فارسی
چهارشنبه 23 آبان 1403 - الاربعاء 10 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

عذاب مرد ميخ فروش

فضل بن زبير مي گويد: نزد «سدي» نشسته بودم که مردي وارد شد و کنار ما نشست، يک لحظه متوجه شديم که بدنش بوي «صمغ»( صمغ، شيره اي است که از بعضي درختان مانند صنوبر گرفته مي شود.

)  مي دهد. «سدي» به او گفت «صمغ» مي فروشي؟ او گفت: خير! «سدي» گفت: اين بو براي چيست؟ آن مرد گفت: من در لشکر عمر بن سعد بودم و فقط در لشکر ميخ چادر مي فروختم. بعد از روز عاشورا، رسول خدا صلي الله عليه و آله را در خواب ديدم و در کنار آن حضرت، حضرت علي عليه السلام و امام حسين عليه السلام نيز حضور داشتند و ديدم که رسول خدا صلي الله عليه و آله به اصحاب امام حسين عليه السلام آب مي دهد. من هم در کنار رسول خدا صلي الله عليه و آله تقاضاي آب کردم؛ ولي آن حضرت از آب دادن به من خودداري کردند و فرمودند: آيا تو نبودي که به دشمنان ما کمک کردي؟ گفتم يا رسول الله! من فقط ميخ مي فروختم، در همين حال رسول خدا صلي الله عليه و آله به حضرت علي عليه السلام رو کردند و فرمودند: به او صمغ  بخوران.

حضرت علي عليه السلام هم جامي به من دادند و من از آن خوردم، وقتي که بيدار شدم، تا سه روز از مخرج بول من، صمغ بيرون مي آمد، سپس آن حالت بر طرف شد؛ ولي بوي آن باقي ماند. «سدي» به او گفت: نان گندم بخور و هر چه از نباتات هست بخور و از آب فرات نيز بنوش؛ يعني هر چه دوست داري بخور، براي اين که هرگز فکر نمي کنم بهشت را مشاهده کني. ( مدينةالمعاجز، ج 4، ص 87. )


منبع : کرامات حسينيه و عباسيه ؛ موسي رمضاني‏پور نوبت چاپ: هفتم تاريخ چاپ: زمستان 1386 چاپ: محمد (ص) ناشر: صالحان صفحات 71 و 72
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

متوكل و قبر امام حسين عليه السلام
آل زیاد
تلاش بيهوده و رسوائى بزرگ
مرض خوره اندرونى در يزيد
شهادت مردم مدينه در مورد يزيد
يزيد از خدمات ابن زياد تقدير مى كند
بى شرمى يزيد
یزید بن معاویه
حَرملة بن کاهل اسدی کوفی
عذاب مرد ميخ فروش

بیشترین بازدید این مجموعه

چرا کوفیان به جنگ امام حسین (علیه السلام ) رفتند؟
متوكل و قبر امام حسين عليه السلام

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^