روى سخن قرآن در اين فراز از آيه با كاسبها، قپاندارها، همه كسانى كه جنس كشيدنى و كيلى دارند. پمب بنزينىها، به آنها كه حمل گازوئيل و نفت و بنزين و ساير مواد را بر عهده دارند است. يعنى هر گاه جنسى به مردم مىدهيد، ترازوهايتان را پر بگيريد و دقيق باشيد كه كم نباشد؛ يعنى با ترازو بازى نكيند تا كسى كه يك كيلو جنس خريده تنها صاحب نهصد گرمش باشد؛ يعنى در روز روشن صد گرم از مال مردم را ندزديد، زيرا اين نوع دزدى از دزدى شبانه نيز بدتر است.
دزدى كه شبانه و در تاريكى به در خانهاى كليد مىاندازد يا از ديوار مردم بالا مىرود، در تاريكى مىآيد و در تاريكى نيز مىرود؛ اما كاسبى كه روز روشن مال مردم را اينطور ذرهذره مىدزدد، دزد بىحيا و قهارى است.
قرآن مىفرمايد: اگر جنس را وزن مىكنيد و به مردم مىدهيد، ترازوهاتان را پر بكنيد. دقت شود! نمىگويد به مردم جنس اضافه بدهيد، مىفرمايد مطابق پولى كه دادهاند جنس تحويلشان بدهيد و ميزان سنجشتان را پر بگيريد. اگر ميزان كيلوست در وزنش دقت كنيد؛ اگر معيار ليتر است، مواظب باشيد سر ظرف خالى نماند يا حوصله كنيد تا محتويات ظرف كاملا خالى شود. مثلا، صاحب ماشين خودش در ماشين نشسته تا روغن موتورش را عوض كنند. پيمانه روغن را كامل پر كنيد و از لب پيمانه كم نگيريد. بعد هم صبر كنيد تا روغن داخل ظرف كاملا خالى شود. عجله نكنيد و ظرف را زود بر نداريد. زيرا اين خيانت است.
اگر از كسى كه مخالف و دشمن قرآن هم هست بپرسيم كه دوست دارى كسى از جنسى كه خريدهاى و بابتش پول پرداختهاى كم بگذارد؟
مىگويد: نه؛ اگر بپرسيم: كسى كه اين كار را مىكند به نظر تو چه نوع انسانى است؟ مىگويد: خيلى دزد است» خدا لعنتش كند! حال، اگر به او بگوييم: قرآنى كه با آن مخالف هستى به همه دستور مىدهد كه كمفروشى نكنند، مىگويد: درست گفته است.
ويل للمطففين»
تا آنجا كه از آيات قرآن فهم مىشود خداوند از آنها كه در ترازو و پيمانه خيانت مىكنند نفرت فراوان دارد. در قرآن كريم، واژه «ويل» 14 بار آمده است. در تفاسير قرآن آمده است كه كلمه «ويل» بر نفرت دلالت دارد؛ معنى ديگر «ويل» را لعنت دانستهاند؛ و گروهى نيز آن را نام چاهى در جهنم ذكر كردهاند. به هر ترتيب، خداوند مىفرمايد:
«ويل للمطفّفين».
معنى آيه اين است كه واى بر يا لعنت بر كمفروشان؛ يا اينكه: چاه جهنم جاى آنان باد كه در پيمانه و ترازو به مردم خيانت مىكنند.
كمفوشى خلاف فرمان است |
كه ترازوى حق به ميزان است |
|
آن كه با سنگ كممتاع فروخت |
آتش از سنگ جست و ريشش سوخت |
|
آب در شير گاو كرد آن كرد |
آمد آن آب و ماده گاو ببرد. |
|
منبع : پایگاه عرفان