فارسی
جمعه 02 آذر 1403 - الجمعة 19 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

ثمرات آزادى و آزادگى

ثمرات آزادى و آزادگى

امام عليه السلام در كلام مباركشان براى آزادى و آزادگى انسان ها چند امتياز ذكر مى فرمايند كه به ترتيب اين امتيازات را نام مى بريم :
نكته اول اين كه آزادى براى انسان عزت و سرافرازى به ارمغان مى آورد انسان آزاد، احساس عزت مى كند.
براى ما كه از آغاز، آزاد متولد شده ايم و در مقطع تاريخى و جوامعى زندگى نكرده ايم كه ذلت و طعم بردگى را چشيده باشيم ، چندان قدر آن معلوم نيست ؛ اما اين عزت براى كسانى كه طعم تلخ بردگى و سختى و مصائب آن را لمس كرده و چشيده اند بسيار جالب توجه و الهام آفرين است .
نكته دوم كه در فرمايش امام عليه السلام آمده ، آرامش و طماءنينه روحى است كه در سايه آزادى براى انسان حاصل مى شود. كسى كه مالك و صاحب اختيار نفس خود است ، احساس امنيت و آرامش مى كند. وقتى كسى بداند و مطمئن باشد مجبور نيست بر اساس خواسته هاى ديگرى زندگى و حركت كند و كسى جز خودش بر او فرمانروايى نمى كند و حاكم نيست ، احساس آرامش و طماءنينه خواهد كرد.
نكته سوم كه در فرمايش امام سجاد عليه السلام براى آزادى ذكر شده ، گشادگى و قدرت است . كسى كه برده ديگرى است ، ملزم است كه مطابق ميل و خواسته هاى او سخن بگويد و اگر ارباب و مالك او، انسان ستم پيشه و ظالمى باشد، با كمترين گفتار نسنجيده به او ستم مى كند و اين باعث مى شود كه انسان برده ، زبان را از هر گفتار و سخنى بازدارد و حتى جرات و جسارت گفتن كلام حقّ را نيز نداشته باشد؛ اما ثمره آزادى اين است كه به انسان ، آزادى و قدرت بيان مى دهد.
نكته چهارمى كه در كلام امام عليه السلام به عنوان ثمره آزادى ذكر شده است ، امكان بهره مندى و بهره ورى از نعمت ها و لذايذ دنيوى است . آزادى ، اين نعمت را به انسان ارزانى مى دارد كه او به ميل و اراده خود از نعمت هاى دنيا بهره مند شود و لذت ببرد.
نكته پنجم اين است كه انسان آزاد، صرف نظر از آزادى در بهره مندى از ماديات ، در انجام امور معنوى و عبادى نيز آزاد بوده و برده ديگرى نيست تا او را از انجام واجبات و مستحبات بازدارد. او انسان آزاده اى است كه مى تواند همه لحظات و ساعات و روزهاى عمر خود را در راه خدا و براى عبادت او صرف كند.
اينها ثمراتى است كه در فرمايش امام سجاد عليه السلام براى آزادى انسان ذكر شده است . به عبارت ديگر اينها نعمت هايى است كه بر اساس آفرينش ، خداوند به انسان آزاد ارزانى داشته است . گذشته از علل بردگى و بندگى ، اين نعمت ها از انسان برده سلب مى شود و كسى كه نعمت آزادى را به انسان برمى گرداند و او را آزاد مى كند، گويى كه همه اين نعمت ها را به او ارزانى داشته ، به او بازگردانده است .
اثرات بردگى و بندگى
اما اثرات و بلاهايى كه در سايه بردگى و بندگى براى انسان حاصل مى شود چند چيز است كه بدان اشاره مى شود:
اثر اول بردگى ، ذلت و حقارت است . انسانى كه برده و بنده ديگران است ، هرگز اجازه نمى يابد كه حتى فكر عزت و سربلندى باشد. او همواره انسان ذليل و حقيرى است كه نمى تواند اراده اى جز اراده مالك و ارباب خود داشته باشد.
اثر دوم اين كه همواره دچار وحشت و اضطراب است . انسانى كه اسير و بنده ديگران است ، مخصوصا اگر مالك او، انسانى ظالم و ستم پيشه باشد، همواره عمر خود را در هراس و وحشت از ستمگرى و اجحاف مالك خود سپرى مى كند.
اثر سوم اسارت و بردگى اين است كه او از خود هيچ اراده اى ندارد و اسير اراده ديگرى است هرجا كه او مى گويد بايد برود؛ هر كارى كه او مى گويد، بايد انجام دهد؛ هر سخنى كه او مى خواهد، بايد بگويد و... خلاصه ، انسانى است كه ديگرى براى همه حركات و سكنات زندگى او تصميم مى گيرد.
اثر چهارم اسارت كه معنايى عام تر از مورد سوم دارد اين كه زندانى اراده و قهر و غلبه ديگرى است .
اثر پنجم اين كه بايد سختى ها، ناملايمات و مصائب بردگى را تحمل كند.
اثر ششم اين كه لذايذ دنيا و شيرينى زندگى را درك نمى كند و هميشه بايد اراده و خواسته خود را فداى ميل و خواسته صاحب و مالك خود كند.
اثر هفتم و مهم تر از همه ، اين كه او از لذت عبادت و صرف اوقات عمر براى نماز و راز و نياز محروم است .
اينها آثار بردگى و بندگى انسان ها است كه از كلام امام سجاد عليه السلام استفاده مى شود. حال سوال اين است كه اگر كسى با آزاد كردن انسان ، اين نعمت ها را به او بازگرداند و اين مصائب را از او دفع كرد، شايسته احسان هست يا خير؟ هر عقل سليم و فطرت پاك بشرى حكم مى كند كه انسان آزادشده ، مرهون احسان او است و بايد سپاس گزار او باشد؛ و مفهوم سپاس اين است كه همواره او را نصرت و يارى كند.
آزادى از ديدگاه اسلام
به تناسب موضوع ، اين سوال مطرح مى شود كه آيا روح اسلام و اديان الهى با آزادى سازگار است يا خير؟
روشن است كه تلقى اديان الهى از انسان ، موجود و مخلوقى حر و آزاد است كه در سايه همان آزادى ، اختيار و اراده ، مى تواند استعدادهاى نهفته خود را به فعليت برساند. اصولا وجه تمايز انسان از ساير موجودات اعم از حيوان و نبات و جماد، اين است كه در طريق حيات و زندگى ، مقهور عوامل خارجى و يا ملزم به اطاعت و پيروى از غرائز درونى نيست ؛ و اين مطلب از آيات كريمه قرآن در مورد اصل خلقت انسان و آيات نازله درباره هدايت او و نيز از مسائل اعتقادى ، احكام عملى و اخلاقى ، به خوبى نمايان است ؛ مثلا در مورد خلقت انسان تعبيرات قرآن چنين است :
لقد خلقنا الانسان فى اءَحسن تقويم (701).
((انسان را در موزون ترين و زيباترين شكل خلق كرديم )).
اين توازن فقط در شكل ظاهرى نيست ، چنان كه در جاى ديگرى مى فرمايد:
و لقد كرمنا بنى آدم و حملناهم فى البر و البحر و رزقناهم من الطيبات و فضَّلناهم على كثير ممن خلقنا تفضيلا(702).
((ما بنى آدم را گرامى داشتيم ؛ و آنها را در خشكى و دريا (بر مركب هاى راهوار) حمل كرديم ؛ و از انواع روزهاى پاكيزه به آنان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از موجوداتى كه خلق كرديم ، برترى بخشيديم )).
خداوند، انسان را بر همه موجودات برترى داد؛ چرا كه فقط او حامل امانت الهى و گوهر گرانبها و كيمياى آفرينش ‍ است ؛ چنان كه مى فرمايد:
انّا عَرَضنَا الاَمَانة على السماوات والاَرض و الجبال فَاءَبَين اءَن يَحمِلنَها و اَشفَقنَ منها و حَمَلَهَا الاءِنسان (703).
((ما امانت (تعهد و تكليف و اديان الهى ) را بر آسمان ها و زمين و كوه ها عرضه داشتيم ، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسيدند، اما انسان آن را به دوش كشيد)).
با دقت در مخلوقات الهى و ماسوى اللَّه مى فهميم وجه بيان احسن تقويم و كرمنا بنى آدم و در بيان ديگر فضلناهم على كثير ممّن خلقنا تفضيلا و حامل امانت الهى بودن درباره انسان است ، همان مختار بودن او در انتخاب راه است .
موجودات ديگر مجبور و محكومند و فقط انسان است كه آزاد است و مستقل از هر عامل جبرى بيرونى و درونى ، مى تواند راه خود را بازيابد و ذات اقدس قادر حكيم ، با همه سلطه خود بر آفرينش و آفريدگان ، هرگز او را به عملى و راهى مجبور و ملزم نكرده است ؛ يعنى مانند ساير مخلوقات محدود و مقيد به عوامل و غرائز طبيعى نيست ، گرچه به حكم حكمت بالغه الهى ، خدا از طريق ارسال رسل ، فرستادن وحى ، انزال كتب و تعيين راهنمايان آن هم به بيان اوامر و نواهى ارشادى ، انوار هدايت تشريع را بر او تابانيده است .
اطيعوا اللَّه و اطيعوا الرسول و اءُولى الامر منكم (704).
((اطاعت كنيد خدا را؛ و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولوالامر (اوصياى پيامبر) را)).
ولى باز هم او مجبور به پيودن راه نيست .
لا اكراهَ فى الدِّين قد تَبَيَّن الرُّشد من الغىّ(705).
((در قبول دين ، اكراهى نيست ؛ زيرا راه درست از راه انحرافى ، روشن شده است )).
هيچ انسانى مجبور و ملزم به انتخاب يك راه نيست ؛ بلكه خدا به حكم وظيفه هدايت و ارشاد بندگان ، راه صلاح و صداق و راه گمراهى و انحراف را براى آنها بيان مى كند.

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

وقتی كه یهودی به یزید اعتراض می كند!
سیرى در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام
جمع تمام شريعت در روايتى از امام سجاد عليه ...
شهادت حضرت امام زین العابدین(ع)
پنج درس آموزنده از:امام سجّاد صلوات اللّه علیه
چرا امام سجاد را زین العابدین نامیدند؟
دنيا در كلام امام سجّاد(ع)
بندگان صالح خدا
مناجات در كنار كعبه
مادر امام سجاد (ع)

بیشترین بازدید این مجموعه

جمع تمام شريعت در روايتى از امام سجاد عليه ...
شهادت حضرت امام زین العابدین(ع)
وقتی كه یهودی به یزید اعتراض می كند!
سیرى در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^