فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

علم بر دوش او مجنون‌تر از لیلای محزون است از بهروز سپیدنامه

علم بر دوش او مجنون‌تر از لیلای محزون است
پریشان‌تر زباد و گیسوان بید مجنون است

به سوی آب می‌تازد، به سوی تشنه‌تر گشتن
به سوی منزل آخر، ‌که پشت وادی خون است

کف دستی ز آب آورد بالا در میانش دید
نگین تشنه پیغمبری که فخر گردون است

به آب افزوده شد آبی که در کف داشت از آن روز
پریشان لبش اروند و بهمن‌شیر و کارون است

گرفته در بغل چون جان شیرین، مشک و می‌تازد
به زیر بارش تیری که از اندازه بیرون است

به سقا گفت مولا با دلی خونین‌تر از فریاد
نمی‌دانی برادر بعد تو احوال من چون است

شکسته از غمت جام من ای قدقامت مستی
دلم ای جوهر هستی چو چشمت فرق در خون است

و سقا گفت از شرم است نه از جویبار و خون
اگر روی من ای خورشید عالم‌تاب گلگون است

حسین آرام می‌بوسد نگاه بی‌فروغی را
که زهرا تا قیامت از وفاداریش ممنون است


منبع : بهروز سپیدنامه
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

خوش آمدی! از خدیجه پنجی
بهشتستان یار از سروش اصفهانی‏
مثنوی عاشورایی از شیخ فریدالدین محمد (عطار) ...
قدم نورسیده آفتاب از سودابه مهیجی
عباس از سید حبیب حبیب پور
سلوک خونين قسمت دوم (پاياني)
کم کم غروب واقعه از راه می رسید از مطهره عباسیان
شكايت دل از علي ناظمي
هر چند که مضمون غریبت تنهاست
گهواره های درد از حسنا محمد زاده

بیشترین بازدید این مجموعه

شد تابان رخ خورشید از او
قنداقه اش را بست، حالا اصغرآماده است اززهرا بشری ...
کوچه کوچه می روم از احسان محسنی فر
سلوک خونين قسمت دوم (پاياني)
عباس از سید حبیب حبیب پور
دردم، زکودکی است که با روی همچو ماه از وصال ...
کم کم غروب واقعه از راه می رسید از مطهره عباسیان
قول و قصیده از قادر طراوت پور
شكايت دل از علي ناظمي
هر چند که مضمون غریبت تنهاست

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^