کلام در باره نعمتهای الهی به دو مسأله رسید. در مسأله اول، قرآن مجید از مردم دعوت کرد که نعمتهای خداوند را بشناسید، چراکه شناختن نعمتها مقدمه و نردبان برای رسیدن به مسأله دوم است.
حقیقت سخن قرآن کریم هم این است که لازم است همه شما بدانید چه سرمایههایی در اختیارتان هست، چه در باطن وجود شما و چه در ظاهر بدنتان و چه در خارج از وجود شما، یعنی در عالم هستی، که شما به خاطر امروز و فردایتان با آنها سروکار دارید، مثل خورشید، ماه، ستارگان، نباتات، حیوانات و زمین و آسمان؛ چیزهایی که در زمین و آسمان هست و به شما مربوط میشود:
)خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعا(.
نعمتهای روی زمین برای شماست و شما باید بدانید که آنها چیست. باطن خودتان نیز که عالم الهی و انعکاسی از عالم ملکوت است متعلق به شماست و باید آن را بشناسید. از گذشتههای دور، بزرگان عالم برای تماشای ملکوت عالم و شئون آن ملکوت، متوجه باطن انسان بودهاند و نظام عالم را از راه باطن انسان ثابت میکردهاند. آنان اسما و صفات الهی را از راه تماشای باطن انسان ثابت کردهاند و براستی هیچ دلیلی را بر وحدانیت و وحدت عالم غیب به مانند مسأله نفس و باطن انسان اقامه ننمودهاند.
رسالهای به نام «اِنَّهُ الحَق»، به قدری عالی ـ البته با نثری مشکل ـ تمام واقعیات ملکوت را از طریق تماشای باطن انسان ثابت کرده که جای انکار برای کسی باقی نمیگذارد و بدرستی در باره انسان فرمودهاند:
وَ تَحْسَبُ أَنَّكَ جِرْمٌ صَغِیـرٌ وَ فِیكَ انْطَوَى الْعَالَمُ الْأَكْبَـر
مرحوم حاجی سبزواری در مبحث نفس منظومه به این مسأله اشاره میکند که در باطن انسان همۀ قوا تجمع دارند: «النفس فِی وَحدَتِها کُلُّ القُوی». البته بحث حاجی خلاصهای از بحث مفصل صدرالمتالهین در مبحث نفس کتاب اسفار اربعه است. حاجی از همین طریق باطن و ملکوت عالم را خوب تعریف میکند و میشناساند. البته در این بحث کمکهای بسیاری هم از آیات قرآن کریم و روایات میگیرد.
منبع : پایگاه عرفان