فارسی
جمعه 09 آذر 1403 - الجمعة 26 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
1
نفر 48
68% این مطلب را پسندیده اند

می‌دانی از تمام کره زمین برای من پول می‌آید!؟

می‌دانی از تمام کره زمین برای من پول می‌آید!؟

خدمت آیت الله العظمی سیستانی در نجف رفتم. دلم میخواست ببینم زندگی ایشان که پول شیعه برایش میآید، چگونه است؟ شیعیان هند، خواجههای هندی در آفریقای جنوبی که ثروتمندترین مردم کره زمین هستند، و بخشی از شیعیان پاکستان، هند، ایران و عراق، پول خمس خود را به ایشان میدهند.

 

اولین بار بود که ایشان را میدیدم. کوچهای که منزل ایشان در آن بود، کوچهای برای 400 ـ 500 سال پیش نجف بود. خانه ایشان هم چند پله داشت که از کوچه پایینتر میرفت. خانهای بود با چهار تا گلیم و فرش کهنه در اتاق. سران کشورها همان‌جا خدمت ایشان میآمدند و یک صندلی هم نبود که یک رئیس جمهور یا نخست وزیر بنشیند؛ همه باید روی گلیم پارهها بنشینند. ما هم روی گلیمی نشستیم.

 

به ایشان عرض کردم: من هیچ نیاز مالی ندارم. سالی 40 ـ 50 میلیون تومان مقلدین شما به من میدهند. گفتم: بنده هم اهل خمس دادن هستم. اول خیال ایشان را راحت کردم که هدیهای به من ندهند. گفتم: من از شما یک درخواست دارم. فرمود: بگو. گفتم: درخواستم این است که اجازه دهید برای شما روضه بخوانم. گفتند: دلم خیلی گرفته است. ده سال حرم امام علی (علیه السلام) را ندیدهام، روضه بخوانید! من هم روضه را شروع کردم، ایشان چنان ضجّه میزد و گریه میکرد که جلوی لباس ایشان از گریه زیاد، خیس شد. بعد گفتند 40 سال است در این خانه هستم؛ مثل چنین روزی برایم پیش نیامد.

 

 

بعد صحبت ما شد، نگاهی به من کردند و فرمودند: میدانی از تمام کره زمین برای من پول میآید. گفتم: میدانم. گفتند: به این امیرالمؤمنین یک ریال آن در خانة من نمیآید. من از این پول یک دانه نان نمیخرم؛ چون در قیامت، طاقت جوابش را ندارم. اما هزینة زندگی من و زن و بچهام از نذورات مردم است. آنان مشکلی دارند میگویند: خدایا 100 هزار تومان نذر میکنیم به ایشان بدهیم، مشکل ما حل بشود. نذرهایی که برای من میآورند از زندگی ماهیانه اضافه میآید. لباس که هر چهار یا پنج سال یک بار میخرم. خوراک ما هم که خوراک معمولی است؛ به اندازهای که در قیامت به من نگویند در دنیای تشیع کسانی بودند از این غذا نداشتند. من به اندازهای که فقرا میخورند، میخورم. پولهای اضافه را هم جمع میکنم، ماه به ماه چهار پنج نفر را استخدام کردهام، پولهای نذری را میدهم به آنها که برای همة فقهای شیعه که از دنیا رفتهاند در حرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرآن بخوانند.

اراک، مسجد سیـد محرم 1386

 


منبع : پایگاه عرفان
1
68% (نفر 48)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

تواضع امام حسین(ع) در برابر كارگران
افشاگرى شجاعانه طِرِمّاح عليه باطل‏
حکایتی از ابوالفتوح رازی
تخفیف عذاب بخاطر دل سوزی به اقوامش!
داستان شگفت‏انگيز حاتم اصمّ‏
تائب ، اهل بهشت است
داستان شگفت‏‌انگيز حاتم اصم‏
جوان پرهیزکار و بیدار
توبه جوانی که خیاط زنانه بود
حضرت موسى عليه‏السلام و نماز

بیشترین بازدید این مجموعه

حكايت سمره‏
حكايت مرد ثروتمند بنى‏اسرائيلى‏
حكايت گرگان و كرمان‏
گردنبند با برکت حضرت زهرا(س)
داستان شگفت‏‌انگيز حاتم اصم‏
احسان حضرت زهرا به مستمند
حکایت خدمت به پدر و مادر
تخفیف عذاب بخاطر دل سوزی به اقوامش!
حکایتی از ابوالفتوح رازی
دغدغهٔ حذیفه و درخواست او از امام حسن(ع)

 
نظرات کاربر

ناشناس
آیا ناقل داستان خود آقای انصاریان هستند؟
پاسخ
1     0
3 اسفند 1397 ساعت 7:36 بعد از ظهر
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^