اللهم صل على محمد و اله، و نبهنى بذكرك فى اوقات الغفله، و استعملنى بطاعتك فى ايام المهله، و انهج لى الى محبتك سبيلا سهله، اكمل لى بها خير الدنيا و الاخره.
تقاضاى محبت و رضوان الهى
و در اين فراز دعا طالب محبت و رضوان الله است كه قبل از فراز آخر است، از او خواهش مى كند اوقات غفلت و نسيان را از وجود او برطرف نموده و دائم او را به ياد خدا بياندازد و همچنين ايام مهلت و ساعات استراحت او را در خط اطاعت خودش قرار دهد و راه رسيدن به محبت الهى را آسان گرداند تا با آن محبت بتواند خير دنيا و آخرت را جلب نمايد.
لطيفه اى كه در اين فراز از دعاى آن حضرت است مربوط به اين حقيقت است كه همه جا فيوضات و بركات كامل الهى، چه مادى باشد و چه معنوى، از مسير تفكر و تنبه انسان حاصل مى گردد. فيوضات رحيميت الهى با بركات رحمانيت او فرق دارد. آنچه از فيض رحمانيت خداوند متعال است، خواهى نخواهى به انسان مى رسد. انسان بداند يا نداند، خدا به او مى رساند زيرا آن فيوضات مربوط به خلقت و دوره تربيت است. اين همه ارقام، نعمت خداوند در وجود ما آفريده كه ما از آنها بى خبريم و گاهى كه براى ابتلاء و امتحان يكى از آن رقمها از انسان سلب مى گردد و سلامتى او را تهديد مى كند، حاضر است تمامى ثروت خود را در راه كسب آن رقم، بذل نمايد وليكن رحمت رحيميت، دو شرط اساسى لازم دارد. يكى از آن دو شرط، آمادگى و استعداد وجودى براى پذيرش فيض الهى. زيرا چنانكه گفته اند: العطيات بقدر القابليات.
پس براى استفاده از رقم بزرگتر، قابليت بيشتر لازم است. خداوند ابتدا قابليت به وجود مى آورد و بر اساس آن، عطيه ى خود را بهتر و بيشتر مى كند. شرط دوم براى استفاده از فيض رحيميت، آگاهى انسان به آن رقمى است كه استعداد پذيرش آن را دارد و همچنين خواهش آن رقم از خداوند تبارك و تعالى. فيض رحيميت خدا، در حال غفلت و يا عدم قابليت و آگاهى، شامل حال انسان نمى شود. بايستى بداند و بخواهد و قابليت پذيرش هم داشته باشد. لذا حضرت در اين جملات، دوست ندارد كه ساعات و اوقاتى غافل از خدا باشد زيرا خواهى نخواهى آن غفلت، مايه ى محروميت مى شود. از خدا خواهش مى كنند كه دائم، متوجه ى فيض الهى و پذيرش آن باشد و بزرگترين رقم فيض را در اينجا، جلب محبت خدا مى داند كه اين جلب محبت بزرگترين نعمت و در عين حال بزرگترين لذتى است كه از جانب خدا نصيب انسان مى شود. كسانى كه محبت خدا را جلب كرده و احساس مى كنند كه خدا را دوست دارند و از اين دوستى لذت مى برند بدانند كه خدا هم آنها را دوست دارد، زيرا اگر آنها را دوست نمى داشت، محبت خود را در دل آنها قرار نمى داد و اجازه نمى داد كه آنها هم خدا را دوست بدارند. وقتى كه خدا انسان را دوست داشته باشد، از مسير همان دوستى هر چه بخواهد براى او تهيه مى كند، در نتيجه خير دنيا و آخرت را براى او كامل مى گرداند.