إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتابِ وَ يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا أُولئِكَ ما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ
أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِي الْكِتابِ لَفِي شِقاقٍ بَعِيدٍ
يقيناً آنان كه آنچه را خدا از كتاب تورات و انجيل به عنوان حلال و حرام نازل كرده براى پر كردن جيب خود از عوام يهود و نصارى پنهان ميكنند و در برابر اين پنهان كارى بهاى اندكى به دست ميآورند جز آتش در شكمهاى خود نميخورند و خدا روز قيامت با آنان سخن نميگويد و از گناهان و زشتيها پاكشان نميكند و براى آنان عذاب دردناكى است. اينانند كه گمراهى را به جاى هدايت و عذاب را در برابر آمرزش خريده اند.
آن عذاب به خاطر اين است كه خدا كتاب آسمانى را به حق نازل كرد ولى اينان كتاب خدا را واگذاشتند و در انكارش كوشيدند و آن را مايه اختلاف قرار دادند و بيشك كسانى كه در مفهوم و محتواى كتاب اختلاف كردند تا حقايق از مردم پنهان بماند در دشمنى دور و درازى و فاصله بسيار زيادى از حق قرار دارند.
مسئله كتمان حق كه كار بسيار خطرناك عالمانى يهودى و نصرانى بود، و به سبب آن بسيارى از مردم را به گمراهى انداختند و مانع مسلمان شدن تعداد زيادى از آنان شدند در آيه 42 سوره مباركه بقره گذشت.
اينان در برابر بهاى ناچيزى از قلدران و ستمكاران و حاكمان ظالم وقت و عوام مردم ميگرفتند حق را كه سبب هدايت مردم بود و آنان را به رحمت و رضوان الهى ميرسانيد پنهان ميكردند.
آنان به اين مسئله توجه نميكردند كه ثروت و متاع دنيا و ابزار مادى به هر مقدار باشد در برابر دين فروشى آنهم دينى كه ضامن نجات انسان در دنيا و آخرت است و نيز در مقابل كتمان حقايق كتابهاى نازل شده بيارزش و بسيار اندك است و در اين خريد و فروش خسارتهاى غيرقابل جبران وجود دارد.
خداوند مهربان براساس رحمت و لطفش، و به منظور حفظ سلامت و صحت بدن و روان انسان و رعايت مصالح حيات بشرى در كتابهاى آسمانى حلال و حرام را بيان كرد، ابلاغ حلال و حرام الهى در هر روزگارى بر عهده عالمان و آگاهان به آيات كتاب خداست، و توده مردم براى شناخت حلال و حرام جز اين راهى ندارند، ولى با كمال تأسف عالمان يهود و نصارى علاوه بر كتمان آثار نبوت رسول اسلام، و مانع شدن از مسلمان شدن عوام يهود و نصارى فقط و فقط به انگيزه هواهاى نفسانى خويش، و طمع به ثروت مردم، و جذب و جلب هواهاى عوام و متنفذين و قدرت مندان حلال و حرام را ناگفته گذاردند، يا به تحريف مقررات حق دست زدند يا كتمان نمودند، اينان هرچه به دست آورند كه جز ثمن قليل و متاع اندك چيزى نبود، در برابرش رضايت خدا و سعادت ابدى را از دست دادند، و سعادت خلق خدا را در برابر هواهاى بت صفت خويش قربانى كردند.
«اين بزرگ منشان كه به عنوان دين، حدود حلال و حرام را كتمان مينمايند و مردم را سرگردان و منحرف ميسازند، چون خود كانون هواها ميباشند، و دين حق را حرفه خود و كالاى زندگى نمودهاند، و با اين روش انحرافى فطرتشان خاموش و درونشان تيره و دوزخى گرديد، هرچه در اين معامله خطير بيندوزند و بخورند مايه ذخيرهاى و هيمه چنين دوزخى خواهد شد:
أُولئِكَ ما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ
قيد و ظرف فِي بُطُونِهِمْ و جمع آن چنين انبار عميق و درونى و تودرتوى دوزخى را مينماياند» كه سراسرش پر از آتش است و اين نابكاران به جرم عظيم كتمان آيات حق بايد شكم خود را از آن پر كنند!
علماى يهود و نصارى به خاطر هواى نفس و روح مادى گرى در مورد ارزش گزارى به متاع دنيا دچار انحراف فكرى بودن، انحرافى كه فضاى سياه و ظلمانى و شيطانى آن تا اين زمان بر فكر بسيارى از مردم دنيا سايه انداخته و در آينده هم ادامه دارد، و براين اساس زمينه دين فروشى و كتمان حقايق در آنان فراهم آمد، و خود و بسيارى از مردم زمان خويش و روزگاران خود را به تباهى كشيدند و در سعادت را به روى خود و مقلدانشان بستند.
اگر متوليان تبليغ دين، و آنان كه در اين زمينه مسئوليت خطيرى برعهده دارند حريص به دنيا و دلبسته به پول و ثروت نباشند، يقيناً چنين خطرى كه دور نگاه داشتن مردم از حقايق الهيه باشد پيش نميآيد.
چهرههاى مخلص و دلسوز، و آنان كه براى نجات امت، و سعادت ملت دغدغه دارند، و قلبشان براى رهائى انسان از قيود شيطانى ميطپد در هر شرايطى گرچه خود به مضيقه مالى گرفتار آيند، يا جانشان در معرض خطر قرار گيرد از اعلام مسائل دين و حلال و حرام الهى دريغ نميكنند و در اين زمينه از قلدران و زورگويان و ثروتمندان حرفهاى نميهراسند.
جمله ما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ پس از ثَمَناً قَلِيلًا دلالت قطعى بر اين حقيقت دارد كه ثروت تحصيل شده از راه دين فروشى و كتمان حقايق آتشى است كه دين فروشان آن را بلعيده به شكم فرو ميريزند، و اين آتش از باب تجسم عمل كه در آيه 25 سوره بقره بسيار مفصل و مشروح و مستدل و استوار بحث شد در قيامت ظهور عينى خواهد كرد.
خداوند مهربان كه رحمت واسعهاش نسبت به كل شيئ فراگير است در قيامت با اين خائنان دين فروش كه وجودشان مانع قرار گرفتن بندگان در صراط مستقيم بود سخن نميگويد وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ و اين عدم سخن گفتن دلالت بر خشم و غضب حضرت حق از آنان دارد، و نوعى اهانت و استخفاف به آنان است كه حكايت از عذاب سخت روحى نسبت به آنان دارد.
آنان تا ابد از مغفرت حضرت رب العزه كه سبب پاك شدن از گناهان و تزكيه وجود انسان از معاصى است محروماند، و از مفهوم آيه شريفه استفاده ميشود كه عالمان و آگاهان و دانشمندان متعهد و دلسوز جامعه از تزكيه برخوردار و در قيامت مورد سخن گفتن حضرت حق هستند و مورد لطف و رحمت ويژه پروردگارند.
چه معامله و بيع و شرا و خريد و فروش خسارت بارى است كه هدايت و دين فروخته شود و به جاى آن ضلالت و گمراهى ابتياع گردد، و مغفرت از دست برود و در برابر آن عذاب ابد خريده شود، اينجا بايد از صبر و تحمل دوزخيان كه بخشى از آنان عالمان دين فروشاند در برابر عذاب دوزخ كه در دعاى كميل آمده همه آسمانها و زمين در برابرش مقاومت ندارند شگفت زده شد
فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ
«اينان كه شريعت و كتاب نازل شده صعود دهنده را كتمان و دگرگون ميكنند، و به خود و هواهاى خود ميگرايند و روى خود و خلق خدا را در اين دنيا از سخن خدا بر ميگردانند در روز قيامت كه حجابها و موانع از ميان ميرود، خداوند با آنان روى سخن ندارد، و هر كس روى به سوى خدا و سخن حق و خدائى دارد از آنان روى ميگرداند، و چون قابليت رشد و تزكيه روحشان تباه گشته، خداوندى كه هر مستعدى را پاك مينمايد و رشد ميدهد آنان را تزكيه نميكند و به پستى شان ميبرد
يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ ... وَ لا يُزَكِّيهِمْ و عذابى بس جانگداز دارند وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ اينان با علم و اختيار ضلالت را به جاى هدايت و عذاب را به جاى مغفرت گرفتند، به راستى با چه قدرتى عذاب گناهان خود و ديگران را تحمل ميكنند فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ؟!
ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ ... ذلك اشاره به مجموع عواقب سنگين و عذابهاى كتمان است كه شگفت آور و براى مردمى، به دور از باور ميباشد.
اين آيه رازى را بيان ميكند تا شايد چنين عواقب و آثار به ذهنها نزديك شود و باور آورد: اين عاقبتها و آثار براى آن است كه خداوند كتاب را به حق نازل كرده، حق نمودار واقعيت ثابت و اراده خداوند ميباشد، و گرايش به آن گرايش به نظام هستى است، پس اگر حق كتمان يا تحريف شود حقوق خلق كه مورد عنايت خاص پروردگار است دگرگون شده و راه تكامل بسته ميشود، و اين اصل و ريشه هر دگرگونى و گناه و عذاب ميباشد، و نيز حق و عمل به آن منشأ هماهنگى قواى نفسانى و قواى اجتماعى با نظام برتر است، همان نظامى كه زمين و آسمانها و پديدهها را برپا و هماهنگ نگهداشته، پس اگر با تحريف و كتمان، در كتاب كه زبان حق است اختلاف راه يافت انسان از خود و افراد و اجتماع جدا ميشود و همه با هم در اين جهان هماهنگ ناهماهنگ و جدا جدا ميگردند.
إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِي الْكِتابِ لَفِي شِقاقٍ بَعِيدٍ
خلاصه اين آيات به صورت قياس برهانى چنين است: كتاب به حق نازل شده، پس كتمان كتاب كتمان حق است، كتمان حق منشأ ناهماهنگيها و جدائيها و در نتيجه دوزخها و محروميتها ميگردد.» «1»
پی نوشت :
______________________________
(1)- پرتوى از قرآن، ج 2، ص 47.
مطالب فوق برگرفته شده از:
کتاب: تفسیر حکیم جلد پنجم
نوشته: استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان