با توجه به نبوت پيامبران كه ابلاغ كنندگان پيام هاى حضرت حق به مردم براى رسانيدنشان به حيات طيبه و آخرت آباد بود، و هر يك براى تصديق شدن نبوتشان و اثبات راستگوئى و صدقشان معجزات لازم ارائه مىكردند، به ويژه نبوت پيامبر عظيمالشأن اسلام و معجزه جاويدانش قرآن، و دانش و بصيرتش كه شعاع دانش و آگاهى حق بود، و نيز برخوردارى احكام و مقررات و معارف الهيه آئينش از استحكام و استوارى و منطبق بودن با حكمت و مصلحت، و اين كه واضح و روشن بود كه فرهنگ جامع و كاملش ضامن خير دنيا و آخرت است، بايد انسانها با تكيه بر تعقل و انديشه صحيح، با همه وجود تسليم آئين و شريعت آنان مىشدند، و راهى جز اقتدا به آن بزرگواران، و پيروى از دينشان نمىپيمودند، و از درخواستهاى نامعقول و غير منطقى به شدت اجتناب مىجستند، و از سئوالات بىمورد و بيهوده پرهيز مىكردند.
ولى گروهى از مردم چه در زمان پيامبران گذشته و چه در عصر پيامبر اسلام به دور از عقل و منطق درخواستهائى داشتند كه جز آزار روحى براى پيامبران ثمرى نداشت، و درخواستهاى آنان نشان مىداد كه مىخواستند راه گريزى از حق و حقيقت براى خود دست و پا كنند، آيه شريفه مسلمانان را كه نزديك بود چون لجبازان و متعصبان گذشته بخصوص قوم يهود در اين وادى خطرناك بيفتند و بعضى هم در اين مسير انحرافى قرار گرفتند بر حذر داشت، و به آنان نسبت به اين برنامه غير منطقى هشدار داد، و به شدت از چنين برخوردى با پيامبر اسلام نكوهش كرد.
به راستى از انصاف و خردورزى دور است كه انسان بر پايه تعصبات قومى و افكار جاهلى و انديشههاى انحرافى و خيالات فاسد، و اميال شخصى از پيامبر درخواست نامعقول و بيهوده داشته باشد، درخواستهائى كه لازم است مردود شود و بىپاسخ بماند، و درخواست كنندگان طرد شوند.
انسان بايد با تكيه بر عقل و منطق و بصيرت و بينش و پختگى و خردورزى، زمينه اين گونه درخواستهاى نامعقول را از صفحه وجودش و ميدان ذهنش پاك كند، و باطنش را كه به نور فطرت آراستهاند مركز درخواستهاى معقول و منطقى در جهت رشد و تكامل و رسيدن به سعادت ابدى و پرورشى و تربيت الهى و انسانى خود قرار دهد.
درخواستهاى بيجا و نامعقول پايه فكرى و فطرى و عقلانى ندارد، بلكه مايه و سببش جهل مركب و لجاجت و عناد و دشمنى با حق و حقيقت، و باز كردن راه گريز از واقعيات و توجيه براى پشت كردن به حقايق است.
مسلمانان بايد از رهبران دينى، و انسانهاى آسمانى در جهت تكامل بخشيدن به عقل و روح و نفس و باطن خود و آبادى دنيا و آخرتشان درخواست داشته باشند، و از درخواست آنچه نشدنى است و آنچه مفيد هيچ فايدهاى نيست و اگر هم انجام بگيرد دردى را دوا نمىكند، و مشكلى را حل نمىنمايد، و گرهى را از زندگى و كار درخواست كننده باز نمىكند، بلكه جز توهين به حق و بازىگرى، و فتنهافكنى نيست به شدت بپرهيزند.
بدون ترديد هرچه بر اصرار درخواستهاى نامعقول بيشتر شود، و اين كار بيهوده دنبال گردد، درخواست كننده به تيرگى بيشتر روان و قلب دچار مىشود و فاصلهاش از حوزه هدايت و نور ولايتحق زيادتر مىگردد، و راه هر گونه ترديد و شك و شبهه بازتر مىشود، و به ويژه زمينه شبهات و وسوسههاى گمراهان را در قلب و مشاعر آمادهتر مىسازد، و بستر تبديل ايمان به كفر را با پيگيرى كفرپيشگانى چون يهود و نصارى با دنبال كردن شبهات و درخواستهاى نامعقولشان به وسيله مسلمانان فراهم مىآورد.
بر همه مسلمانان واجب و لازم است در مسئله درخواستهايشان از شيوههاى عقلانى و منطقى پيروى كنند، و روشى حكيمانه در اين مورد انتخاب نمايند، نه اين كه با داشتن راهنمائى چون پيامبر و ميزانهاى حقى چون معصومين و كتابى بىمانند چون قرآن كه حاوى اصول و حقايق و معارف الهيه است و از هر جهت هدايتگر و سازنده خير دنيا و آخرت است، از روش يهود لجباز و معاند كه هر بار از پيامبر بزرگ خدا موسى بن عمران بدون تكيه بر علم و عقل و منطق درخواستهاى نابجا و بيهوده مىكردند و از اين طريق آن رهبر آسمانى را هدف انواع آزارهاى روحى و شكنجههاى روانى قرار مىدادند اجتناب ورزيده و جداً بپرهيزند.
مسلمانان اگر خوشبختى خود و خير دنيا و آخرتشان را مىخواهند بايد زمينه انحرافات فكرى و بستر درخواستهاى نامعقول را از خدا و مردان راه حق كه مايه از انحرافات يهود دارد در سرزمين حياتشان بخشكانند، و روحيه اشكال تراشىهاى واهى، و بهانه جوئىهاى غير منطقى را از عرصهگاه وجودشان دور نمايند، و از اين كه به دست خود و با كمك شبهات و وسوسههاى دشمنان موجبات تبديل ايمان را به كفر، و علل انحراف از صراط مستقيم و راه معتدل و ميانه را فراهم نمايند دورى كنند و به اين حقيقت كه در قرآن در سوره مباركه بقره مطرح است توجه داشته باشند كه يهود با اين روش انحرافى خود و عادت زشت و كردار ناپسندشان موجبات مغضوب شدن خود را در پيشگاه ربوبيت فراهم و خود و نسلشان را از رحمت واسعه حق محروم و دنيا و آخرتشان را بر باد، و جامعه خود را در بستر روزگار به ذلت و خوارى و دربدرى و ناامنى دچار ساختند.
نمونهاى از خواستههاى غير معقول
بنىاسرائيل مدتى طولانى بر اساس رحمت حق، و از بركت وجود موسى بن عمران بدون زحمت و مشقت منّ و سلوى به آنان داده مىشد و آنان از اين رزق پاك و فيض ويژه پروردگار بهرهمند بودند، ولى سر از اين رزق برتافتند و به موسى گفتند: ديگر براى ما صبر بر يك نوع غذا ممكن نيست، و طاقت ما در اين زمينه تاب شده، و از چنين وضعى ناراحت و ناراضى هستيم از پروردگارت بخواه از آنچه زمين مىروياند از سبزى و خيار، و سير و عدس و پياز براى ما آماده سازد!! موسى گفت آيا شما به جاى غذاى بهتر كه رزق ويژه الهى است غذاى پستتر را درخواست داريد!! از اين پس رزق خاص حق بر شما ممنوع مىگردد، به شهرى درآئيد كه آنچه درخواست داريد در آن شهر براى خود تأمين كنيد، با اين درخواست نامعقولشان و اسائه ادبى كه به حق روا داشتند، و در برابر موسى موضع گرفتند به خوارى و بيچارگى دچار شدند، و سزاوار خشم خدا گشتند .... «1»
يهود و نصارى بر اساس اميال شخصى و تعصبات قومى و قبيلهاى، و كينه و عناد، و لجاجت و جهالت از تو درخواست مىكنند كه از آسمان كتابى غير قرآن و مكتوبى مطابق ميلشان نازل كنى، اين بازىگران زشت باطن بزرگتر از اين خواسته را از موسى درخواست كردند و آن خواسته بزرگتر اين بود كه به موسى گفتند: خدا را آشكارا به ما نشان بده كه با چشم سر او را ببينيم، پس آنان را به كيفر ستمى كه داشتند صاعقه مرگبار فرو گرفت. «2»
خداى مهربان در قرآن مجيد مىفرمايد: بنىاسرائيل را از دريائى كه فرعون و فرعونيان را در آن غرق كرديم عبور داده به ساحل نجات رسانيديم، پس به گروهى گذر كردند كه همواره بر پرستش بتهاى خود ملازمت داشتند، گفتند: اى موسى همان گونه كه براى آنان معبودانى هست تو هم براى ما معبودى قرار بده!! موسى گفت [از درخواست بسيار نامعقول شما معلوم است] كه بىترديد شما گروهى هستيد كه جهالت مىورزيد. «3»
سبكمغزان بىانصاف، آلودگان به رذائل روحى خواسته نامعقولشان اين بود كه پيامبر و سفير الهى بايد از جنس مردم نباشد، و هيچ گونه آثار بشرى در او ديده نشود سخن نامعقولشان و كلام دور از منطق و عقلشان چنانكه در سوره فرقان آمده اين بود: اين چه پيامبرى است كه غذا مىخورد، و در بازارها راه مىرود، چرا فرشتهاى به او نازل نشده كه در معيت او بيم دهنده باشد؟!
يا چرا گنجى به سوى او افكنده نمىشود، يا باغى براى او نمىباشد كه از ميوههاى آن بهرهمند شود؟! «4»
درخواستهاى معقول و منطقى
مجموعه آياتى كه در قرآن مجيد در قالب دعا آمده مانند آيه شريفه:
وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً: «5»
بندگان شايسته خدا درخواستشان از حضرت حق اين است: پروردگارا ما را از سوى همسران و فرزندانمان خوشدلى و خوشحالى بخش و ما را پيشواى پرهيزكاران قرار ده.
همه مؤمنان را اينگونه آيات به درخواستهاى معقول و منطقى راهنمائى مىكند.
و نيز درخواستهاى كه در دعاها و زيارات آمده، مانند اين دعا كه در پايان زيارت چهارم اميرالمؤمنين از حضرت سجاد نقل شده:
«اللهم ارزقنى عقلا كاملا، و لبا راجحا، و قلبا زكيا و عملا كثيراً، و ادبا بارعا ...» «6»
پروردگارا عقلى كامل، و مغزى ممتاز، و دلى پاك و عملى فراوان و ادبى برتر نصيبم فرما.
اينگونه درخواستها نيز انسان را به جانب درخواستهاى صحيح و منطقى و معقول راهنمائى مىكند.
روايات بسيار مهمى از رسول خدا و اهل بيت رسيده كه مردم را به درخواستهاى مشروع هدايت مىنمايد.
از پيامبر اسلام روايت شده:
«العلم خزائن و مفاتيحه السئوال فاسئلوا رحمكم الله فانه يؤجر اربعة: السائل، و المتكلم، و المستمع، و المحب لهم:» «7»
دانش مخازن و انبارها است، كليدهاى آن پرسش و درخواستفهم و تحصيل آن است، بنابراين به پرسش و سئوال روى آوريد خدا شما را مورد رحمت قرار دهد زيرا در سئوال به چهار نفر پاداش مىرسد: سئوال كننده، پاسخ دهنده، گوش دهنده، و دوستدار اينان.
على (ع) مىفرمايد:
«القلوب اقفال و مفاتيحها السئوال:»
دلها قفلها هستند، و كليدهاى آن پرسش است.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- بقره 61.
(2)- نساء 153.
(3)- اعراف 138.
(4)- فرقان 7- 8.
(5)- قرقان 74.
(6)- مفاتيح الجنان زيارت چهارم اميرمؤمنان.
(7)- كنز العمال 28662.
برگرفته از:
کتاب : تفسير حكيم جلد چهارم
نوشته :استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان