اين رهبرى كه از زمان آدم شروع شده بود، به غيبت امام عصر خاتمه پيدا نمىكرد، بلكه خطى بود كه بايد تا قيامت ادامه مىيافت، تا انسان بدون سرپرست الهى نباشد و حجت هم بر او تمام شده و زمينه تشخيص حق را از باطل داشته باشد.
به همين خاطر امامان بزرگوار، مردم را براى بعد از خود به فقيه جامع الشرايط ارجاع داده و او را در هر عصرى به عنوان نائب خود و رهبر مسلمين معرفى كردند.
ناگفته نماند، تا زمانى كه پيامبر و امامان در بين مردم بودند، دريافت عين حقيقت در امور شخصى و اجتماعى كار مشكلى نبود؛ اما پس از پيامبر و امامان والا مقام، و بويژه از شروع غيبت كبراى امام عصر، با توجه به هجوم فرهنگهاى بيگانه در عصر اموى و عباسى، و وارد شدن مسائل غير اسلامى به عنوان قواعد دينى، در تفسير و حديث و بويژه با اضافه شدن احاديث ساختگى به دست جنايتكاران حزب ننگين اموى و عباسى، نياز رجوع به متخصص براى تشخيص حق از باطل، و قبول رهبرى متخصص در همه شئون زندگى، هم چون نياز به پيامبر و امام احساس شد، و از طرفى هم قرآن و امامان رجوع به چنين متخصصى را واجب و لازم اعلام كرده بودند، روى اين حساب مسئله با عظمت اجتهاد و مجتهد و فقيه جامع الشرايط، در خط پاك اسلام؛ يعنى تشيع سرخ تجلى كرد .
فقيه جامع الشرايط، شخصيت والايى است، كه در فهم قرآن و روايات و تشخيص مسائل حق از باطل، و اسلامى از غير اسلامى، از همه امّت ورزيدهتر و داناتر، و به احكام پاك خداى متعال آشناتر است، و در شجاعت و عدالت، زهد و تقوا، عمل و عبادت در رأس امّت قرار دارد.
فقيه جامع الشرايط، امّت را در برابر هجوم طاغوتها و فرهنگهاى ضد خدا، از افتادن به وادى ضلالت و هلاكت حفظ مىكند.
آن آيات و روايات و اخبارى كه در همه موارد، رجوع به پيامبر و امام را لازم مىداند، همانها رجوع به فقيه جامع الشرايط را واجب مىدانند.
فقيهان جامع الشرايط، در حفظ راه خدا و در مسير فراهم كردن زمينهاى براى اجراى قرآن، سنت پيامبر و فرهنگ امامان، رنجهاى سنگين و خطرات عظيمى را تحمّل كرده و در اين راه زندانيان، تبعيديان و شهيدان بسيارى را تقديم اللَّه كردند.
فقيهان جامع الشرايط شيعه، در بحث و استدلال براى اثبات حق، و بازگو كردن معارف اسلامى، از ورزيدهترين افراد امّت بودند.
فقيهان جامع الشرايط، در راه بسط فقه و تفسير قرآن و توضيح روايات و جمع معارف الهى و حفظ آن بر اساس آيات قرآن، به خدمات پر ارجى موفق شدند، و در اين راه هزاران كتب فقهى، تفسيرى، اصولى، كلامى، ادبى، تاريخى، روايى و علمى از خود به يادگار گذاشتند. در اين زمينه كافى است به كتاب پر قيمت «الذريعه» و «اعيان الشيعه» و «الغدير» مراجعه كنيد.
اگر زحمات پر بهاى فقهاى جامع الشرايط شيعه و آثار علمى و فقهى و تفسيرى آنان نبود، امروز كسى از اسلام واقعى خبر نداشت، و بدون شك آيين پر ارزش اسلام، دچار همان بلاى غير قابل علاج يهوديت و مسيحيت مىشد.
فقه و فقيه يعنى سنت پيامبر، يعنى فرهنگ امامان، يعنى معارف پاك الهى و با بودن فقه به عنوان قانون حيات، و فقيه جامع الشرايط به عنوان كاشف قوانين تشريعى، جعل قانون و رهبرى براى كسى معنا ندارد.
فقهاى شوراى نگهبان براى همين منظور در مجلس شوراى اسلامى قرار دارند، كه قانون خلاف فقه را با كمال شجاعت رد كرده و آن را از اعتبار و ارزش بياندازند. به همين خاطر اكثر قوانين دولتهاى گذشته كه خارج از خطّ رهبرى فقيه جامع الشرايط بوده است، خود به خود باطل قلمداد شده است.
فقه و فقيه مبيّن و مفسّر قرآن و رواياتاند، و در هر زمانى با نيروى اجتهاد مورد قبول قرآن، مىتوانند قانون لازم را در برابر حوادث جديد، به مردم ارائه كنند. چه بسا اين گونه احكام، جامعه اسلامى را از سقوط حتمى نجات دهد.
فتواى معروف «تحريم تنباكو» و بسيارى از فتاواى مجتهد عالى مقام، فقيه بىنظير، نعمت بىمانند حق در قرون اخير، بتشكن زمان، رهبر اسلاميان، مظهر رحمت و غضب حق، رعد توفنده الهى عليه ستم، نجاتبخش امت از خطر استبداد و استعمار حضرت آيت اللَّه العظمى امام خمينى روحى له الفداء از همان قبيل است.
مسئله اجتهاد و مجتهد، از افتخارات بىنظير فرهنگ پر ارزش شيعه است و شيعه در طول اين 14 قرن، منافع سرشارى از اين راه كسب كرده است.
شيعه با داشتن مجتهد، هيچگاه به بن بست قانونى نمىرسد و در برابر هر برنامهاى كه پيش بيايد، راه جعل قانون، برابر با خواسته خداى متعال بزرگ را دارد .
اطاعت و پيروى از فقيه جامع الشرايط، به حكم قرآن و روايات از اعظم واجبات الهيّه، و پيروى از فقيه، پيروى از امام عصر، و پيروى از امام عصر، پيروى از پيامبر و پيروى از پيامبر، پيروى از خداست:
«مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» .
منبع : پایگاه عرفان