فارسی
يكشنبه 17 تير 1403 - الاحد 29 ذي الحجة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

آب را می دید گفتم یا حسین از هرمز فرهادی بابادی

آب را می دید گفتم یا حسین
و نمی نوشید گفتم یا حسین
یک عطش آیینه بود و همچنان
سنگ می بارید گفتم یا حسین
خیمه می گسترد برایوان ظهر
یک شب تردید گفتم یا حسین
آتش صحرا که پایان می گرفت
شعله ورگردید گفتم یا حسین
پیش رویم دست کوتاه زمین
آسمان را چید گفتم یا حسین
ناگهان گل کرد براعجازنی
کاکل خورشید گفتم یا حسین
صحبت ازشام غریبان بود وباز
خنجرتهدید گفتم یا حسین
ازخیال سایه هم خون می چکید
چشم من ترسید گفتم یا حسین
نای من تقدیرشورآب را
ازلبم پرسید گفتم یا حسین
برنگاه آب دورازدسترس
شرم می پیچید گفتم یا حسین
داغ هفتاد و دو غربت را زمین
تازه می فهمید گفتم یا حسین


منبع : هرمز فرهادی بابادی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

آب را می دید گفتم یا حسین از هرمز فرهادی بابادی
مانده بودم، غیرت حیدر به فریادم رسید ازعلیرضا ...
ای برتوی ازجلوه ی جانانه اباالفضل از عباس خوش عمل
ای سرکه بود بار غمت بر دوشم از سید رضا موءید
حماسه حضرت عباس بن علی‏ از رفعت سمنانی‏
ماه نیزه ها
تحليل ادبی خطبه حضرت زينب(س) در كوفه
لاحول ولا قوه الا باالله ازصفا تویسرکانی
می‌توان مانند کوهی درد بود از کاظم علیپور
عرش می لرزید از سید حبیب حبیب پور

بیشترین بازدید این مجموعه

ماه نیزه ها
حماسه حضرت عباس بن علی‏ از رفعت سمنانی‏
مانده بودم، غیرت حیدر به فریادم رسید ازعلیرضا ...
ای سرکه بود بار غمت بر دوشم از سید رضا موءید
آب را می دید گفتم یا حسین از هرمز فرهادی بابادی
ای برتوی ازجلوه ی جانانه اباالفضل از عباس خوش عمل

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^