
مناظر زيباى بهشت
منابع مقاله:
کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه، جلد دهم
نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان
«5» وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ نَصْبَ أَعْيُنِهِمْ وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِيهَا مِنْ مَسَاكِنِ الْخُلْدِ وَ مَنَازِلِ الْكَرَامَةِ وَ الْحُورِ الْحِسَانِ وَ الْأَنْهَارِ الْمُطَّرِدَةِ بِأَنْوَاعِ الْأَشْرِبَةِ وَ الْأَشْجَارِ الْمُتَدَلِّيَةِ بِصُنُوفِ الثَّمَرِ حَتَّى لَا يَهُمَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ بِالْإِدْبَارِ وَ لَا يُحَدِّثَ نَفْسَهُ عَنْ قِرْنِهِ بِفِرَارٍ]
و بهشت را برابر چشمشان قرار ده، و آنچه را در بهشت فراهم كردهاى؛ از مساكن ابدى و سراهاى ارجمند و حوريان زيباروى و نهرهاى روان شده، با آشاميدنىهاى رنگارنگ، و درختانى با شاخ و برگ آويخته، همراه با ميوههاى گوناگون، در برابر ديدگانشان بنمايان، تا هيچ كدام از آنان آهنگ پشت كردن به دشمن نكند، و فكر گريز از هماورد را به خاطرش نگذراند.
قرآن مجيد، سند تمام حقايق مُلكى و ملكوتى است، قرآن مجيد، كتابى است كه با دعوت جنّ و انس به معارضه با خود، حقّانيت وحى بودنش را اثبات مىكند.
قرآن، كتابى است كه در نقطهاى و حرفى و كلمهاى و آيهاى و سورهاى از آن شك و ترديد راه ندارد.
قرآن، ملاك حقّانيّت انبيا، و سند نبوت محمّد صلى الله عليه و آله و خزانه تمام واقعيّتهاى غيبى و شهودى است.
قرآن مجيد، در بسيارى از آياتش به عنوان اجر و پاداش مردم مؤمن و دارندگان عمل صالح و اخلاق حسنه، از بهشت و نعمتهاى بى پايانش سخن به ميان مىآورد، و با تجسّم آن جايگاه رفيع در چشم عقل و قلب، انسان مؤمن را از افتادن در چاه گناه و معصيت، و ضلالت و پستى و سستى از عبادات و طاعات، حفظ مىكند.
آن كه بر اثر صافى و پاكى درون، و اعتماد به قرآن مجيد، بهشت و نعمتهاى جاويدش را به باور دل داده، و دلداده آن واقعيّتهاى الهيّه و كرامات ربانيّه و فيوضات ملكوتيه شده، در راه خدا تن به هر سختى و بلا مىدهد، و براى حفظ دين و فرهنگ الهى از هيچ كوششى دريغ نمىورزد، و هيچ گونه سستى و كسالت در انجام فرائض حضرت حق به خود راه نمىدهد.
حضرت سجّاد عليه السلام تجسّم آن جايگاه عظيم و آن پايگاه كرامت و مناظر زيبا و نعمتهاى ارزندهاش را در ديد سنگرنشينان و مرزداران از حضرت حق درخواست مىكند، تا با تماشاى بهشت عنبر سرشت، دنيا و مال و منال آن، و جاذبهها و كششهايش و نيروى دشمن و سختىها و رنجهاى جهاد در عرش قلبشان، كوچك و صغير و حقير گردد و بتوانند به پايدارى و پايمردى ادامه دهند و جز به حضرت ربّ العزّه چشم ندوزند.
نعمتهاى بهشت در قرآن
امام سجّاد عليه السلام آنچه را از نعمتهاى بهشت در فرازهاى ملكوتى دعايش اسم برده، از قرآن مجيد گرفته است:
وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ المُؤمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الاْنْهارُ خالِدينَ فِيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فِى جَنّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَ نٌ مّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَ لِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» «1»
خدا به مردان و زنان با ايمان بهشتهايى را وعده داده كه از زيرِ [درختانِ] آن نهرها جارى است؟ در آن جاودانهاند، و نيز سراهاى پاكيزهاى را در بهشتهاى ابدى [وعده فرموده] و همچنين خشنودى و رضايتى از سوى خدا [كه از همه آن نعمت ها] بزرگتر است؛ اين همان كاميابى بزرگ است.
يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ يُدْخِلْكُمْ جَنّاتٍ تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الاْنْهارُ وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فَى جَنّاتِ عَدْنٍ ذَ لِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» «2»
تا گناهتان را بيامرزد، و شما را در بهشتهايى كه از زيرِ [درختانِ] آن نهرها جارى است و خانههاى پاكيزه در بهشتهاى جاويدان، درآورد؛ اين است كاميابى بزرگ.
كَذلِكَ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عينٍ» «3»
[آرى، سرانجام كار پرهيزكاران] چنين است، و حور العين را به همسرى آنان درآوريم.
مُتَّكِئينَ عَلى سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عينٍ» «4»
[اين] در حالى [است] كه بر تخت هايى رديف و به هم پيوسته تكيه مىزنند و حورالعين را به همسرى آنان در مىآوريم.
حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِى الْخِيامِ» «5»
حوريانى كه در سراپردهها مستورند.
وَ حُورٌ عينٌ* كَامْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ» «6»
و حوريانى چشم درشت،* هم چون مرواريد پنهان شده در صدف.
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتى وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيها انْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ انْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ انْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبينَ وَ انْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفّى» «7»
صفت بهشتى كه به پرهيزكاران وعده داده شده [چنين است:] در آن نهرهايى است از آبى كه مزه و رنگش برنگشته و نهرهايى از شير كه طعمش دگرگون نشده و نهرهايى از شراب كه براى نوشندگان مايه لذّت است و نهرهايى از عسل خالص است.
آرى، وقتى خداوند مهربان توفيق تجسّم اين نعمتها را در برابر ديدگان قلب سنگرنشينان و مرزداران عنايت فرمايد، هرگز به فكر عقبنشينى از جبهه و به خيال فرار از مقابل دشمن نخواهند افتاد.
جهان را بهر انسان آفريدند |
در ايشان سرّ پنهان آفريدند |
|
به انسان مىتوان ديدن جهان را |
از آن در چشم انسان آفريدند |
|
بيا جان در ره جانان فشانيم |
كه جان را بهر جانان آفريدند |
|
چو خوان آراستند از بهر عشّاق |
غذا از حسن خوبان آفريدند |
|
به پاداش سجود اهل طاعت |
بهشت و حور و غلمان آفريدند |
|
جزاى سركشان از معدل قهر |
جحيم و دود نيران آفريدند |
|
از آن پيوست حُسن و عشق با هم |
كز آن اين و از اين آن آفريدند |
|
نعمتهاى بهشت در سوره دهر
در سوره مباركه دهر يا انسان، در نزديك به ده آيه به بيان نعمتهاى بهشت بدين صورت مىپردازد:
«و آنان را براى اين كه [در برابر تكاليف دينى و حوادث روزگار] شكيبايى ورزيدند، بهشتى [عنبرسرشت] و لباسى ابريشمين پاداش مىدهد. در آنجا بر تختها تكيه مىزنند، در حالى كه آفتابى [كه از گرمايش ناراحت شوند] و سرمايى [كه از سختىاش به زحمت افتند] نمىبينند، و سايههاى درختان به آنان نزديك و ميوههايش به آسانى در دسترس است، و ظرفهايى از نقره فام، و قدحهايى بلورين [كه پر از غذا و نوشيدنى است] پيرامون آنان مىگردانند؛ جامهايى از نقره كه آنها را به اندازه مناسب اندازهگيرى كردهاند، و در آنجا جامى كه نوشيدنىاش آميخته به زنجبيل است، به آنان مىنوشانند، از چشمهاى در آنجا كه «سلسبيل» ناميده شود، و پيرامونشان نوجوانانى جاودانى [براى پذيرايى از آنان] مىگردند، كه چون آنان را ببينى پندارى مرواريدى پراكندهاند، و چون آنجا را ببينى، نعمتى فراوان و كشورى بزرگ بينى، بر اندامشان جامههايى از حرير نازك و سبز رنگ و ديباى ستبر است و با دستبندهايى از نقره آراسته شدهاند، و پروردگارشان باده طهور به آنان مىنوشاند. [به آنان گويد:] يقيناً اين [نعمت ها] پاداش شماست و تلاشتان مقبول افتاده است.» «8» اين است آن نعمتهايى كه باور آن، انسان را در راه جهاد و مجاهدت ثابت قدم و پايدار مىدارد، و آدمى را در معامله جانش با حضرت حق به شوق مىاندازد.
خيز تا قصد كوى يار كنيم |
گذرى بر درنگار كنيم |
|
روى در خاك كوى او ماليم |
وز غمش نالههاى زار كنيم |
|
به زبانى كه بيدلان گويند |
رمزكى چند آشكار كنيم |
|
هجر او را كه جان ما خون كرد |
به كف وصل در سپار كنيم |
|
حاشَ لِلّه كز او كنيم گله |
گله از بخت روزگار كنيم |
|
ما اگر بر مراد او سازيم |
ترك تدبير و اختيار كنيم |
|
زود پا در بساط وصل نهيم |
دست با دوست در كنار كنيم |
|
عشق رويش چو پرده برگيرد |
گر نميريم پس چه كار كنيم |
|
از عراقى چو رو بگردانيم |
روى در روى غمگسار كنيم |
|
(فخرالدين عراقى)
عظمت بهشت در روايات
از امير المؤمنين عليه السلام روايت شده:
در بهشت درختى است كه از بالاى آن زيورها بيرون مىآيد، و از پايين آن اسبهاى ابلق زين شده دهنهدار، اين اسبها داراى بالند، فضولات ندارند، اولياى الهى بر آن سوار مىشوند و در هر كجاى بهشت كه بخواهند مىروند.
آنان كه مقامى كمتر و پايينتر از آنان دارند عرضه مىدارند: الهى! چه چيز باعث اين كرامت براى اولياى تو شد؟ خداوند مىفرمايد: اينان خواب شب را بر خود حرام كردند و به قيام به عبادت بيدار ماندند، روز را روزه گرفتند و از خوردنىها خوددارى كردند، با دشمنان من بدون ترس و وحشت جنگيدند، در راه من از مال خود صدقه دادند و بخل نكردند. «9»
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
در بهشت غرفههائى است كه ظاهرش از باطنش و باطنش از ظاهرش پيداست، ساكنان آن از امّت من كسانى هستند كه كلامشان پاكيزه بود، و به مردم خوراندند، و سلام را آشكار كردند، و در حالى كه مردم در نيمه شب در خواب بودند به نماز برخاستند. «10» حضرت سجّاد عليه السلام فرمود:
بر تو باد به قرآن، به حقيقت كه خداوند بهشت را با دست كرامت خود آفريد، خشتى از طلا و خشتى از نقره، ملاط بين دو خشت را مشك قرار داد و خاكش را زعفران، و سنگريزهاش را لؤلؤ، درجات بهشت را به اندازه آيات قرآن مقرّر فرمود، پس هر كس به قرآن بپردازد، به او مىگويد: بخوان و بالا برو. جز انبيا و صدّيقان طايفهاى در بهشت مقام اهل قرآن را ندارند. «11»
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- توبه (9): 72.
(2)- صفّ (61): 12.
(3)- دخان (44): 54.
(4)- طور (52): 20.
(5)- الرحمن (55): 72.
(6)- واقعه (56): 22- 23.
(7)- محمّد (47): 15. (8)- انسان (76): 12- 22.
(9)- بحار الأنوار: 8/ 118، باب 23، حديث 4؛ الأمالى، شيخ صدوق: 291، حديث 14.
(10)- بحار الأنوار: 8/ 119، باب 23، حديث 5، الأمالى، شيخ صدوق: 328، حديث 5.
(11)- بحار الأنوار: 89/ 198، باب 23، حديث 8؛ مستدرك الوسائل: 4/ 256، باب 10، حديث 4635.