اللهم و انطقنى بالهدى، و الهمنى التقوى، و وفقنى للتى هى ازكى، و استعملنى بما هو ارضى،
تقاضاى علم و تقوا از خداوند متعال
از خداوند متعال علم و تقوى تمنا مى كند و اثبات مى دارد كه همه چيز مخصوصا علم و تقوى به دست خدا است. پروردگارا، رحمت و بركات خود را شامل حال محمد و آل محمد صلواتك عليهم اجمعين بگردان و به فضل خود با من رفتار كن. پروردگارا، مرا به كلماتى هدايت كننده، گويا كن و تقوى را به من الهام فرما و مرا به آن قول و عملى كه پاكيزه تر است موفق نما. در آن خطوطى كه مرا كار بزن كه از هر چيزى بهتر مى پسندى. پروردگارا، مرا از بهترين و كاملترين راهها حركت بده و چنان كن كه بر دين و ملت تو بميرم و زنده شوم. در اين جملات هم كه دنباله و تكميل كننده ى فراز قبل مى باشد، امام چهارم عليه السلام از خدا تقاضا مى كند كه او را به علم و هدايت گويا كند و به او تقوى الهام نمايد.
يكى از مسائلى را كه دعاها و آيات قرآن زياد آن را يادآورى نموده و به آن اصالت داده اند اين است كه هر چه مى خواهيم از خدا بخواهيم و از او خواهش كنيم كه روى وجود ما و فكر ما كار كند و به ثمر برساند. آن چنان دعاها و خواهشها از مسير قرآن و تعليمات ائمه ى (ص) تاكيد دارد كه امام صادق عليه السلام مى فرمايد: اگر بند كفش شما پاره شود همان را از خدا بخواهيد نه از خود و نه از ديگران. يعنى اگر براى
تهيه ى بند كفشى به خود و ديگران متكى باشى به ضلالت افتاده اى يا مشرك شده اى كه خود و ديگران را در تهيه بند كفش، عامل موثر مى دانى و يا از بهترين وسيله محروم شده اى و از وسيله ى ناقص استفاده كرده اى.
در اين جملات از خدا نطق گويا و بيان مى طلبد و از خدا، تقوى و توفيق مى خواهد. در اينجا هم سئوالاتى به وجود مى آيد كه پس ما انسانها و ساير مردم چه كاره ايم و چرا براى ما كار و كاسبى درست كرده اند و ما را به جستجو و تلاش و كوشش وادار كرده اند. اگر ما براى خود و يا ديگران منشاء كوچكترين اثرى نيستيم پس اين همه امر و نهى ها و تكليفها و برنامه هاى جهاد و مجاهده چيست؟ كه در دين اسلام كار و تلاش واجب شده، بيكارى و تنبلى حرمت پيدا كرده است. جواب اينست كه خواستن از ساختن جداست. آنچه در زندگى و در نجات و خوشبختى ما موثر است و حياتبخش مى باشد، خواستن است نه ساختن. فرض كنيد شما فقير محض هستيد، فاقد همه چيز. در برابر يك موجود غنى و نيرومند قرار گرفته ايد واجد همه چيز. شما فقط از او خواهش مى كنيد كه با غنى و قدرت خود فقر و نياز شما را برطرف كند و شما را به ثروت و قدرت برساند و او خواهش شما را اجابت مى كند. در وجود ضعيف و ناتوان شما، نيرو و قدرت پياده مى كند و آن همه ثروت و مال در اختيار شما مى گذارد و شما را به غنا و بى نيازى مطلق مى رساند. شما مى توانيد حساب كنيد كه از اين موجوديت دوم صدى چند با خدا و چند با شما مى باشد. خواهيد دانست آنچه مربوط به شماست صفر درصد است و آنچه مربوط به خداست صد در صد. تكاليفى كه به ما واگذار شده و اين كار و كوششها كه از ما خواسته اند، همه ى اينها در مجموع خواستن و تقاضا كردن است. ما فقرائى هستيم كه در خانه ى خدا مى رويم و با نماز و روزه ى خود، از او مى خواهيم و مطالبه مى كنيم و همين زبان خواستن و تقاضا كردن هم در ما به اراده ى او پيدا شده است. پس امام چهارم (ع) خداوند متعال را به عنوان بهترين مرضها و به عنوان بهترين آموزنده و آموزگار و بهترين كمك دهنده و يارى كننده انتخاب مى كند و از خدا خواهش مى كند كه او را در بهترين دين و در عاليترين برنامه هاى فرهنگى و تربيتى
قرار دهد و آن چنانكه خودش مى داند مطابق كاملترين نقشه ها بنده ى خود را تربيت كند.