«اين قرآن كريم است كه به نام نبى بزرگ و آيين او در پيش روى ما قرار دارد.
چراغ فروزانى است كه در تاريكى جهل، نور راه گم گشتگان و هادى گمراهان است. در اين نظام متين و استوار و ناموس شريف الهى كژى و كاستى نيست.
حلال را بيان مىكند و حرام را توضيح مىدهد، از واجبات سخن مىگويد و از حقايق برنامهها پرده برمىدارد. ناسخ را از منسوخ، ويژه را از ناويژه نشان مىدهد، گاهى به داستانهاى گذشته مىپردازد و گاهى از گمشدگان قرون قبل حكايت مىآورد. حديث فرسوده ملوك ظالم و فرمانروايان قلدرى، كه چندى بر جهان حاكم بودهاند و در عين كاميابى به ناكامى از جهان رخت بربستند را تازه مىسازد، و جملات نيكويش را با شهادت تاريخ و پندهاى عبرتانگيز همراه كرده و غفلت زدگان را از مستى لذتها و رؤياهاى نادانى به هوش مىآورد.
قرآن عظيم، به دردهاى زمان زندگى درمان مىبخشد و بر جراحتهاى مهلك قلب مرهم شفا مىگذارد. قرآن مجيد از هر درى سخن گفته تا آنجا كه كلمهاى ناگفته نگذاشت، گذشتهها را به ياد آورد چندان كه حادثهاى را فراموش ننمود، آينده مرموز بشريت را به سعادت و سلامت تضمين كرد، در صورتى كه فرمان وى را بپذيرند و راه خوشبختى را از وى بجويند» .
اين بود قسمتى از سخنان اميرمؤمنان على عليه السلام در اطراف سازندگى قرآن، كه در كتاب ارزشمند «نهج البلاغه» نقل شده است؛ ولى عمل به اين كتاب الهى و منبع فيض آسمانى، از ياد ملتهاى اسلامى رفته، چنانچه خود و زندگى را مدتهاست فراموش كردهاند.
مغرب زمين اگر متديّن به دين اسلام نيست؛ ولى دقيقهاى از فعاليتهاى علمى و انديشهاى فروگذار نمىكند، اگر چه عاقبت با تمدن منهاى دينش نابود مىشود؛ ولى اكنون بر اثر مجاهدتهاى علمى، بر ملتها فائق آمده است.
حداقل اگر ملت اسلام به آيات علمى، فرهنگى، سياسى، اجتماعى و اخلاقى در قرآن عمل مىكردند، از زير زنجير فرهنگ خفتبار آنان راحت مىشدند.
منبع : پایگاه عرفان