منابع :
کتاب : تفسير حكيم جلد یک
نوشته : استاد حسین انصاریان
از آيات شريفه قرآن چون آيه: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ* كه به تاويل و تفسير پيامبر كه از طرف خدا معلم و مفسر قرآن است، اهل ذكر حضرت او و امامان از اهل بيت هستند، «1» و آيه: وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ كه به توضيح حضرت صادق اميرالمؤمنين و امامان پس از او مىباشند «2» و روايات متقن و استوارى كه گوياى اين حقيقتاند كه امامان معدن دانش، و شجره نبوت و محل رفت و آمد فرشتگاناند «3» و نيز بيانگر اين واقعيتاند كه امامان دانش پيامبر و همه انبياء و اوصيائى كه پيش از آنان بودند به ارث بردند، «4» و پيروى از آنان بر همگان تا قيامت واجب است، «5» و آنان واليان امر خدا و گنجينه دانش پروردگارند، «6» و خلفاى انتخابى حق در زمين هستند، «7» و نور خدا «8» و اركان زمين، «9» و حامل همه علوم فرشتگان و پيامبران و رسولانند، «10» به روشنى و بىترديد و شك استفاده مىشود كه پيامبر اسلام همه علوم خود را به اذن خدا به خاطر نورانيت و صفا و طهارت باطنى اهل بيت و امامان معصوم به آنان منتقل كرد كه حجت الهى در وجوب طاعت از آنان بر همگان تمام باشد و در دنيا و آخرت نسبت به انحرافاتى كه سر راه زندگى مردم قرار مىگيرد عذر و بهانه قابل قبولى در پيشگاه خدا نداشته باشند.
لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ: «11»
تا مردم را [در دنيا و آخرت نسبت به انحرافشان] در برابر خدا عذر و بهانهاى نباشد.
بر اين اساس اين اهل بيت و امامان معصوماند كه با دريافت همه علوم از آن حضرت در مسئوليتى كه در رابطه با رسالت از پروردگارش داشت تدبر نمودند، و روى بصيرت و بينشى كه در كار خود داشتند، و هدايتى كه از سوى خداوند در آستان پر ارزششان تجلى داشت، در اقيانوس بىكران يقين و اطمينان و باور و ايمان فرو رفتند و در حمل علوم و معارف الهى به عالىترين مقام، و بالاترين قله كمال رسيدند.
اميرالمؤمنين (ع) اول فردى از اهل بيت است كه در علوم گوناگون به ويژه تبيين و تفسير قرآن كه خود دريائى بىنهايت از علم و دانش و اسرار و رموز و معارف و حقايق است سخن گفت و او پس از پيامبر بر پايه دانشى كه از حضرت رسالت پناه به ارث برد، در آيات قرآن و تاويل و تفسيرش از همه تا قيامت داناتر و آگاهتر است.
از ابن مسعود روايت است كه: همانا قرآن بر هفت حرف «هفت ريشه و اساس علم كه مايه همه علوم است» نازل شده، از آن حرفى نيست مگر اين كه برايش ظاهرى و باطنى است و بىترديد على (ع) كسى است كه دانش و باطن نزد اوست.
مؤلف كتاب فتوحات اسلاميه مىنويسد:
على رضىاللهعنه چنان بود كه خدا دانش فراوان و كشفيات زيادى به او عطا كرده بود.
ابوطفيل گفته: ديدم على ضمن سخنرانى مىگويد:
از من هر چه بخواهيد از كتاب خدا بپرسيد والله قسم آيهاى نيست مگر اين كه من داناترم شب نازل شده يا روز، در هامون يا كوه؟! و اگر مىخواستم هفتاد شتر از تفسير فاتحة الكتاب بار مىكردم!!
ابن عباس رضى الله عنه گفته:
دانش رسول خدا از دانش خداى تبارك و تعالى است و دانش على از دانش پيامبر است و دانش من از دانش على است و دانش من و دانش اصحاب محمد در برابر دانش على چيزى نيست جز مانند قطرهاى در هفت دريا!!
و نيز ابن عباس گفته:
بىترديد نُه دهم از علم و دانش به على بنابى طالب داده شده و سوگند به خدا مسلماً در يك دهم ديگر نيز شريك مردم است. «12»
با توجه به دانش و بينش سرشار اميرالمؤمنين (ع) است كه ابن عباس مىگويد: حضرتش از ابتداى شب تا پايان آن براى من تفسير فاتحة الكتاب مىگفت، هنوز از تفسير باء بِسْمِ اللَّهِ نگذشته بود و پس از آن فرمود: من آن نقطهام كه زير باء بِسْمِ اللَّهِ است.
از خود اميرالمؤمنين روايت است كه: آنچه در همه كتابهاى خداست در قرآن است، و آنچه در همه سورههاى فرقانى قرار دارد در آيه بسمله نهاده شده، و آنچه در بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ مندرج است باء بِسْمِ اللَّهِ مشتمل بر آن است، و آنچه كه در باء بسم ثابت است نقطه با دالّ بر آن است و منم آن نقطهاى كه زير باء بسمالله است. «13» و اين حقيقت بدان معناست كه چون همه علوم و معارفى كه به صورت كتبى در همه اعصار نظام يافته از نقطه شروع شده و به عبارت ديگر از دل نقطه بيرون آمد و نقطه براى همه علوم و معارف كتبى به منزله چشمه است كه علوم و معارف از آن منتشر شده است، پس اميرالمؤمنين (ع) نسبت به همه علوم و معارف به ويژه حقايق قرآنى چون چشمه فورانكنندهاى است كه هرگونه دانشى از آن حضرت به همه جهان منتشر شد، چنان كه خود حضرت در خطبه شقشقيه فرموده:
«ينحدر عنى السيل:» «14»
دانش و علم از همه جوانب وجود من سيلوار سرازير مىگردد و به ديگر عبارت امام (ع) قرآن ناطق است كه با معرفت كاملش به ظاهر و باطن همه آيات بيانگر حقايق و معانى و مفاهيم و رموز و اسرار كتاب، و با بهكارگيرى آياتش قرآن عينى و انسانى با همه وجود همسو و هماهنگ با كتاب خداست.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- كافى چاپ اسلاميه ج 1، ص 164.
(2)- كافى ج 1، ص 166.
(3)- كافى ج 1، ص 172.
(4)- كافى ج 1، ص 174.
(5)- كافى ج 1، ص 142.
(6)- كافى ج 1، ص 148.
(7)- كافى ج 1، ص 149.
(8)- كافى ج 1، ص 150.
(9)- كافى ج 1، ص 152.
(10)- كافى ج 1، ص 199.
(11)- نساء، 165.
(12)- تفسير سوره فاتحه علامه امينى 18- 19.
(13)- تفسير فاتحه كتاب نوشته يكى از دانشمندان بعد از عصر فيض كاشانى 43.
(14)- نهجالبلاغه خطبه.
منبع : پایگاه عرفان