انبياى عظام و ائمه بزرگوار و كتب آسمانى و ناصحان مشفق و عارفان پاك دل مردم را به عقايد صحيح و ناصحيح، اعمال خوب و بد، حسنات و رذائل اخلاقى آشنا نموده و راه آراسته شدن به تمام نيكى ها و پيراسته شدن از تمام بدى ها را به انسان آموخته اند.
انسان غرق انواع نعمت هاى متصل و منفصل مادى و متّصل و منفصل معنوى است و هيچ جاى عذرى براى او باقى نيست، با اين لطف و كرمى كه حضرت حق، در حق او روا داشته روا نيست كه اين نعمت هاى گران را در راه رسيدن به كمال مصرف نكند و از آن بدتر اگر بخواهد بر عبادت و اطاعت بر نخيزد از روى جبر و تكلّف و بى رغبتى باشد كه به فرموده حضرت صادق، در ابتداى روايت باب تكلّف:
هر كه خود را به زور به عملى وادار كند كه در شرع مطهر آمده باشد، گرچه اصل عمل به دستور انجام گرفته ولى آن عمل را ثواب و اجرى نيست، بلكه كننده عمل خطا كار و آثم است!
و هر كه از باب، رغبت و شوق و عشق و محبت به حضرت دوست عملى انجام دهد، هر چند از طرف شارع نرسيده باشد، بلكه آن عمل را از روايات باب «من بلغ» گرفته باشد به ثوابش مى رسد و اجرش در پيشگاه حضرت او ضايع نشود.
مثال در توضيح جمله اول: مثل نماز شب يا ساير واجبات كه در آيات قرآن و روايات صحيحه حكم دارد، اگر كسى آن را از باب اجبار و زور و بى ميلى بجا آرد، خطا كار و بى ثواب است.
مثال در توضيح جمله دوم: مثل شخصى در حديثى ديده يا شنيده هر كس فلان عمل را انجام دهد فلان ثواب را دارد و يا اتيان واجبات و ترك محرمات اين اجر را دارد و او آن عمل را كه در آن روايت رسيده، گرچه در حقيقت شارع نگفته باشد، با خلوص و رغبت انجام دهد داراى همان ثواب است و اين ثواب از باب لطف و مرحمت و محبت حضرت حق به عبد است.
آرى، عملى كه پايه در معرفت و عشق و خلوص نداشته باشد عمل نيست و آن كسى كه به زور و جبر و از روى تكلف كارى مى كند در حقيقت كارى نكرده، تمام ارزش عمل به معرفت و عشق است.
نعمت ها از خداست، به اين معنى توجه كنيد، اين نعمت ها با هدف هايى عالى و مثبت در اختيار شما قرار گرفته بدين حقيقت هم توجه كنيد، اين نعمت، را با كمال شوق و رغبت و در عين عشق و محبت تبديل به بندگى كنيد تا به خير دنيا و آخرت برسيد و سعادت ابدى را دريابيد، راستى به دور از فتوت و جوانمردى و صفا و وفا و مروت و شرافت است كه از انسان به خاطر خير و سعادت خودش بخواهند، نعمت ها را با كمال رغبت، در راه حضرت حق خرج كن تا به مدارج ترقى به فضاى ملكوتى قرب و وصال و لقا و رضوان برسى و انسان از اجابت اين درخواست سستى كند، يا اگر به انجام امر برخيزد با كسالت و سستى و تنبلى و تكلف اقدام كند، بدانيد كه عمل با تكلف منفور پيشگاه مقدس او است.
حضرت حق به قول فيض در مسئله انجام امر و به پا كردن عمل به بنده اش خطاب دارد:
به ياد عشق ما مى سوز و مى ساز |
به درد بى وفا مى سوز و مى ساز |
|
سفر ديگر مكن زينجا به جايى |
در اقليم بلا مى سوز و مى ساز |
|
چو پروانه به دل نوريت گر هست |
به گرد شمع ما مى سوز و مى ساز |
|
چو بلبل گر هواى باغ دارى |
درين گلزار ما مى سوز و مى ساز |
|
دلت از جور ما گر تيره گردد |
به اميد صفا مى سوز و مى ساز |
|
به حلواى وصالت گر اميد است |
درين ديگ جفا مى سوز و مى ساز |
|
وفا از ما مجو ما را وفا نيست |
در اين جور و جفا مى سوز و مى ساز |
منبع : پایگاه عرفان