادارى و صفاى حضرت رباب نسبت به حضرت سيدالشهداء در حد فوق تصور بود تا جائى كه حضرت حسين از اظهار و اعلام اين وفادارى و صميميت به زبان نثر و شعر دريغ نمى كرد!
لعمرك اننى لاحب دارا
نحل بها سكينة و الرباب
جاحبهما و ابذل جل مالى
و ليس لعاتب عندى عتاب
به جانت سوگند من خانه اى كه در آن سكينه و رباب اقامت دارند دوست دارم.
آنان را دوست دارم و همه ثروتم را به پاى آنان مى ريزم و هيچ سرزنشكنندهاى نيايد مرا در اين زمينه سرزنش كند.
منبع : پایگاه عرفان