فارسی
جمعه 02 آذر 1403 - الجمعة 19 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

مقابله با غدیر (منع حدیث یا حذف غدیر)

مقابله با غدیر (منع حدیث یا حذف غدیر)

نهی عمر از نقل حدیث

288 - أَخْبَرَنَا يَزِيدُ بْنُ هَارُونَ، أَنبَأَنَا أَشْعَثُ بْنُ سَوَّارٍ، عَنِ الشَّعْبِيِّ، عَنْ قَرَظَةَ بْنِ كَعْبٍ، قَالَ: بَعَثَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، رَهْطًا مِنَ الْأَنْصَارِ إِلَى الْكُوفَةِ، فَبَعَثَنِي مَعَهُمْ، فَجَعَلَ يَمْشِي مَعَنَا حَتَّى أَتَى صِرَارَ - وَصِرَارُ: مَاءٌ فِي طَرِيقِ الْمَدِينَةِ - فَجَعَلَ يَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْ رِجْلَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: " إِنَّكُمْ تَأْتُونَ الْكُوفَةَ، فَتَأْتُونَ قَوْمًا لَهُمْ أَزِيزٌ بِالْقُرْآنِ فَيَأْتُونَكُمْ فَيَقُولُونَ: قَدِمَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ قَدِمَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ فَيَأْتُونَكُمْ فَيَسْأَلُونَكُمْ عَنِ الْحَدِيثِ، فَاعْلَمُوا أَنَّ أَسْبَغَ الْوُضُوءِ ثَلَاثٌ، وَثِنْتَانِ تُجْزِيَانِ ". ثُمَّ قَالَ: " إِنَّكُمْ تَأْتُونَ الْكُوفَةَ فَتَأْتُونَ قَوْمًا لَهُمْ أَزِيزٌ بِالْقُرْآنِ فَيَقُولُونَ: قَدِمَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ قَدِمَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ فَيَأْتُونَكُمْ فَيَسْأَلُونَكُمْ عَنِ الْحَدِيثِ. فَأَقِلُّوا الرِّوَايَةَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَأَنَا شَرِيكُكُمْ فِيهِ قَالَ قَرَظَةُ: وَإِنْ كُنْتُ لَأَجْلِسُ فِي الْقَوْمِ فَيَذْكُرُونَ الْحَدِيثَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وإِنِّي لَمِنْ أَحْفَظِهِمْ لَهُ. فَإِذَا ذَكَرْتُ وَصِيَّةَ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ سَكَتُّ. قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ: مَعْنَاهُ عِنْدِي: الْحَدِيثُ عَنْ أَيَّامِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَيْسَ السُّنَنَ وَالْفَرَائِضَ

سنن دارمي ج1 ص329 المؤلف: أبو محمد عبد الله بن عبد الرحمن بن الفضل بن بَهرام بن عبد الصمد الدارمي، التميمي السمرقندي (المتوفى: 255هـ)، تحقيق: حسين سليم أسد الداراني، الناشر: دار المغني للنشر والتوزيع، المملكة العربية السعودية، الطبعة: الأولى، 1412 هـ - 2000 م، عدد الأجزاء: 4.

 

قرظه بن کعب روايت کرده است: هنگامي که عمر ما را به عراق اعزام نمود به همراهان ما آمد و گفت: آيا ميدانيد چرا شما را بدرقه کردم؟همراهان گفتند: آري به خاطر گراميداشت ما.عمر گفت: اضافه براين چون شما به سرزميني مي رويد که آنها را همانند زمزمه زنبور قرآن است پس به شما ميگويم آنها را سرگرم نمودن به احاديث از زمزمه قرآن بازشان نداريد و هرچه کمتر از رسول الله نقل روايت کنيد که من هم با شما شريک هستم. وبه دين ترتيب هنگامي که قرظه در محلي که بايد وارد شد و به او گفتند: براي ما حديث بگو. گفت: عمر ما را از نقل حديث نهي کرده است.

 

منع عمر از حدیث

قَالَ: أَخْبَرَنَا قَبِيصَةُ بْنُ عُقْبَةَ قَالَ: أَخْبَرَنَا سُفْيَانُ عَنْ مَعْمَرٍ عَنِ الزُّهْرِيِّ قَالَ: أَرَادَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ أَنْ يَكْتُبَ السُّنَنَ فَاسْتَخَارَ اللَّهَ شَهْرًا ثُمَّ أَصْبَحَ وَقَدْ عُزِمَ لَهُ فَقَالَ: ذَكَرْتُ قَوْمًا كَتَبُوا كِتَابًا فَأَقْبَلُوا عَلَيْهِ وَتَرَكُوا كِتَابَ اللَّهِ.

نيز عروه روايت کرده است که: عمربن خطاب در صدد برآمد سنن را بنويسد. پس از صحابه استفتاء کرد و آنها راي موافق دادند اما عمر همچنان دست به دست ميکرد و استخاره مي نمود تا پس از يک ماه تصميم خود را بدين گونه اعلام کرد که: من ميخواستم سنن را بنويسم ولي به ياد قومي افتادم که قبل از شما کتاب نوشتند و با آن در آميختند و کتاب اصلي را ترک کردند. و سوگند به خدا من کتاب خدا را با چيزي در نمي آميزم.

الطبقات الكبرى ج3 ص217 المؤلف: أبو عبد الله محمد بن سعد بن منيع الهاشمي بالولاء، البصري، البغدادي المعروف بابن سعد (المتوفى: 230هـ)، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1410 هـ - 1990 م، عدد الأجزاء: 8 .

 

كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال ج10 ص293 المؤلف: علاء الدين علي بن حسام الدين ابن قاضي خان القادري الشاذلي الهندي البرهانفوري ثم المدني فالمكي الشهير بالمتقي الهندي (المتوفى: 975هـ)، المحقق: بكري حياني - صفوة السقا، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الطبعة الخامسة، 1401هـ/1981م

و بدين ترتيب نوشتن سنن و احاديث پيامبر را همانند نقل زباني ممنوع و تعطيل اعلام نمود.

 

آتش زدن احادیث

أَخْبَرَنَا الْحَسَنُ بْنُ أَبِي بَكْرٍ، أَخْبَرَنَا أَبُو سَهْلٍ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زِيَادٍ الْقَطَّانُ , حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ رَوْحٍ الْمَدَائِنِيُّ، حَدَّثَنَا شَبَابَةُ، حَدَّثَنَا أَبُو زَبْرٍ، حَدَّثَنَا الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدٍ، أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ، بَلَغَهُ أَنَّهُ قَدْ ظَهَرَ فِي أَيْدِي النَّاسِ كُتُبٌ فَاسْتَنْكَرَهَا وَكَرِهَهَا , وَقَالَ: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ بَلَغَنِي أَنَّهُ قَدْ ظَهَرَتْ فِي أَيْدِيكُمْ كُتُبٌ فَأَحَبُّهَا إِلَى اللَّهِ أَعْدَلُهَا وَأَقْوَمُهَا , فَلَا يَبْقَيَنَّ أَحَدٌ عِنْدَهُ كِتَابٌ إِلَّا أَتَانِي بِهِ , فَأَرَى فِيهِ رَأْيِي» قَالَ: فَظَنُّوا أَنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْظُرَ فِيهَا وَيُقَوِّمَهَا عَلَى أَمْرٍ لَا يَكُونُ فِيهِ اخْتِلَافٌ , فَأَتَوْهُ بِكُتُبِهِمْ فَأَحْرَقَهَا بِالنَّارِ , ثُمَّ قَالَ: «أُمْنِيَةٌ كَأُمْنِيَةِ أَهْلِ الْكِتَابِ؟»

روزی عمر خطابه‌ای خواند گفت ای مردم خبر به من رسیده کتاب‌هایی در میان شما پیدا شده محبوب‌ترین آن‌ها نزد خداوند آن کتابیست که از همه مستقیم‌تر و استوارتر باشد کسی حق ندارد آن‌ها را نزد خود نگهدارد بایستی آن‌ها را برای من بیاورد، مردم گمان کرند عمر می‌خواهد در آن‌ها نظر کند چنان‌چه در آن‌ها اختلافی باشد آن را برطرف نماید مردم کتاب‌هایشان را نزد عمر بردند او همه آن‌ها را به آتش سوزانید.

تقييد العلم للخطيب البغدادي ج1 ص52 المؤلف: أبو بكر أحمد بن علي بن ثابت بن أحمد بن مهدي الخطيب البغدادي (المتوفى: 463هـ)، الناشر: إحياء السنة النبوية - بيروت، عدد الأجزاء: 1 .

 

زندانی کردن صحابه

إنّ عمر حبس ثلاثة: ابن مسعود أبا الدرداء وأبامسعود الأنصارى فقال: لقد أكثرتم الحديث عن رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم.

عمر، سه نفر؛ يعنى ابن مسعود، ابودرداء، و ابومسعود انصارى را زندانى كرد و به آن‌ها گفت: به اين خاطر شما را به زندان انداختم كه از رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، زياد حديث نقل مى‌كنيد.

تذكرة الحفاظ، ج 1، ص 7، الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى.

 

نقل روایت

حاکم در کتاب المستدرک گوید:

374 - حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ بَالَوَيْهِ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ غَالِبٍ، ثنا عَفَّانُ، ثنا شُعْبَةُ، وَأَخْبَرَنِي أَحْمَدُ بْنُ يَعْقُوبَ الثَّقَفِيُّ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ أَيُّوبَ، أَنْبَأَ أَبُو عُمَرَ الْحَوْضِيُّ، ثنا شُعْبَةُ، عَنْ سَعْدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ، قَالَ لِابْنِ مَسْعُودٍ وَلِأَبِي الدَّرْدَاءِ وَلِأَبِي ذَرٍّ: «مَا هَذَا الْحَدِيثُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَأَحْسِبُهُ حَبَسَهُمْ بِالْمَدِينَةِ حَتَّى أُصِيبَ»

سعد بن ابراهيم از پدرش نقل مى‌كند كه گفت: خليفه دوم به ابن مسعود، ابوالدرداء و ابوذر گفت: چرا اين همه حديث از پيامبر نقل مى‌كنيد؟ احساس مى‌كنم كه به همين سبب آنان را از مدينه ممنوع الخروج كرد و اين ممنوعيّت تا زمان مرگ عمر ادامه يافت.

المستدرك على الصحيحين ج1 ص193 المؤلف: أبو عبد الله الحاكم محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدويه بن نُعيم بن الحكم الضبي الطهماني النيسابوري المعروف بابن البيع (المتوفى: 405هـ)، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1411 - 1990، عدد الأجزاء: 4 .

 

در روايت متقي از ابن عساکر آمده:

29479- عن محمد بن إسحاق قال: أخبرني صالح بن إبراهيم بن عبد الرحمن بن عوف عن أبيه قال: والله ما مات عمر بن الخطاب حتى بعث إلى أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم فجمعهم من الآفاق عبد الله ابن حذافة وأبا الدرداء وأبا ذر وعقبة بن عامر فقال: ما هذه الأحاديث التي قد أفشيتم عن رسول الله صلى الله عليه وسلم في الآفاق؟ قالوا: أتنهانا؟ قال: لا أقيموا عندي لا والله لا تفارقوني ما عشت فنحن أعلم نأخذ ونرد عليكم فما فارقوه حتى مات.

كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال ج10 ص292 و 293 المؤلف: علاء الدين علي بن حسام الدين ابن قاضي خان القادري الشاذلي الهندي البرهانفوري ثم المدني فالمكي الشهير بالمتقي الهندي (المتوفى: 975هـ)، المحقق: بكري حياني - صفوة السقا، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الطبعة الخامسة، 1401هـ/1981م

عمر نمرد تا وقتي که فرستاد اصحاب رسول الله را از اطراف جمع کردند و آنها عبدالله ابن حذاقه و ابودرداء و ابوذر و عقبه بن عمر بودند پس گفت: اين احاديث چه باشد که شما آنها را از رسول الله در اطراف شايع کرده ايد!؟ گفتند: آيا تو ما را از ايراد آنها نهي ميکني؟ گفت: نه بمانيد نزد من. نه به خدا قسم نبايد تا من زنده ام از من مفارقت کنيد. چه ما آگاه تر و اعلم هستيم... پس از وي جدا نشدند تا مرد.

 

چرا منع حديث ؟؟؟

خلفاي سه گانه که همگي با شدت هرچه تمامتر از نشر و نقل حديث جلوگيري مي کردند، براي اين جنايت عظيمشان به بشريت همانطور که گذشت توجيهات عجيب و غريبي آورده اند. دليل عمر اين بود که احاديث با قران مخلوط نشوند ! انگار آيه قران را نخوانده بود:

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ. که خدا خودش از قرآن محافظت ميکند و هيچ تحريفي و زيادي و کمي در قرآن راه ندارد.

 

 و اما دليل واقعي منع حديث چه بود ؟

 اولا: نام اميرالمؤمنين عليه‌السلام و فضايل او از يادها حذف شود؛ چرا كه نقل احاديث پيامبر صلي الله عليه و آله جداي از نقل فضايل حضرت علي عليه‌السلام نبود.

 ثانيا: نقل احاديث پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مساوي بود با رسوايي آنان

و بیان واقعه غدیر از راویان بلاواسطه آن(در واقع ضمانت تداوم حکومت غاصبانه ونوعی سانسور و محدودیت برای آزادی بیان و نشر حقایق) چرا كه احاديث پيامبر صلي الله عليه و آله نقدي بود بر اعمال و كردار خود سرانه و خود رأيي‌ها و بدعت‌هاي ابوبكر و عمر و عثمان و امثال آنها؛ لذا بهترين راه براي آزادانه عمل كردن و مورد نقد قرار نگرفتن، حذف احاديث پيامبر صلي الله عليه و آله بود كه آتش زدن و نابود كردن آنها در همين راستاست.


منبع : سنت
  • غدیرخم
  • علی بن ابی طالب
  • حذف حديث از کتب اهل سنت
  • عمر بن الخطاب
  • مقابله
  • حذف
  • منع حدیث
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    دلیل روی گردانی و عمل نکردن صحابه به روایت غدیر
    استناد به غدیر در روز شورا 
    راویان حدیث غدیر (بخش دوم)
    ۱۱۰ سند غدير از کتب اهل سنت 
    صحابه و غدیر /1
    غدیر خم در مُسند أحمد بن حنبل
    آیه تبلیغ
    ناکام از محو غدیر (راویان قرن2) 
    حیات غدیر در300هجری(قرن3) 
    آيه ابلاغ و روز غدير

    بیشترین بازدید این مجموعه

    دلیل روی گردانی و عمل نکردن صحابه به روایت غدیر

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^