فارسی
يكشنبه 02 دى 1403 - الاحد 19 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
1
نفر 2
50% این مطلب را پسندیده اند

درسى از امام موسی كاظم علیه السلام  

منصور دوانيقى يك سال به هنگام نوروز به رسم ايرانىها بر تخت نشست و دستور داد به بهانه تحويل سال نو به ديدارش بيايند و از وجود مبارك موسى بن جعفر، عليه السلام، نيز دعوت كرد در جلسه حاضر باشد.
درسى از امام موسی كاظم علیه السلام   

در زمان حكومت عباسيان و عصر وزارت برامكه [1]، جمعيت ايرانيان در شهر بغداد زياد شده بود. دولت در دست ايرانى ها بود و آن ها با اين كه در منطقه اى عربى زندگى مى كردند، عادات و رسومشان را تعطيل نكرده بودند. از جمله اين كه مراسم عيد نوروز را برگزار مى كردند.

 

منصور دوانيقى يك سال به هنگام نوروز به رسم ايرانى ها بر تخت نشست و دستور داد به بهانه تحويل سال نو به ديدارش بيايند و از وجود مبارك موسى بن جعفر، عليه السلام، نيز دعوت كرد در جلسه حاضر باشد. مطابق رسم، هركس كه به ديدار منصور مى آمد هديه اى نيز با خود مى آورد. ازاين رو، به زودى گوشه اى از كاخ او از پول و طلا و نقره و شمش و قاليچه و پارچه قيمتى و ... پر شد. پس از چندى، منصور رو به حضرت موسى بن جعفر، عليه السلام، كرد و گفت: تمام اين هدايا در اختيار شماست!

 

در آخرين ساعات جلسه، پيرمردى وارد شد و در مقابل موسى بن جعفر زانو زد و گفت: من چيزى نداشتم به عنوان هديه براى شما بياورم، اما سه خط شعر درباره جدتان حضرت سيد الشهداء گفته ام كه اگر اجازه بدهيد برايتان بخوانم! حضرت فرمودند: بخوان! وقتى پيرمرد شعرش را خواند، اشك از ديدگان حضرت جارى شد. سپس، رو به منصور كرد و فرمود: اين هدايا را مى خواهى چه كنى؟ گفت: همه در اختيار شماست. آن گاه، حضرت به پيرمرد فرمود: همه اين هدايا از آن توست. آن ها را بردار و با خود ببر. تازه اين مزد اصلى شعر تو نيست، زيرا اجر آن را خداوند در روز قيامت به تو خواهد داد. [2]

 

اين وارستگى از دنياست. كسى كه خود را شيعه موسى بن جعفر، عليه السلام، مى داند بايد با خود بيانديشد كه خداوند 200 يا 300 تن گندم به من داده است. آفتاب و زمين و برف و آب و گندمش كه از خدا بوده، من تنها آن را كاشته و از آن مراقبت كرده ام، پس چرا زكاتش را ندهم؟ پس، كسى كه مى گويد پايم براى اين كار پيش نمى رود و نمى توانم، دوستى دنيا را بر دوستى با خدا ترجيح داده است. كجاى وجود اين انسان از قرآن اثر گرفته و او چگونه ادعا مى كند شيعه موسى بن جعفر است؟

 

انسان مؤمن بايد همه وجودش از قرآن اثر بردارد. اين هم به دست نمى آيد مگر اين كه انسان اين اثربردارى را با تمرين و تامل در خود تقويت كند. يعنى وقتى آيه زكات را شنيد به آن عمل كند. بدين ترتيب، پرداخت زكات سال آينده براى او آسان مى شود و پرداخت زكات سال سوم آسان تر.

 

انسان نفس خود را به هر طرف كه سوق بدهد در همان جهت باقى خواهد ماند، اما خدا نكند نفس مهار خود را به گردن آدمى بيندازد و او به انسان جهت بدهد. زيرا نفس به آسانى انسان را به بخل و حرص و رابطه نامشروع و قمار و شراب مى كشد و به دام مى اندازد. به قول شاعر:

نفس سركش ملك تن را مىدهد آخر به باد

 حاكم ظالم ديار خويش ويران مىكند. [3]


 

پی نوشت ها:

(1). برامكه، خاندانى ايرانى كه اجداد آنان عنوان برمك داشتند و نخستين وزيران معتبر خلفاى عباسى از اين خاندان برخاستند. اولين عضو مهم اين خاندان يحيى بن خالد بن برمك (ف. 190 ق) است كه در دربار عباسى عهده دار حكومت و وزارت بود.

پسر ارشدش فضل (148- 187 ق) حكومت ايالات جبال، طبرستان، دماوند، كومش و غيره، و مدتى هم حكومت ارمنستان و آذربايجان و نيز خراسان را داشت. او فتوحات چندى كرد و مساجد و رباطها ساخت.

برادر وى جعفر (حدود 150- 187 ق) داراى خطى خوش و بيانى فصيح و در احكام نجوم مطلع بود. هارون بدو توجه و اقبالى تمام داشت و او را به حكومت ايالات متعدد منصوب ساخت، و وى آن ها را توسط نمايندگان خود اداره مى كرد.

هارون خواهر خود عباسه را نيز بدو تزويج كرد. مقدمات سقوط اين خاندان از مدت ها طرح مى شد و براى آن علل مختلف ذكر كرده اند. جعفر در صفر 187 ق به امر خليفه كشته شد، و كمى بعد يحيى و سه پسر ديگرش توقيف شدند و اموال آنان مصادره گرديد. از سرنوشت موسى و محمد برادران جعفر نيز اطلاعى در دست نيست. ر ك: فرهنگ معين، ج 5، ذيل مدخل برامكه.

(2). مناقب، ابن شهر آشوب، ج 3، ص 433؛ نيز در مستدرك الوسائل، ميرزا نورى، ج 10، ص 386 (به نقل از كتاب مناقب): «حكى أن المنصور تقدم إلى موسى بن جعفر عليهما السلام بالجلوس للتهنئة فى يوم النيروز، و قبض ما يحمل إليه، فقال عليه السلام: إنى قد فتشت الاخبار عن جدى رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله، فلم أجد لهذا العيد خبرا، و أنه سنة للفرس و محاها الاسلام، و معاذ اللّه أن نحيى ما محاه إلاسلام.

فقال المنصور: إنما نفعل هذا سياسة للجند، فسألتك باللّه العظيم الاجلست. فجلس و دخلت عليه الملوك و الامراء و الاجناد يهنئونه، و يحملون إليه الهدايا و التحف، و على رأسه خادم المنصور يحصى ما يحمل، فدخل فى آخر الناس رجل شيخ كبير السن، فقال له: يابن بنت رسول اللّه، إننى رجل صعلوك لا مال لى اتحفك، و لكن اتحفك بثلاث أبيات قالها جدى فى جدك الحسين بن على عليهما السلام: «عجبت لمصقول علاك فرنده* يوم الهياج و قد علاك غبار/ و لا سهم نفذتك دون حرائر* يدعون جدك و الدموع غزار/ الا تقضقت السهام و عاقها* عن جسمك الاجلال و الاكبار.

قال عليه السلام: قبلت هديتك اجلس بارك اللّه فيك. و رفع رأسه إلى الخادم و قال:

امض إلى أمير المؤمنين و عرفه بهذا المال و ما يصنع به. فمضى الخادم و عاد و هو يقول: كلها هبة منى له يفعل به ما أراد، فقال موسى عليه السلام للشيخ: إقبض جميع هذا المال، فهو هبة منى لك».

 (3). از سيداى نسفى است.

 

 برگرفته شده از کتاب: عقل محرم راز ملكوت اثر استاد حسین انصاریان


منبع : پایگاه عرفان
  • امامت
  • امام صادق
  • نوروز
  • شعر
  • هدیه
  • پیرمرد
  • 1
    50% (نفر 2)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    فصاحت و بلاغت زينب (س )
    شرایط صدقه دادن
    فرداهایی که هیچ وقت نمی آیند
    همه چیز حلال است مگر خلافش ثابت شود
    قدرت و فرمانروائى مطلقه حق بر ظاهر و باطن هستى‏
    حضرت علی اصغر علیه السلام
    عنصر مردانگی و جوانمردی در بیان امام حسن مجتبی(ع)
    روز عاشورا و دعای امام حسین(ع)
    حق پیامبر(ص) و حضرت علی(ع)
    روایت ماربين آلماني از امام حسین(ع)

    بیشترین بازدید این مجموعه

    توحید نظری و توحید عملی
    هفت نمونه‌ از احیای مردگان در کلام قرآن
    حدیث عبادت زهرا(س)
    روز زن و مادر
    مراحل قيامت‏
    آثار ایمان به خدا در زندگی
    گذری بر فضایل حضرت زهرا سلام الله علیها
    سوره ای از قران جهت عشق و محبت
    کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
    متن دعای معراج + ترجمه

     
    نظرات کاربر

    سیدعلی
    سلام. ممنون التماس دعا
    پاسخ
    0     0
    19 اسفند 1399 ساعت 4:53 بعد از ظهر
    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^