اللهم اسلك بى الطريقه المثلى، و اجعلنى على ملتك اموت و احيى.
نكات لطيف ترى كه در اين جملات منعكس شده است اين است كه امام چهارم (ع) خود براى خود تعيين نمى كند كه به چه مقامى برسد و چگونه ساخته شود. در چه مرتبه از تقوى و غنا و يا مراتب ديگر قرار گيرد. همانطور كه از خدا خواهش مى كند كه او را به ثمر برساند انتخاب نوع ثمره و مرتبه را هم به خدا واگذار مى كند. مثلا لباس تقوى از خدا مى خواهد و از تعيين نوع لباس خوددارى نموده تعيين آن را به خدا واگذار مى كند. مى گويد: پروردگارا، در يك چنان درجه و مقامى از علم و ايمان قرار گيرم كه پسند تو باشد و چنان باشم كه تو مى خواهى نه چنانكه خودم مى خواهم.
آيا اگر انتخاب درجه و مقام به على بن الحسين (ع) واگذار شود و آن چيزى را كه خود مى پسندد و مى خواهد از خدا بطلبد و يا اين انتخاب و اختيار را به خدا واگذار كند كه آنچه را خدا براى على بن الحسين مى پسندد اختيار كند آيا اين دو نوع اختيار و انتخاب يكسان است؟ و يا نسبت به يكديگر تفاوت دارد؟ آيا اين مقام و نعمتى را كه من مى پسندم و از خدا مى خواهم مانند همان مقام و نعمتى است كه خدا براى من مى خواهد و مى پسندد و يا اينكه انتخاب خدا براى من صد در صد بهتر است از آنچه خود براى خودم انتخاب مى كنم؟ فرض كنيد كه شما يك قصر بهشتى از خدا مى طلبيد و يا يك نوع زيبائى و ملاحت مخصوص براى خودت و همسر بهشتيت. خداوند به شما مى گويد، چه نوع قصرى و بر طبق چه نقشه اى مى خواهى. نقشه ى آن را و كيفيت زيبائى و ملاحت را معين كن تا من براى تو آن چنان بسازم كه خواسته اى. شايد اكثريت انسانها در خواهشها و تقاضاهاى خود و بر اساس راى و تشخيص خود قصر مخصوصى را طبق نقشه اى كه خود دانسته و پسنديده اند از خدا مطالبه مى كنند و در اينجا انسانهاى زرنگتر و بيدارتر هستند كه مى دانند خدا در شناخت بهترين نقشه ها و ساختن بهترين قصرها از همه كس بالاتر و داناتر است. مى گويند پروردگارا، درجات بهشتيم و قصر بهشتيم و كيفيت زندگيم در آنجا چنان باشد كه خودت مى دانى، نه چنانكه من مى دانم، انتخاب من ناقص است و انتخاب تو كامل.
كسانى كه خواهشهاى خود را به كيفيت دوم در پيشگاه خدا مطرح مى كنند خيلى بهتر و عاليتر فهميده اند و بهتر و عاليتر انتخاب كرده اند. و اما كيفيت اول لباسى است كه به نظر خود انتخاب كرده اند، هرگز با انتخاب خدا برابرى نمى كند. ائمه ى اطهار عليهم السلام همه جا انتخاب كيفيت زندگى بهشتى و آن چنانكه بايستى باشند به خدا واگذار مى كنند. مولا اميرالمومنين عليه السلام در دعاى خود عرضه مى دارد كه: اللهم انت كما احب فاجعلنى كما تحب. يعنى پروردگارا، تو چنان هستى كه من دوست دارم و مى پسندم. تو مرا چنان بساز و چنان تربيت كن كه تو دوست دارى و مى پسندى. كسانى كه خواهشهاى خود را به اين كيفيت مطرح مى كنند و ساخت وجودى خود را و ساخت زندگى خود را به خدا واگذار مى كنند، آنها از همه چيز بهترين را انتخاب كرده اند و از هر مرتبه و مقامى به بهترين آن رسيده اند و چنان شده اند كه بر اساس علم كامل الهى گمشده و يا كم شده و كمبودى در زندگى آنها نيست. شايسته است كه بندگان خدا خواهشها و آرزوهاى خود را در شعاع خواهشها و دعاهاى على بن الحسين تنظيم كنند تا از هر چيزى به بهترين آن برسند.