علامه تهراني مي نويسد :
باري قرائت و تلاوت و ممارست و مزاولت بر ادعيه كامله صحيفه سجاديه در ميان علماء اعلام و سابقين كه علم را با عمل و تخشع و ابتهال و تجنب از هواي نفس اماره تؤام نموده بودند، امري معلوم و معروف بوده است ، و در ميان حكماء و فلاسفه ذوي مقدار و عرفا ، عاليمقام اسلام امري ضروري و لازم به شمار مي آمده است به طوري كه ملازم بودن با صحيفه را همانند قران عظيم ، و حفظ ادعيه آن را همانند حفظ سور و آيات كتاب الهي از فرائض و واجبات خود مي شمرده اند و اكتفا به خواندن دعا هاي سطحي و روزمرّه طبق عادت نمي نمودند . و ادعيه مولانا امير المؤمنين (ع) را كه داراي صحيفه ثانويه نوري پيداست شعار و دثار خود كرده بودند ، و با خواندن و مداومت بر صحيفه سجاديه ، راه راز و نياز و ابتهال را به درون خود كشانده و سر و سرّي با حضرت رب ودود پيدا مي نموده اند و زنگار نفس اماره و خبيثه و متوجّه به عالم كثرت و تعيّنات اعتباريّه را با آن مي زدوده اند . و بالاخره مردمي روشن ضمير و پاكدل و درور از هواي نفس و يا عاري از آن بار مي آمده اند و چنين افرادي از أعلام علماء بالله و حكماء و عرفاء ستوده و وارسته و از نفس برون جسته و به خدا پيوسته ،نه تنها خودشان را منور مي كرده اند بلكه تا شعاع و سيعي عالم بشريت را به طهارت و نزاهت و قداست سوق مي داده اند . . . .
و با مزاولت و تدبر و تفكر در صحيفه امام الساجدين قبل از نزول در گور ، به فكر خودشان بيفتند ، و در فكر علاج و چاره اي برآيند و گرنه سوگند به خدا و مقام عزّت و جلال او كه با اين درسهاي متعارف و معمول حوزوي بدون بررسي و محاسبه نفس و طيّ طريق و منهاج اولياي راستين كه صحيفه سجاديه را نصب العين قرار داده و با آن روح خود را صيقل و جلا زده اند ، كار از پيش نمي رود و نه خود و نه ديگران تمتع و بهره نخواهند يافت .
در جايي ديگر مي نويسد : دعا هاي صحيفه از دلي پر سوز و گداخته و عاشقي مجذوب و مدهوش برون خاسته است . [1]
گردآورنده: محسن دريابيگي
[1] امام شناسي ،ج 15 ،علامه تهراني ، ص 47- 48و296