در تفسير «تيسير» آورده كه:
تمامى معانى كلماتش به دو چيز باز مى گردد:
[الْحَمْدُ لِلَّهِ ]: حمد، دو حمد است: يكى بر صفات الهى و يكى بر نعما و آلاى نامتناهى، يا يكى به واسطه و ديگرى بدون واسطه.
[رَبِّ الْعالَمِينَ ]: عالم دو عالم است: يكى عالم بقا و يكى عالم فنا، يا يكى عالم علوى و ديگرى عالم سفلى.
[الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ]: رحمت دو رحمت است، يكى در دنيا و ديگرى در عقبى يا يكى شامل همه خلقان و ديگرى خاص به مؤمنان.
[مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ]: جزاست و جزا دو چيز است، يكى بر وفا و يكى بر رجا، يا يكى در رجعت صغرى و ديگرى در رجعت كبرى.
[إِيَّاكَ نَعْبُدُ]: عبادت دو عبادت است، يكى پوشيده و ديگرى پيدا، يا يكى عبادت اجرا و بندگان و ديگرى عبادت احرار و مخلصان.
[إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ]: استعانت بر دو مرحله است، يكى بر آداب امر و ديگرى بر تحمل قضايا، يكى استعانت در امور دنيا و ديگرى طلب اعانت در يوم نشور و جزا.
[اهْدِنَا]: هدايت بر دو مرتبه است، يكى ابتداى آن و دوم ثبات بر آن، يا يكى هدايت صورى و ديگرى هدايت معنوى.
[الصِّراطَ]: دو صراط است، يكى راه اهل سعادت و دوم طريق ارباب شقاوت كه اول طريق مستوى و ثانى طريق منحنى است.
[الْمُسْتَقِيمَ ]: مستقيم راه راست است و راه راست نيز دو راه است، يكى راه اصحاب شريعت و ديگرى ارباب طريقت، يا يكى راه كوتاه و آبادان و ديگرى راه دور و بيابان.
[أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ ]: سعدائند و ايشان دو فرقه اند: يكى انبيا و ديگرى اوليا و يا يكى سيد ابرار و ديگرى اهل بيت آن بزرگوار.
[غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ ]: اشقيائند و ايشان نيز دو گروهند، يكى يهود و ديگرى نصارى يا يكى علماى معاند و ديگرى مقلدان آن بى دينان و چون هر يك از اين ها به دو قسم انقسام يافته بدين سبب او را مثانى گويند.
منبع : پایگاه عرفان