امام ساجدان على بن الحسين(ع) در رساله جامع حقوقى خود، كه سند پرافتخار و گرانسنگ معارف ناب شيعى است، به بيان حقوق مختلفى كه بر عهده فرد مسلمان است، مى پردازد. آن بزرگوار حقوق فرزندان و خردسالان را در كانون توجه خويش قرار داده، والدين را با مسؤوليت خطيرشان آشنا مى سازد. حساسيت و ظرافت موضوع، امام ساجدان 7 را بر آن داشت تا در منشور حقوقى اش دو بخش را، با عنوان هاى «حق الولد» و «حق الصغير»، به حقوق فرزندان و خردسالان اختصاص داده، راهنماى تربيتى والدين باشد و شيوه هاى مطمئن و ره توشه هاى تربيتى ماندگار را فرا روى آنان قرار دهد. اين مقاله بر آن است تا، ضمن نقل متن كلام نورانى امام(ع) در دو بخش «حق الوالد» و «حق خردسال »، در حد بضاعت نگارنده به توضيح و تبيين آن بپردازد. بخش اول: حق فرزند «واما حق الولدك فتعلم انه منك ومضاف اليك فى عاجل الدنيا بخيره وشره وانك مسئول عما وليته من حسن الادب والدلالة على ربه والمعونة له على طاعته فيك وفى نفسه فمثاب على ذالك ومعاقب، فافعل فى امره عمل المتزين بحسن اثره عليه فى عاجل الدنيا المعذر الى ربه فيما بينك وبينه بحسن القيام عليه والاخذ منه ولاقوة الا بالله.» اين سخن حاوى نكات مهم تربيتى است كه به برخى از آنها اشاره مى شود: 1 - فرزند، پاره تن انسان فتعلم انه منك ... امام سجاد(ع) در اين بخش از سخنانش فرزند را جزئى از وجود انسان و پاره تن او مى خواند. بديهى است كه انسان، بطور فطرى، خود و اشيا و امور وابسته به خود را دوست دارد، در راه نگهدارى اش فداكارى مى كند و در مسير رشد و تعالى اش مى كوشد. اين حقيقت كه فرزند وابسته به انسان جزئى از وجود اوست، مسؤوليت سنگين والدين و لزوم عنايت پيوسته به تربيت و رشد فرزندان را يادآورى مى كند. 2 - فرزندان مايه افتخار يا ذلت والدين ... ومضاف اليك فى عاجل الدنيا بخيره و شره كودكان پاك و معصومند و سرزمين وجودشان آماده افشاندن هر بذرى است. والدين مى توانند باغبانانى دلسوز و با تدبير باشند و دشت حاصلخيز وجود فرزندانشان را به باغستانى سرسبز و بارور تبديل كنند يا در شمار كشاورزان ناآگاه و بى تجربه جاى گرفته، در سرزمين وجود فرزندانشان خارهاى آزاردهنده كشت كنند. البته ثمره تلخ و شيرين فرزندان، سرانجام به والدين مى رسد. اگر فرزندان نيك باشند، مايه نيكنامى و افتخار والدين مى شوند و اگر درست تربيت نشوند، مايه خوارى و بدنامى آنان خواهند بود. آرى، چه بسيار والدينى كه سالها پيش بدرود حيات گفتند، ولى به سبب فرزندان و يادگاران صالح و شايسته، همچنان نامشان زنده و يادشان گرامى است و نداى «خدايش بيامرزد» مؤمنان هديه روحشان است. در مقابل گروهى از والدين، به خاطر فرزندان زشت كردارشان مورد خشم و نفرت ديگران قرار گرفته اند و نفرين مردم پيوسته بدرقه راهشان. بدين جهت امام(ع) در آغاز سخنش مى فرمايد: «فرزند انسان جزئى از وجود اوست و خير و شرش با وى گره خورده است.» اين هشدارى به والدين است كه اگر براى تربيت فرزندانشان اهميت قايل نيستند و اگر آينده فرزندانشان را نمى خواهند، دستكم به نيك نامى خويش بينديشند. 3 - مسؤوليت والدين ... وانك مسئول عما وليته. فرزندان وديعه هاى الهى و از بزرگترين نعمتهاى پروردگارند. آنان صفابخش لحظه هاى زندگى و مايه طراوت، شادابى و آرامش كانون خانواده اند. والدين در برابر اين وديعه ها و نعمتهاى الهى بايد هم سپاسگزار باشند و هم احساس مسؤوليت كنند. شكر نعمت فرزند، درست انجام دادن وظيفه بزرگ و سنگين تربيت است. آنها خواسته يا ناخواسته اين سؤوليت بزرگ را بر دوش دارند و ضرورى است كه، ضمن باور كردن اين مسؤوليت و اهميت والايش، جهت انجام دادن درست آن، خود را به ابزار لازم مجهز كنند و با استعانت از خداى منان و عزمى راسخ آن را به انجام رسانند. 4 - محورهاى مسؤوليت در كلام نورانى امام(ع)، والدين نه تنها مسؤول تربيت فرزندانشان شمرده شده اند، بلكه محورهاى مسؤوليت آنان نيز مشخص شده است. اين محورها عبارت است از: 1 - ادب نيكو; (من حسن الادب) 2 - خداشناسى; (والدلالة على ربه) 3 - اطاعت خداوند; (والمعونة على طاعته) والدين بايد در اين سه محور (اخلاق، اعتقادات و پيروى عملى از شرع مقدس) انجام وظيفه كنند. مسؤوليت آنان تنها تامين غذا، مسكن و بهداشت جسمانى نيست. آنها، پيش از آنكه مسؤول تامين سلامت جسمانى و تامين معيشت فرزندان باشند، مسؤوليت تامين سلامت اخلاقى و اعتقادى و عملى آنها را بر عهده دارند. 5 - شيوه ايفاى مسؤوليت ... فيك و فى نفسه. به نظر مى رسد كه دو كلمه «فيك و فى نفسه » در كلام حضرت به روش اجراى مسؤوليت والدين اشاره مى كند. بدين بيان كه «فيك » به بعد الگوى عملى والدين و «فى نفسه » به تلاش خود فرزند اشاره دارد كه البته آن هم در سايه هدايت و كمك والدين به دست مى آيد. شيوه الگويى از مؤثرترين و كارآمدترين شيوه هاى تربيت است و ائمه اطهار: اغلب در تربيت فرزندانشان از اين شيوه بهره مى بردند; يعنى خود الگويى كامل براى فرزندان بودند و با عمل و رفتار خويش آنها را تربيت مى كردند. البته، در كنار پديد آوردن الگوى عملى، بايد زمينه را فراهم ساخت تا فرزند، خود نيز تلاش كند; در پى سعادت خويش برآيد; در مسير تربيت گام بردارد و پيوسته به حمايت والدين وابسته نباشد. در اين مرحله، وظيفه والدين هدايت، نظارت و بستر سازى براى تعليم و تربيت خودجوش است. 6 - پاداش و كيفر مسؤوليت ... فمثاب على ذالك ومعاقب. مسؤوليت داشتن آثارى دارد. اگر به درستى انجام شود; فرد سزاوار پاداش و تشويق است; و اگر در ايفاى آن كوتاهى شود، فرد استحقاق تنبيه و كيفر مى يابد. اگر والدين مسؤوليت خود را درست انجام دهند، شايسته پاداش الهى مى شوند; و اگر كوتاهى كنند، كيفر در انتظارشان خواهد بود. 7 - نماياندن آثار اعمال نيك به فرزند ... فاعمل فى امره عمل المتزين بحسن اثره عليه فى عاجل الدنيا. بزرگ جلوه دادن كار نيك فرزند و نشان دادن اثر اعمال نيك كودك به او از اقدامات مؤثر تربيتى شمرده مى شود. بزرگ كردن كار خوب فرزند نوعى تشويق معنوى است، سبب ايجاد و تقويت انگيزه مى شود و او را براى انجام دادن كارهاى بزرگتر و بهتر آماده مى سازد. والدين نبايد از كنار كار خوب فرزند، هر چند در نظر آنان كوچك و ناچيز باشد، با بى توجهى بگذرند; بلكه بجاست آنان را به خاطر كار خوب تشويق كنند، كردارشان را زينت دهند و بزرگ بنمايانند. افزون بر اين، شايسته است آثار كارهاى خوب فرزندانشان را براى آنان ترسيم كنند و به زيبايى نمايش دهند; چرا كه آنان، با ديدن آثار اعمالشان، اعتماد به نفس بيشتر مى يابند و خود را براى انجام دادن كارهاى بزرگتر توانا مى بينند. 8 - نظارت بر رفتار فرزند ... بحسن القيام عليه. بى تفاوتى و غفلت از رشد و هدايت فرزند در زندگى آثارى جبران ناپذير دارد. فرزند انسان نونهالى است كه به باغبانى دلسوز و با درايت نيازمند است تا از او مراقبت كند; بويژه امروز كه در اثر تهاجم فرهنگى زمينه هاى انحراف نوجوانان و جوانان آماده تر است و دشمنان هدايت و تربيت، براى صيد آنان دامهاى رنگارنگ گسترانيده اند. در اين موقعيت، نظارت و مراقبت از فرزندان ضرورت مضاعف يافته، مسؤوليت سنگين تر مى شود و انجام دادن وظيفه تلاش بيشتر مى جويد. 9 - بهره گيرى از استعدادهاى فرزند در تربيت ... والاخذ منه. انسان اشرف مخلوقات است و استعداد رسيدن به رفيعترين قله هاى انسانيت را دارد. خداوند استعدادهايى در وجود انسان به وديعه گذاشت تا در پرتو پرورش صحيح شكوفا شود. علاوه بر استعدادهاى فطرى و مشترك، كه در همه انسانها وجود دارد، هر فرد نيز از تواناييهايى ويژه برخوردار است كه ضرورى است در پرتو دقت و نظارت والدين و معلمان و مربيان بخوبى شناسايى و حمايت شود تا به رشد و شكوفايى برسد، در سايه آن، راه طولانى تربيت سريعتر پيموده شود و تربيت فرزند آسانتر انجام گيرد. 10 - استمداد از پروردگار در تربيت ... ولا قوة الا بالله. تربيت آسان نيست، بلكه ظريف، دقيق و پيچيده است. انسان ماشين نيست تا به سادگى راه اندازى شود. علم بشر، با همه پيشرفتى كه دارد، هنوز در شناخت رموز ابعاد وجودى انسان توفيق كامل نيافته است. بنابراين، در امر ظريف تربيت، همراه با تلاش خستگى ناپذير و پيوسته، هماره بايد از آفريدگار يارى خواست. بدين سبب، امام عارفان و سيد ساجدان در پايان اين نسخه تربيتى فرموده است: ولاقوة الا بالله. بخش دوم: حق خردسال «واما حق الصغير فرحمته وتثقيفه وتعليمه والعفو عنه والستر عليه والرفق به والمعونة له والستر على جرائر حداثته فانه سبب للتوبة والمداراة له وترك مماحكته فانه ادنى لرشده.» 1 - مهربانى كودك روانى لطيف و ظريف دارد; روانى كه جز مهربانى برنمى تابد. او ظرفيت عتاب و تندى ندارد و زود مى رنجد و مى گريد. آرى، مهربانى ضرورى ترين نياز كودك است. بدين جهت، امام سجاد(ع) آن را اولين حق كودك برمى شمرد و بر حق تربيت و تعليم مقدم داشت. اين بدان معناست كه كودك، پيش از نشستن در كلاس تربيت و تعليم، بايد نسيم خوش مهربانى و عطوفت را تجربه كند; اقليم وجودش از بوى خوش مهربانى عطرآگين گردد و حتى آموزش نيز بايد در پرتو مهربانى و عطوفت به انجام رسد. جالب آن است كه در نسخه شيخ صدوق عبارت «فرحمته فى تعليمه » به چشم مى خورد كه تصريح بدين امر است. بدين سان، در مى يابيم كه آموزش، بويژه در دوره ابتدايى، بايد با مهربانى و محبت همراه باشد. اين اصلى اساسى و اجتناب ناپذير است. 2 - تربيت كودك ... وتثقيفه. اساسى ترين و ضرورى ترين حق فرزند و خردسال تربيت اخلاقى و معنوى اوست. تربيت با اهميت ترين هدف و بلكه هدف همه تعاليم و معارف اسلامى است. زندگى انسان مسلمان در پرتو تربيت اسلامى معنا پيدا مى كند و ارج و ارزش انسان به تربيت معنوى و اخلاقى اوست. وگرنه، به فرموده قرآن، مانند حيوان و بلكه از آن هم پست تر خواهد بود. اهميت والاى تربيت، وظيفه والدين را صد چندان مى كند. آنان كه در حيات تربيتى فرزندان اولين نقش را بر جاى مى نهند، نخستين و اساسى ترين وظيفه را نيز به عهده دارند و ضرورى است بيش از هر حق ديگرى بدين حق اساسى كودك توجه كرده، در انجام دادن درست آن از هيچ كوششى دريغ نكنند. 3 - تعليم و آموزش كودك ... وتعليمه. از ديگر حقوق مهم فرزند سوادآموزى و فراگيرى دانش است. اهميت سوادآموزى و دانش به توضيح و تاكيد نياز ندارد. پر واضح است، سعادت هرگونه كه تفسير شود، دانش آموختن اولين و اساسى ترين گام رسيدن به آن است. اگر كسى سعادت را صرفا رفاه مادى و آسايش دنيوى معنا كند، دانش آموختن گام نخست در تحصيل آن است و اگر آن را در قرب الهى و بندگى خداوند جستجو كند كه حق همين است باز هم دانش و معرفت از مطمئن ترين راههاى وصول بدان شمرده مى شود. دانش كليد حل بسيارى از مشكلات و ابزار دستيابى به بسيارى از مصالح و منافع مادى و معنوى است. بر والدين، كه در برابر سعادت فرزندانشان مسؤولند; ضرورى است تا زمينه تحقق اين حق مهم را برايشان فراهم سازند و آنان را از نعمت سواد و دانش بهره مند گردانند. 4 - عفو ... والعفو عنه. زمينه خطا و اشتباه در اعمال و رفتار كودك بسيار است. آنان در ابتداى مسير رشد هستند، نه رشد بدنى كافى يافته اند و نه عقل و تدبيرشان به حد كمال رسيده است. بنابراين، امكان هر نوع لغزش و خطا در رفتار و گفتارشان وجود دارد. والدين و بزرگسالان بايد اين واقعيت را بپذيرند كه كودكانشان انسانهاى كوچكى بيش نيستند و انتظار بزرگان از آنان داشتن خطاست. پس بجاست كه از خطاهاى آنان با كرامت و بزرگوارى درگذرند و پوزش آنان را براحتى بپذيرند. 5 - خطاپوشى و تغافل والستر عليه ... والستر على جرائر حداثته فانه سبب للتوبة. چنانكه بيان شد، در كودكان و نوجوانان، به خاطر عدم رشد كامل عقلانى، زمينه لغزش بسيار است و اشتباه و تقصير در اعمال و رفتارشان دور از انتظار نيست. واكنش والدين و بزرگترها، در برابر اين لغزشها، دو نوع است يكى آنكه خطاهايشان را سريع به آنان گوشزد كنند، و احيانا به تنبيه و سرزنش آنان بپردازند و ديگر آنكه، ضمن داشتن حساسيت و توجه، به روش خطاپوشى و تغافل كه روشى درست و اثربخش است، روى آورند; چرا كه تغافل از اصول مهم تربيتى است; يعنى والدين خود را به غفلت بزنند و چنان وانمود كنند كه خطاى فرزندشان را نديده اند. چنانچه والدين چنين رفتارى داشته باشند، امكان پشيمانى و بازگشت از خطا بيشتر است; اما اگر كودكان و نوجوانان در مقابل هر خطا و تقصيرى با سرزنش و تنبيه والدين رو به رو شوند، احساس مجرم بودن كرده، چنان مى انديشند كه ديگر اعتبار و ارزشى نزد والدين و بزرگسالان ندارند. اين امر باعث مى شود كه در مراحل بعد نيز لغزش و خطا برايشان زشت نباشد و ارتكاب آن امرى عادى شمرده شود. گذشته از اين، سرزنش و تذكرهاى پياپى، بذر لجاجت را در وجود فرزند مى افشاند و زمينه پذيرش اندرز را در او نابود مى كند. امام زين العابدين(ع) به خاطر اهميت اصل خطاپوشى و تغافل، اين حق را مورد تاكيد قرار داده و دو بار آن را بر زبان رانده است. آن بزرگوار فايده و سبب خطاپوشى را نيز بيان كرده، مى فرمايد: پوشاندن لغزشهاى دوران كودكى و نوجوانى به بازگشت آنان و پرهيز از خطا و لغزش مى انجامد. 6 - رفق و ملاطفت با كودك ... والرفق له. روحيه لطيف كودك با اندك تندى و خشم، آزرده مى شود. بنابراين، بزرگسالان، بويژه والدين، بايد از گلهاى زندگى خويش با لطافت و نرمى مراقبت كنند; با صبر و حوصله در برابر آزارهاى كودكانه آنان عطوفت و ملاطفت نشان دهند و جز در موارد استثنايى نگاه تند و چهره خشمگين بدانان نشان ندهند. 7 - كودكان فقراى درگاه بزرگسالان ... والمعونة له. كودكان كانون نيازمندى و فقرند. نيازهايشان فراوان و كمبودهايشان نمايان است. آنان در لحظه لحظه كودكيشان به حمايت و مراقبت والدين و بزرگترها نيازمندند. نيازهاى جسمانى، نيازهاى عاطفى، نيازهاى روانى و ... از آنان مسكينانى راستين ساخته است. آنها جز در پرتو كمك و حمايت بزرگترها و والدين قادر به رشد و تكامل و حتى ادامه حيات نيستند. بنابراين، بر بزرگسالان است كه مستمندان درگاه خويش را يارى دهند و در رفع نيازمنديهاى آنان بكوشند. 8 - مدارا با كودك ... والمداراة له. ضرورت مدارا و تحمل رفتارهاى ناسنجيده كودكان امرى روشن است; چرا كه آنان در طريق رشد و تكاملند، هنوز دركشان كامل نگشته، خوب و بد كارها را براحتى تشخيص نمى دهند، با آداب اجتماعى آشنا نيستند، ارزشها و ضد ارزشها برايشان بى معناست، خواسته ها و انتظاراتشان لباس منطق بر تن نپوشيده است و همچنان در خيالات و پندارهاى كودكانه خويش غوطه ورند. كنجكاوى و انرژى زيادشان اغلب آنان را به انسانهاى شلوغ و پردردسر مبدل ساخته و اعمال و رفتار ناسنجيده و آزار دهنده را ويژگى طبيعى شان ساخته است. والدين و بزرگسالان بايد اين موقعيت كودكان را بدرستى درك كرده، با بردبارى بسيار خود را براى تحمل كردار نادرست آنان آماده سازند تا از امتحان بزرگ و سخت دوران كودكى فرزندان سربلند برون آيند. 9 - ترك لجاجت با كودك ... وترك مماحكته فانه ادنى لرشده. كودكان، به خاطر نداشتن آگاهى لازم و درك كافى، كمبودها و نقص هاى بسيار دارند. آنها چه بسا به لجاجت با والدين و بزرگسالان برخاسته، باعث آزار آنها مى شوند. در چنين موقعيتى بزرگترها بايد با كودكان مدارا كنند و از لجاجت و مخاصمه با آنان جدا بپرهيزند. طبق سخن امام سجاد(ع) اين روش براى رشد و هدايت كودكان مناسبتر است.