براي شناخت باطن انسان چند راه وجود دارد:
راه اوّل: به سخن او دقت کنيد. سخني که از زبان او صادر ميشود، باطن او را نشان میدهد. گفتار، يکي از ابزارهاي شناخت باطن انسان است. بر همين اساس شيخ سعدي در کتاب گلستان ميسرايد:
تـا مرد سخن نگفته باشـد عيب و هنرش نهفته باشد
البته سعدي هم با تکيه به يکي از کلمات نوراني و حکيمانة اميرالمؤمنين (س) اين مطلب را گفته است که حضرت ميفرمايد:
«المرء مخبوء تحت لسانه»
اميرالمؤمنين (س) حتی عقل و جهل مردم را از طریق گفتارشان ارزيابي ميکنند. حضرت جملهاي دارند که زبان عاقل در چه وضعي و زبان جاهل در چه وضعي است.
دانشمندان جهان، حکما و عقلاي عالم را با نوشتهها و سخنانشان ارزيابي ميکنند. مثلاً اگر با دقت به دیوان حافظ بنگریم، به اين نتيجه ميرسیم که حافظ در زمینة عرفان و به کاربرد اصطلاحات عرفاني، هنرمند بوده است. يا با دقت در کليات سعدي درمییابیم که شيخ اجل نزديک به چهل سال عمر خود را در رشتههاي مختلف علوم اسلامي سپري کرده است. يا هنگامی که ديوان ناصرخسرو را ميبينیم، میفهمیم که ايشان در فلسفه و حکمت زبردست بوده است. مولانا در ديوان شمس نشان میدهد که در شناخت عرفيات و مثلها، آدم پرقدرتي بوده است. اگر اين متون يا سخنان نبود، نميتوانستيم اين افراد را بشناسيم و يا ارزيابي کنيم.
منبع : پایگاه عرفان