فارسی
سه شنبه 25 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 5 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

جهل

حكيمى نزد صاحب ثروتى بود كه به زينت و تجمل و كثرت مال و عدّت مباهات نمودى، در اثناى محاوره خواست كه آب دهن بيفكند از راست و چپ نگريست موضعى نيافت كه آن را شايد بزاقى كه در دهن جمع كرده بود به روى صاحب خانه افكند، حاضران عتاب و ملازمت نمودند، حكيم گفت: ادب نه چنان بود كه آب دهن به اخس و اقبح مواضع افكنند، من چندان كه از چپ و راست نگاه كردم هيچ موضع خسيس‌تر و قبيح‌تر از روى اين شخص كه جهل موسوم است نيافتم.


منبع : پایگاه عرفان
  • جهل
  • جهل موسوم
  • حكيم
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    حكايتى از یک صاحب دل
    اقامه نماز صبح با وضوى شام‏
    حکایت چگونه صبح كردى؟
    اين همه بلا و مصيبت
    حکایت آسيه و معبود واقعى‏
    داستان جوان گناهكار
    حکایت توبه «وحشى»
    حکایت چگونه بخوابم؟
    رفیق صمیمی امام حسین (ع)
    زيرا كه فرصت نداشت‏

    بیشترین بازدید این مجموعه

    پند و عبرت در غزل سعد کافى
    اين همه بلا و مصيبت
    حكايتى از یک صاحب دل
    حکایت توبه «وحشى»
    حکایت آسيه و معبود واقعى‏
    حکایت چگونه صبح كردى؟
    زيرا كه فرصت نداشت‏
    اقامه نماز صبح با وضوى شام‏
    چه شرايط سنگينى است‏
    عاقلى در لباس ديوانگان‏

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^